عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۲۷۴۴
تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۳۹۱ - ۱۹:۰۰
مرحوم علامه طهرانی معتقد است حدیث کساء از مسلّمات و متواترات است و براى هر کس که فى الجمله اطّلاع بر کتب اخبار داشته باشد جاى تردید و شبهه نمى ‏ماند که این مزیّت و شرافت که مقام عصمت است، طبق این روایات قطعیّه انحصار به حضرت رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام دارد.

عقیق: مرحوم علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در کتاب امام شناسی (مجلد سوم که به مباحث شناخت شیعه و آیه تطهیر اختصاص دارد) در درس چهلم تا چهل و پنجم به تفسیر آیه مبارکه تطهیر «انَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» می پردازد. ایشان پس از ذکر احادیث اهل سنت و شیعه راجع به شأن نزول آیه تطهیر، استشهادات حضرت رسول اکرم، حضرت امیرالمومنین، حضرت فاطمه زهرا، حضرت امام حسن علیهم السلام را بیان کرده و چنین ادامه می دهد:

استشهاد حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام به آیه تطهیر

در اشعارى که به آن حضرت نسبت مى ‏دهند که در روز عاشورا در مقابل لشکر خوانده ‏اند، صدرش این است:

کَفَرَ الْقَوْمُ وَ قِدْماً رَغِبُوا عَنْ ثَوابِ اللهِ رَبِّ الثَّقَلَیْنِ‏
تا آنکه حالات خود را و مناقب و مفاخر خود را مى ‏شمرد تا به اینجا که مى ‏فرماید:
نَحْنُ اصْحابُ الْکِساءِ خَمْسَتُنا قَدْ مَلَکْنا شَرْقَها وَ الْمَغْرِبَیْنِ‏
ثُمَّ جَبْریلُ لَنا سادِسُنا وَ لَنا الْبَیْتُ کَذا وَ الْمَشْعَرَیْنِ

«ما اصحاب کساء هستیم که هر پنج نفر ما در زیر کساء جمع شدیم، و مشرق و مغربِ شرف و فضیلت از آن ماست. و غیر از ما در زیر کساء شخص دیگرى نبود مگر جبرائیل فرشته سماوى که ششمین ما بود، و هم چنین بیت الله الحرام و عرفات و مَشْعَر خانه‏هاى ماست

و نیز حضرت امام حسین چند جا خود را جزء اهل بیت شمرده ‏اند، از جمله در آن وقتى که حضرت مسلم در سفر به عراق تردید نموده و کاغذى به آن حضرت نوشت و نسبت به این سفر تَطَیُّر زده و به فال بد گرفت حضرت در پاسخ او نوشتند:

یَا ابْنَ الْعَمِّ انّى سَمِعْت رَسُولَ اللهِ صلّى الله علیّه و آله و سلّم یَقولُ: ما مِنّا اهْلَ الْبَیْتِ مَنْ یَتَطَیَّرُ وَ لا یَتَطَیَّرُ بِهِ، فَاذا قَرَأْتَ کِتابى فَامْضِ عَلى‏ ما امَرْتُکَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَة اللهِ وَ بَرَکاتُهُ. «اى پسر عمو، من از رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم شنیدم که مى ‏فرمود: هیچ کس از ما اهل بیت نیست که فال بد زند و نه به او فال بد زنند، چون نامه مرا خواندى به دنبال آنچه که به تو امر کردم برو و سلام خدا و رحمت خدا و برکات خدا بر تو باد

از جمله در خطبه ‏اى که در مکّه هنگام عزم حرکت به کربلا بیان کردند، فرمودند: رِضَا اللهِ رِضانا اهْلَ الْبَیْتِ، نَصْبِرُ عَلى‏ بَلائِهِ وَ یُوَفّینا اجُورَ الصّابِرینَ. «رضاى خدا رضاى ما اهل بیت است، بر امتحان و بلاى او شکیبا خواهیم بود، و او به ما مزد صابران را عنایت خواهد نمود

و از جمله در خطبه ‏اى که در شب عاشورا خواندند و اعلان کردند که هر کس مى‏خواهد برود، برود، فرمودند: «و حالا این قوم مقصدى ندارند جز کشتن من و کشتن افرادى که در رکاب من با آنها مجاهده و جنگ کنند، و نیّتى ندارند جز اسیر کردن زنان و طفلان من بعد از غارت کردن آنها، و من خوف دارم که شاید شما این معنى را ندانید یا بدانید و لیکن از روى حیا و شرم در نزد من درنگ نموده ‏اید. خدعه و مکر در نزد ما اهل بیت رسول خدا حرام است، حقیقت مطلب بدون روپوش این است که هر کس مى‏خواهد برود و ماندن و کشته شدن را ناپسند مى‏دارد، باید برود

استشهاد حضرت سجّاد علیه السّلام به آیهّ تطهیر

علامه طهرانی موارد بعدی استشهاد به این آیه مبارکه را چنین بر می شمارد: سیّد ابن طاووس در «لهوف» گوید: چون اسرا را در شام آوردند، همین طور مردم آنها را نظاره و تماشا مى‏ کردند تا بر همین منوال آنها را آوردند در باب دمشق و آنها را پهلوى پلّه در مسجد دمشق همان جائى که همیشه اسیران را در آنجا متوقّف مى ‏کردند، توقّف دادند، در این حال پیرمردى به عیالات آن حضرت نزدیک شده گفت‏: الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى قَتَلَکُمْ وَ اهْلَکَکُمْ وَ اراحَ الْبِلادَ عَنْ رِجالِکُمْ وَ امْکَن امیرَ الْمؤُمِنینَ مِنْکُمْ.

فَقال لَهُ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السّلام: یا شَیْخُ هَلْ قَرَأتَ الْقُرْآنَ؟ قالَ: نَعَمْ، قالَ: فَهَلْ عَرَفْتَ هذِهِ الْآیَة: «قُلْ لا اسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ اجْراً الَّا الْمَوَدَّة فِى الْقُرْبى‏»؟ قالَ الشَّیْخُ: نَعَمْ قَدْ قَرَأْتُ ذلِکَ، فَقالَ عَلِىُّ علیّه السّلام: فَنَحْنُ الْقُرْبى‏ یا شَیْخُ.

فَهَلْ قَرَأْتَ فى بَنى اسْرائیلَ: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ»؟ فقالَ الشَّیْخُ: قَدْ قَرَأْتُ، فَقالَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السّلام: فَنَحْنُ الْقُرْبى‏ یا شیخُ.

فَهَلْ قَرَأْتَ هذِهِ الْآیَة: «وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ‏ءٍ فَانَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى»؟ قالَ: نَعَمْ. فَقالَ لَهُ عَلِىٌّ علیّه السّلام: فَنَحْنُ الْقُرْبى‏ یا شَیْخُ.

فَهَلْ قَرَأْتَ هذِهِ الْآیَة: «انَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»؟ قالَ الشَّیْخُ: قَدْ قَرَأْتُ ذلِکَ، فَقالَ عَلِىٌّ (ع) فَنَحْنُ اهْلُ الْبَیْتِ الَّذینَ خَصَّصَنَا اللهُ بِآیَة الطَّهارَة یا شَیْخُ...

«پیر مرد به اسیران آل محمّد گفت: شکر و حمد اختصاص به خدائى دارد که شما را کشت و هلاک کرد و شهرها را از شرّ مردان شما خلاص کرد و امیرالمؤمنین یزید را بر شما چیره ساخت!

در این حال حضرت علىّ بن الحسین زین العابدین(ع) به آن شیخ گفتند: اى شیخ آیا قرآن خوانده‏اى؟ عرض کرد: بلى، حضرت فرمود: آیا این آیه را خوانده ‏اى که خدا مى‏گوید: اى پیغمبر به مردم بگو من از شما هیچ مزد رسالت نمى‏خواهم مگر آنکه با ذوى القرباى من مودّت کنید؟ شیخ گفت: بلى این آیه را خوانده‏ام، حضرت فرمود: ما ذَوى القرباى پیغمبریم اى پیرمرد.

اى شیخ آیا در سوره بنى اسرائیل این آیه را خوانده ‏اى: به ذوى القربى حقّ آنان را بده؟ شیخ عرض کرد: بلى خوانده‏ام، حضرت فرمود: ما نزدیکان و ذوى القربى هستیم.

اى شیخ آیا این آیه را خوانده ‏اى: اى مردم بدانید که آنچه را بهره و غنیمت مى ‏برید خمس آن اختصاص به خدا و رسول و ذوى القربى دارد؟ عرض کرد: بلى، حضرت فرمود: ما ذوى القربى و نزدیکان پیغمبریم.

اى شیخ آیا این آیه را خوانده ‏اى: خدا اراده کرده است که از شما خاندان رسالت هر گونه رجس و پلیدى را ببرد و پاکیزه و منزّه و مقدّس گرداند؟ شیخ گفت: این آیه را خوانده ‏ام، حضرت فرمود: ما اهل بیتى هستیم که خدا ما را به آیه تطهیر اختصاص داده است اى شیخ.

راوى مى ‏گوید: شیخ بعد از شنیدن این کلمات از حضرت سجّاد علیه السّلام متحیّر و ساکت و پشیمان به حال خود ماند و از آنچه گفته بود سخت در اضطراب، رو به حضرت نموده گفت: شما را به خدا سوگند شما اهل بیت پیغمبرید؟

حضرت فرمودند: به خدا سوگند ما اهل بیت پیغمبریم بدون شکّ، و به حقّ رسول خدا که‏ جدّ ماست سوگند که ما اهل بیت پیغمبریم. شیخ شروع کرد به گریه کردن، و عمامه خود را به زمین زد و سر خود را به آسمان نموده گفت: بار پروردگارا ما بیزاریم از دشمنان آل محمّد علیهم السّلام چه از جِن باشند و چه از انس، و به حضرت عرض کرد: آیا من راهى به سوى توبه دارم و توبه من قبول است؟

حضرت فرمودند: بلى اگر تو به خدا بازگشت کنى خدا نیز به تو نظر عنایت و رحمت خواهد نمود و با ما خواهى بود. شیخ گفت: خدایا من توبه کردم. چون این داستان را براى یزید حکایت کردند دستور قتل او را صادر کرد و او را کشتند

استشهاد حضرت زینب علیها السّلام در مجلس ابن زیاد به آیه تطهیر

علامه طهرانی در ادامه مباحث تصریح می کند: چون اسیران آل محمّد علیهم السّلام را داخل در مجلس عبید الله بن زیاد کردند و حضرت زینب علیها السّلام را به او معرفى کردند، گفت: حمد خدائى را که شما را کشت و رسوا کرد و ادّعاى باطل و دروغ شما را بر مَلا ساخت!

حضرت زینب علیها السّلام فرمود: «حمد خدائى را که ما را به پیغمبرش محمّد صلّى الله علیه و آله و سلّم گرامى داشت و از هر رجس و ناپاکى‏ دور کرده و پاک و پاکیزه قرار داد. جز این نیست که فاسق رسوا مى‏شود و فاجر دروغ مى‏گوید و او بحمد الله غیر ماست

و همچنین در مجلس یزید که خطبه خواند یزید را بدین کلمات مورد طعن قرار داد که‏زینب فرمود:

«آیا از عدل و انصاف است اى فرزند آزاد شدگان که زنان آزاد و کنیزان خود را در پس پرده محفوظ دارى لیکن دختران رسول خدا را اسیروار و آواره در میان مردم سوق دهى؟ در حالى که چادرهاى عصمت آنان را دریده ‏اى و چهره آنان را نمایان ساخته ‏اى و دشمنان، آنها را به شدّت و تندى از شهر به شهر حرکت دهند و مردمان بیابانى و کوهى بر حال آنها مطلّع شوند و با دقّت در صورت آنها بنگرند، نزدیک و دور، و شریف و پَست آنها را نظاره کنند و با آنها مردى نمانده که حمایت کند، و سرپرستى نمانده که مراقبت نماید، و چگونه امید نجابت مى‏رود از کسى که جگرهاى پاکان و اولیاى خدا را در دهان جویده و سپس بیرون افکنده، و گوشت او به خون هاى شهیدان روئیده است! و چگونه در بغض و عداوت با ما اهل بیت رسول خدا کوتاهى کند کسى که با ما به حِقد و خصومت مى‏ نگرد و کینه و دشمنى مى‏ورزد

استشهاد حضرت فاطمه صغرى به آیه تطهیر در شهر کوفه‏

علامه طهرانی سایر استشهادات به آیه تطهیر را مورد بحث قرار می دهد که برخی از آنها چنین است: استشهاد حضرت فاطمه صغرى به آیه تطهیر در شهر کوفه.‏ پس از آنکه حمد خداى را بجا آورده و مفصّلًا مصائب اهل بیت را شرح مى‏دهد مى‏فرماید: «و در عین حال افتخار کننده‏اى از شما به شعر افتخار کرده و چنین مى‏گوید: ما على و فرزندان على را کشتیم و با شمشیرهاى هندى و نیزه ‏هاى تیز نابود ساختیم، و زنان آنان را مانند زنان ترک اسیر کردیم و با نیزه‏ هاى خود چگونه بر آنها کوفتیم. اى گوینده این شعر، خاک و سنگریزه بر دهانت باد، افتخار مى‏کنى به کشتن قومى که خدا آنها را تزکیه نموده و مطهّر و مقدّس و منزّه قرار داده و پلیدى و آلودگى را از آنان برده است!؟»


تواتر احادیث در نزول آیه تطهیر درباره پنج تن

علامه طهرانی سپس بیان می کند: باری، از مجموع این احادیثى که بیان شد چه از طریق عامّه و چه از طریق شیعه و چه احادیثى که ابتداءً این قضیّه را بیان کرده است و شان نزول آیه تطهیر را منحصراً در پنج تن علیهم السّلام دانسته است و چه احادیثى که به عنوان استشهاد و احتجاج بیان شده و رسول خدا و امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و حسنین و حضرت سجّاد و زینب و فاطمه صغرى و حضرت امام رضا و سعد بن ابى وقّاص و ابن عبّاس و امّ سلمه و واثلة بن اسقع به آن استشهاد نموده و هیچ کس منکر نشده و مخالفت ننموده است، استفاده مى ‏شود که حدیث کساء از مسلّمات و متواترات است که بیش از هفتاد روایت که بیشتر آنها از طریق عامّه است و نزدیک به چهل سند متّصل دارد، در این قضیّه در کتب بزرگان و مَهره فنّ حدیث و تفسیر و تاریخ و کتب فضائل و مناقب با بسیارى از سندهاى صحیح و حسن و موثّق ضبط و ثبت شده است. و براى هر کس که فى الجمله اطّلاع بر کتب اخبار داشته باشد جاى تردید و شبهه نمى ‏ماند که این مزیّت و شرافت که مقام عصمت است طبق این روایات قطعیّه انحصار به حضرت رسول خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام دارد، زیرا شواهد و قرائن قولیّه و عملیّه از رسول اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم به قدرى است که هر خبیر و بصیرى را بر این امر واقف و از مرحله شکّ و ظنّ و احتمال بیرون برده او را به سرحدّ قطع و علم الیقین مى‏رساند.

 

منبع: خبرگزاری مهر

کد خبرنگار 211007


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین