عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۹۳۶۷
تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۹
گفت و گوی عقیق با حجت الاسلام جواد محمد زمانی، شاعر آیینی(بخش اول)
بخش زیادی از مشکلات محافل مذهبی ما مشکلات شاعر است. چون مداح می گوید که آن چیزی که به من داده اند را می خوانم...

عقیق: الان 18 سال است که از طلبه شدنش می گذرد. مدرک کارشناسی ارشد ادیان را هم دارد و بحث شعر و ادبیات را از دوران نوجوانی شروع کرده است. بخش اول گفت و گوی عقیق با حجت الاسلام جواد محمد زمانی شاعر آیینی کشورمان با عقیق را بخوانید.

با توجه به فعالیتی که در شعر آیینی دارید به نظر شما به چه شعری، شعر آیینی می گویند؟

تعاریف و نام گذاری ها متفاوت است و تعارف مختلفی را ارائه می دهند و حدود و صغورش را مشخص می کنند. شعر آیینی، شعر مرثیه، شعر مذهبی و ... هر کدام یک بخش را پوشش می دهد.تعریف مشخصی درباره شعر آیینی نداریم.اما آنچه که مسلم است این است که شعر آیینی بخش های مختلفی دارد. یک بخش مربوط به مدح و مرثیه اهل بیت(ع) است.یک بخش مربوط به مناجات و امثال این ها است.بخشی مرتبت با اشعاری است که به مناسب های مذهبی گفته می شود به طور مثال شهادت بعضی از یاران پیامبر، میثم تمار، حجر بن عدی و وقایعی که در  زمان صدر اسلام اتفاق افتاده است. مانند جنگ بدر واحد. بخشی هم مربوط به شخصیت های مذهبی و علما و مراجع تقلید و علمایی که در گذشته در بین ما بودند و از بین ما رفتند و علقه های دینی را در بین مردم گسترش می دادند. بخشی هم مربوط به رخدادهای روز  می شود که در واقع این ها با عاشورا و مفاهیم ارزشی اهل بیت(ع) توأم می شود. مثلاً شعرهایی در مورد هفتم تیر گفته شده که معمولاً یک جان مایه هایی از عاشورا هم در خودش دارد و جزء شعر آیینی محسوب می شود. این ها بخش هایی از گستره شعر آیینی است.شاید بخش های تازه ای هم بتوان با جستجو در شعر آیینی پیدا کرد.

ما در گذشته در نقل های تاریخی داشته ایم که خیلی از شعرا مداح یا نوحه خوان هم بودند. این نسبت الان باید چه طوری تعریف شود.

به نظر من ظرفیت های نهفته فراوانی در شعر داریم که شاید از ده درصد آن هم استفاده نکردیم.من یک زمانی فکر می کردم در واقع خیلی تحولات عظیمی در هیئات های ما رخ داده و ما خیلی رشد کردیم.و شاید الان ما در قله یا نزدیکی قله هستیم اما یک بار خدمت حضرت آقا با چند تن از شعرا بودیم و من این مسئله را مطرح کردم.آقا فرمودند امروز وضعیت محافل و هیئت های مذهبی ما وضعیت مناسبی نیست.ایشان فرمودند که من خاطرم است که ابتدای پیروزی انقلاب در شهرهایی مانند یزد و جهرم و جیرفت و اینها یک وقت هایی یک بند نوحه که خوانده می شد به اندازه ده تا منبر تأثیر گذار بود. اما الان که سالها از انقلاب می گذرد این قضیه این طور نیست.این سخنان آقا را در جمع مداحان هم شنیده بودم.یک سال در تولد حضرت زهرا(س) ایشان فرمودند که گاهی یک بیت شعر به اندازه ده منبر تأثیر گذار است.و یک بار هم فرمودند که یک بیت شعری که شما در محافل می خوانید تأثیرش شاید از همین درس فقه ما هم بیشتر باشد. بعد فرمودند که از من می پرسند که از وضیعت محافل ما راضی هستید و من هم می گویم اگر برگردد به ادبیات اول انقلاب بله.مثلاً اشعار ابتدای انقلاب را ببینید . در گذشته رسانه ملی، روزنامه ها و مجلات دست ما هم نبود و تنها رسانه ای که دست ما بود همین محافل و مساجد بود، و مردم پای همین اشعار و عزاداری ها می نشستند و در لابلای همین عزاداری ها و اشعار تکلیف خود را می فهمیدند و می دانستند که باید چکار کنند.اما آیا امروز با اینکه رسانه ملی و روزنامه ها و مجلات دست ماست این طوری است.اگر امروز بر فرض مثال رسانه ملی و مطبوعات نداشته باشیم و تنها راهی که مردم را رشد بدهد همین محافل و هیئت ها باشد در این صورت این محافل و هیئت ها چقدر می تواند باعث رشد شود؟ چند درصد؟ رشد ما باید خیلی بیشتر از این باشد.

مأموریت شعر آیینی و شعرای ما در این عرصه چیست؟

 مأموریت خیلی سنگین است. شعرای آیینی ما باید بتوانند که ادبیات بیداری را با آن مؤلفه هایی که وجود دارد در محافل بیاورند. شاعر ما باید مستقل باشد.من تعامل با مداح را می پسندم اما قائل به استقلال شاعر هستم.شاعر باید در شعری که می خواهد بگوید و مضامینی که می آورد استقلال داشته باشد.این طور باشد که مداح به شاعر ما بگوید این کار را انجام بده و آن هم بر اساس یک سلیقه و نه بر اساس یک منطق. من با این موافق نیستم.چون بخشی از مداحان ما دنبال این هستند که در واقع هیئتشان رشد کند و جلسه بگیرد.به قول شهید مطهری جسله آنها کربلا بشود و از شاعر هم می خواهد در این مسیر حرکت کند و جلسه را کربلا کند، حالا چه در شعرش، چه نوحه اش. در صورتی که شاعر باید استقلال فکری داشته باشد و به این سمت حرکت کند. زمانی هست که یک پیشنهادی می شود که مداحی گفته اگر این مضمون را بیاورید پیشنهاد خوبی است ولی رابطه مانند رابطه سلطه نباید باشد که شاعر تحت سلطه مداح باشد آن هم با یک سلیقه.

باید مداح و شاعر همدیگر را ببینند و معلوم شود که مداح چقدر می تواند به فکر شاعر نزدیک باشد و یا این که شاعر چقدر در حیطه مداح وارد شود؟

 ببینید به نظر من هر دو می توانند به هم کمک کنند و اگر خدمتی دارند و چیز قابل عرضه ای دارند واقعاً پیش قدم شوند.اما بخش زیادی از مشکلات محافل مذهبی ما مشکلات شاعر است. چون مداح می گوید که آن چیزی که به من داده اند را می خوانم.بیشتر بحث های آسیب شناسی بر می گردد به سمت مداح، در حالی که خیلی از آنها باید به سمت شاعر بیاید.اگر شاعر و شعرش را اصلاح کنیم اصلاً شعر بد تولید نمی شود که مداحی بخواهد بخواند یا نخواند.پشت خواندن هر مداحی یک شاعری است که شعر را گفته. اگر ما بتوانیم شاعر را پرورش بدهیم جلوی تولید شعر بد را گرفته ایم.یعنی ما کارخانه را پلمپ کردیم و کارخانه جنس بد تولید نمی کند. نه اینکه در بازار جنس ها را جمع کنیم.

یعنی سراغ شاعر خوب نمی آیند؟ یا شاعر خوب کم است یا شعر خوب کم است؟

چرا اتفاقاً هم سراغ شاعر خوب می آیند و هم اینکه شعر خوب هم زیاد است و کم نیست.شهید مطهری در شمارش آسیب های محافل حسینی می فرماید محافل ما را دو آسیب فرا می گیرد. یکی بحث جمعیت محوری است و تلاش افراطی برای اینکه مخاطب فراوان و کثیری را جذب کنیم به هر بهانه و هر شکلی. دوم بحث کربلا شدن محفل است که جلسه بگیرد و در اوج باشد.امروز هم به نظر من این دو آسیب گریبانگیر محافل ما است. اگر این دو آسیب را جبران کنیم مداحی که دنبال انجام تکلیف است و با هنرمندی که دارد یک شعر متوسط را به اوج خودش می رساند. به قول آقای سازگار که می گفتند که آشپز، آشپز است. بعضی وقت ها که برنج هندی را به او می دهی سر سفره احساس می کنی که برنج ایرانی است و اصلاً حواست نیست که برنج هندی است.ولی زمانی به آشپز بهترین برنج را می دهی ولی شما رغبت نمی کنی که برنج را بخوری.توانایی مداح مهم است.

_یکی از ایراداتی که به شعرای آیینی وارد می شود این است که فضای هیئت را درک نمی کنند. درفضایی شعر می گویند که مخاطب هیئت نمی تواند با شعر ارتباط برقرار کند.الفاظ، استعارات و کلماتی که استفاده می شود خیلی با مخاطب هیئت همگون نیست.مداح هم خیلی رغبت نمی کند که سراغ این شعرها برود. سراغ شعرهایی می رود که بدنه بتواند با آن ارتباط برقرار کند و درکش کند.یعنی فهم آن برای مخاطب بهتر است.

این آسیب است ولی یک بخش آن مربوط به مداح است.توانایی مداح های ما خیلی پایین آمده است.تعداد معدودی از مداحان ما هستند که خیلی توانایی های خوبی دارند. اما وقتی که به بدنه نگاه می کنیم می بینیم که توانایی مداحان ما مانند گذشته نیست.هنری که مداحان گذشته به خرج می دادند و توانی که آنها برای اجرای یک شعر می گذاشتند در حال حاضر نیست.مداح در این زمان صبح به سرکار می رود و بعد از ظهر در لابلای جزوه ها یا تلفنی از شاعری شعری را می گیرد و در مجلس می خواند.خیلی وقت نمی گذارد که بتواند شعر را خوب اجرا کند و حفظ کند.یک وقت های می بینیم شعری که دست مداح است اشتباه می خواند یعنی اینقدر فرصت نگذاشته که یکی دوبار شعر را خوب بخواند.یا اینکه مداح ما اینقدر فرصت ندارد که به یک کارشناس نشان بدهد که ببیند که شعر در چه حدی است.شب تولد است و بعداز ظهر شعر را گرفته و می خواهد شب شعر را بخواند.خب معلوم است که چه می شود. اجراهایی که در قدیم می دیدیم و آن صلابتهای قدیم و قوی الان کمرنگ شده.آن هنرنمایی ها خیلی کم شده است.

شما به عنوان شاعر چقدر برایتان مهم است که شعرتان در هیئت خوانده شود.

خیلی برای من مهم نیست.

پس برای خودتان مأموریتی قائل نیستید که شعر آیینی را وارد بدنه محافل بکنید؟

چرا و تلاش هم می کنم. اما هیئت هایی که امروزه می بینم با سبک و سیاق خاصی است و متأسفانه به سمت مداحی پاکستانی پیش می رود خیلی رغبت آنچنانی ندارم که شعرم در این محافل خوانده شود.

منظورتان از مداحی پاکستانی چیست؟

مداحی پاکستانی را حضرت جوادی آملی می فرمودند. ایشان در حدود ده پانزده سال پیش مطرح کردند که مداحی ما به سمت مداحی پاکستانی می رود. یعنی مداحی که در واقع آن مؤلفه های معرفت افزایی و محبت افزایی درست در آن کمرنگ است و اشک گرفتن و عزاداری صرف در آن پررنگ ات و منتهی به آن می شود که در جامعه رشدی ایجاد نمی کند.ایشان در آن زمان این خطر را احساس می کردند.در پاکستان اکثر محافل مذهبی و حتی بعضی از مساجد را خود مداح می گرداند . یعنی مداح هم سخنران است و هم مداحی می کند. کمتر به علمای پاکستانی پا می دهند برای وعظ و سخنرانی و صحبت و خطابه و بیان احکام و غیره می دهند.شعرهایی که می خوانند اکثراً شعرهای احساسی و عاطفی است.یعنی عنصر عقل،معرفت، تعقل، پند، اندرز  و بیان مسائل روز در شعرهایشان خیلی کمرنگ است. به همین دلیل است که پاکستانی ها دارند، اسیر آمریکایی ها می شوند. می بینیم که القاعده و طالبان به راحتی در آنها نفوذ می کنند.خطراتی که در پاکستان است بخشی از آن مربوط به این است.ما هم در بعضی از محافل مذهبیمان به آن سمت در حرکت هستیم.

 ادامه دارد...


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین