ما در همین 10-12 روزی که گذشت (و حال و هوایمان حسینی بود)، فقط همان پای منبر را میدیدیم؛ همان جلو، زیر نور، مرکز توجهها. ما فقط صدایشان را میشنیدیم؛ در تاکسیها و ماشینهای رهگذر، توی امپیتیری پلیرها. برایمان فرقی هم ندارد که برای شنیدن این نواها و شعرها و سینهزنیهای پر شر و شور، چند نفر جان میکَنند، چقدر عرق میریزند، سبکهایشان را از کجا میآورند، چطور با آن همه شور و خروش، صداهایشان را حفظ میکنند تا روز مهم آخر. ما در همه این 10-12 روز، به صدایشان وابسته میشویم، به تصویرشان عادت میکنیم و بعد، میرود تا سال آینده که نوبت محرمی فرا رسد و دوباره جامهها را نیلی کند و...
هشدار:
قبل از خواندن این گزارش حتما این نکات را بخوانید:
*مثل هر صنف و گروه دیگری، مداحان برای آماده نگه داشتن خودشان «باید» در این ده روز محدودیتهای مشخصی را تحمل کنند و ترفندهایی بزنند تا صدایشان در این ده روز، که روز به روز اوج هم میگیرد، سرپا بماند. پس حواستان باشد که برخی برنامهها و توصیفهایی که در این گزارش درباره عملکرد خاص مداحان میخوانید برای همین سرپا ماندنها و آماده نگه داشتنهاست ولاغیر!
*بیاغراق مداحان و مرثیهخوانها، فشار بسیاری را تحمل میکنند در این ده روز؛ از آمادهسازی و اجرای مراسم گرفته تا بازیابی توانشان (ریکاوری!) برای شبهای مهمتر بعد. آنچه میخوانید میخواهد از این سختیهای دیده نشده بگوید.
*فضای پشتصحنه هیئتها و مجالس عزاداری، برخلاف خیلی محیطهای دیگر، تیره و تار و دستنیافتنی و مافیایی و چند «وَ» دیگر نیست! با آنچه آن جلو دیده میشود، فرق بزرگی نمیکند. اغلبشان جوانهای سادهدل و علاقهمندی هستند که برای بهتر برگزار شدن مراسم تلاش میکنند. به فراخور موضوع اصلی، از زحمات شبانهروزیشان چشمپوشی کردیم.
![](/files/fa/news/1391/9/11/5300_447.jpg)
آشنایی با نکات کنکوری و مراحل ثابتی که اغلب مداحان مشهور پشت سر میگذرانند تا به دهه محرم برسند
زوم روی جزییات / خیز و جامه نیلی کن
باب شده که خیلیها به کارهای الابختکی و هولهولکی بگویند «هیئتی»! ولی
بر خلاف تصور همان خیلیها، این حوزه خیلی هم کارهایش هیئتی برگزار نمیشود، رسم و
ترتیب خاصی دارد که در همه این سالها، مداحان مشهور و شناخته شده به آن رسیدهاند
و بر اساس همان «نظم هیئتی» انجامش میدهند.
مراحلی که – با درصد خطای پایینی- برای
همهشان یکسان است و البته سختیهایشان را بیشتر نشان میدهد. هر کدامشان که این
مراحل را بهتر و مفیدتر و خلاقهتر پشت سر بگذارنند، محرم بهتری را برای خلقالله خلق
میکنند.
مرحله اول؛ آمادهسازی، مقدمهچینی
طبق یک نظم نوشته نشده ولی امتحان پس داده، همه چیز از رمضان آغاز میشود.
یعنی یکجورهایی محرم به رمضان گره خورده. در همه این سالها، مداحان مشهور، تیم
خودشان را پیدا کردهاند، شاعران و ایدهپردازانی که مستقیم با مداحان در تماسند،
در ماه مبارک رمضان جلسات اولیه را برپا میکنند. ایدهها و نوع پرداخت به واقعه
کربلا را با هم مرور میکنند. این وسط، شاعران شهرستانی هم هستند که با مداحان
مشهور پایتختنشین همکاری دارند، برای این جلسات به تهران میآیند و چند روزی
مهمان خانه مداحان و رفقا هستند تا به نتیجهگیری کلی برسند.
اغلب شاعران در کل سال و با توجه به سفرهای مذهبی و حالات خاصی که تجربه میکنند، دست خالی در جلسه حاضر نمیشوند و همه سبکها و شعرهایی با خودشان همراه دارند. همین جلسات افطاری، سر منشا اغلب قطعهها و شعرهایی است که در محرم گل میکنند.
در این چند سال رسم شده که سبکها را خود شاعرها پیشنهاد میدهند آن هم با نمونهای که سروده و ضبط شده. اگر مداح سبک را تایید کند و با هم به اجماع نظر برسند، برای آن سبک، شعرهای دیگری هم در فرصت باقیمانده سروده میشود. یعنی 10 شب شعر را معمولا یک شاعر طراحی میکند و میسراید.
البته از همراهی و
مشورت هم بیبهره نیست. این وسواس معمولا برای واحدهاست که تنه اصلی سینهزنیها
به حساب میآید. برای زمینه و واحد هم شعرهای دیگری انتخاب میشود. بخصوص زمینه که
به شدت مهم شده و یکی از برگهای برنده مداحان به حساب میآید. برخی شاعران هم
مشهورند که در یکی موفقترند.
خود مداح و همراهانش هم شعرهای آینی منتشر شده را مرور میکنند تا بهترین هایش را گلچین کنند و با تغییرات اندکی، برایش ملودیسازی انجام شود. بعد از جلسات رمضانی، شاعران یک ماه و نیم وقت دارند تا نکتههایی که گفته شده و سبکهایی که تایید شده را به سرانجامی برسانند.
مرحله دوم؛ گزینش نهایی، انتخاب
قبل از مسلمیه (روز عرفه) شعرها و سبکها بسته میشود؛ میبینید؟ همه چیز نظم دارد، حتی کاری که از اساس برای هیئتهاست مثل مداحی. شعرها و سبکها تایید شده میرسند. در همین مرحله به نوعی روتوش هم صورت میگیرد و اگر شعری بدخوان بود یا عباراتی داشت که مناسب ائمه نبود، اصلاح نهایی صورت میگیرد.
هر مداح، با توجه
به صدا و تواناییهای شخصیاش این روتوش را انجام میدهد و به نوعی شعر را مال
خودش میکند. البته این گزینش نهایی، آنقدرها هم بسته و بدون تغییر و قانونمند
نیست! بالاخره فضای محرم و عزاداری اباعبدالله، در اغلب خوشقریحهها جوششی ایجاد
میکند و شعرهایی تراوش میکند که نمیشود کنارشان گذاشت.
این جوششها چون بدون تمرین به مداح میرسد، به کمک نیاز دارد تا سبک جدید یا لغتهای شعر، اشتباه نشود. برای همین است که گاهی شاعران همراه مداح کنار منبر میآیند و نوع بیان سبکها را یادآوری میکنند. کاری که در بسیاری از مداحان و پامنبریهایشان یک سنت پرقدمت است و به اندازه خود روضهخوانی، سابقه دارد.
البته شاعران گمنام و بیادعا را هم نباید فراموش کرد که شعرهایشان را با هر روشی به دست مداح میرسانند. این شعرهای تازه از راه رسیده هم اگر تایید محتوا شوند، چاشنی سبکها میشوند یا مداح از آنها در وسط روضهها بهره میگیرد.
مرحله سوم؛ تمرین، هماهنگی
از مسلمیه تا محرم 20 روزی فرصت هست برای تمرین و هماهنگی. در این مرحله
هم مداحان سعی میکنند خود را از جامعه و التهاباتش دور کنند و در خلوت برای روضهها
و سینهزنیهایشان نقشه بکشند و طراحیهایی داشته باشند. تمرین سبکها و شعرها هم
در همین روزهاست.
خیالشان که از متن و سبک سینهزنیها راحت شد، مرحله حساس روضه
میرسد. تقریبا همه مداحان مشهور، با وجود اینکه مقتل و منابع اصلی را مرور کردهاند
و در همه این سالها، آنها را از بَرَند، باز در همین مرحله، مقتلخوانی را فراموش
نمیکنند. بد نیست بدانید که مداحان در همین روزهای منتهی به محرم، فقط برای یک
کار از غار تنهاییشان بیرون میآیند؛ برای تماس با همصنفان. اغلب مداحان مشهور،
سبک و روشهایشان را با هم چک میکنند تا یک وقت، شباهت فرمی زیادی با هم نداشته
باشند. این دوره را غیر از تمرین و هماهنگی، دوره ایزوله هم میگویند.
مداح در همین روزهاست که با خودش خلوت میکنند و هیچ خبری ازشان در دست نیست.
مرحله چهارم؛ آمپول انرژی، پیشگیری
تا به حال مداح پرکاری را از نزدیک دیدهاید؟ این مداحان اغلب به دلیل نوع
فعالیت و فشاری که به خودشان میآورند، در دهه محرم به شدت ضعیف میشوند. خرج کردن
این همه توان و انرژی در 10 تا 13 روز، فشار جسمی و روحی بینهایتی به آنها وارد
میکند که –اصطلاحا- فیل را از پا میاندازد. فکرش را بکنید که یک انسان هر روز در
معرض فشارهای سهمگینی باشد؛
هر روز به مکانی برود که به دلیل ازدحام، نفس کشیدن سخت است، فشار هوا و گرمای بینهایت، تمام کالری آدم را بسوزاند. با این وجود باید کلی هم بالا و پایین بپرد و همه چیز را تحت نظر داشته باشد. این همه انرژی از دست دادن در کنار استرسهای ناگریز حاشیهای یعنی افت شدید فشار و سرم. برای پیشگیری، اغلب مداحان (حتی جوانهایشان) قبل از محرم آمپولهای تقویتی میزنند. ب کمپلکس و سرمهای تقویتی، تزریقات ثابت مداحان قبل از محرم است.
حدود 10 روز مانده به محرم، واکسن آنفولانزا هم تزریق میشود تا مداح بعد از یک بیماری اولیه، حداقل برای چند روزی از سرماخوردگی ناگهانی در امان باشد. بالاخره در روزهای محرم، حجم آدمهایی که با حالتهای مختلف به جلسه میآیند و اغلبشان هم میخواهند روبوسی و مصافحه کنند، کم نیست و تنها راه، همین واکسن پیشگیری آنفلولانزاست.
مرحله پنجم؛ آغازی در اوج، روی اوج ماندن
باور کنید؛ باید یک نابغه باشی، با ضریب هوشی بالا، یک مدیر که بتواند در لحظه –زنده و بدتر از هر نوع اجرای زنده دیگری- همه چیز را به خوبی جلو ببرد، یک مراسم بزرگ و چند هزار نفره را کنترل و مدیریت کند، یک سبک نگرفت، به موقع کنارش بگذارد، لحن عوض کند، به روضه گریز بزند، جمعیت را سرپا نگه دارد و در تمام این مدت، خودش روی اوج بماند.
غیر از توسل و توکل، همه مداحان در این مرحله سخت ریزهکاریهای خودشان را دارند . مداحان باید روی اوج مراسم را شروع کنند، از طرفی باید این اوج را با شیب مناسبی حفظ کنند تا به روز اوج (یعنی عاشورا) برسند. بعید نیست خیلیهایشان بارها و بارها زیر سرم بروند، بدون اینکه کسی بداند، درد بکشند، داروهای مختلف گیاهی مصرف کنند ولی مراسم را باید به بهترین نحو ممکن برای عزاداران حسینی برپا کنند.
خیمه اباعبدالله «نشد و نمیشود» نمیشناسد. همیشه باید در اوج ماند و برای سوگ بزرگ عاشورا گریست و گریاند. سختی مداحان همینجاست که باید بگریانند –و برای حفظ و مدیریت درست مجلس هم که شده- نباید بگریند. اینها همه از درون مداحان را پیر میکند؛ پیر...
***
دهه محرم حاج محمود کریمی چگونه میگذرد؟
![](/files/fa/news/1391/9/11/5294_751.jpg)
اطلاعات فوری
*متولد 1356، قم
*پدرش در عملیات فتحالمبین (1361) در دشت عباس مفقودالاثر شد
*برادرش (ابوالفضل) نیز در كربلاي 5 (1365) در شلمچه به شهادت رسید
*در 1370 ازدواج کرده و دو فرزند دارد
*دانشجوي مديريت صنعتي دانشگاه علامه طباطبائي بود ولی به دلیل مشغله رهایش کرد
*كمربند سياه دان دو در رشته جودو و کمربند سیاه، دان 5 در رشته شينذن كاراته دارد
*به شدت به شنا علاقهمند است و همینطور موتورسواری را به شدت دوست دارد
*اولینبار در کنار مرحوم کافی مداحی کرد و بعدها شاگرد حاج حميد مدِق و حاج علي اربابي بود.
حاج محمود کریمی جدای از آنکه قریحه کمنظیری در ملودیسازی (به قول هیئتیها؛ سبکسازی) دارد، شاعر قابل قبولی هم هست و این دو توانایی، به همراه خلاقیت و نوآوری کنترل شده، رازهای موفقیت اوست؛ مقبولیتی که هم در بین قشر سنتی و مذهبی میشود پیدایش کرد و هم بین جوانان ونوجوانان.
آنچه میخوانید، گزارش لحظه به لحظه و زندهای است از یک شب همراهی با حاج محمود کریمی در مسجد الهادی و هیئت ثارالله با اندکی نقلقولهای اضافه.
*
«من نزدیک 20 سال است که صبحها با یک خط شعر برای خودم روضه میخوانم. از یک سال بعد از شهادت اخویام. مثلا با خودم میخوانم «از آب هم مضایقه کردند کوفیان...». جالب است بدانید که سینه هم میزنم. برای عشق خودم پنج بار به سینهام میزنم و آرام میگویم «حسین... حسین». کلش یکی دو دقیقه هم طول نمیکشد ولی روزت را با روضه شروع کردهای و باید تاثیرش را ببینی. بعضیها که نمیدانند داستان چیست میگویند افسردگی میآورد. خب یک بار بچشید. امام حسین(ع) اجر امتحان را هم میدهد.» روزی که اینگونه شروع شود، در دهه محرم چطوری ادامه پیدا میکند؟
*
کاپشنش را همان دم آسانسور درمیآورد، پیراهنش را مرتب میکند، دستار و
شال مشکیاش را میدهد دست همراهش و «یا علی...». شهاب مرادی که میبیند حاج محمود
مثل همیشه، سر ساعت از در پشتی آمده و حواس جمعیت پرت آمدنِ اوست، با صلواتی برای
سلامتیاش، سلام و علیکی میکند و بحث را به سمت روضه میبرد. این نشانه ثابت همه
واعظان و مداحان است و نمایش اتوماتیک اتمام وقت!
حالا نوبت اوست که میکروفون دست
بگیرد و گریهها را ببرد سمت مقتل. جوانها، آن جلو با هم مسابقه گذاشتهاند برای
چسبیدن به منبر، ولی میاندارها که میرسند، جا خودبخود باز میشود برای نشستن
آنها. وقت سینهزنی رسیده.
بعد از روضهخوانی نیمساعته، نفس میگیرد. روی منبر کوتاه مسجد میایستد تا همه ببینندش. آن بالا گرما بیداد میکند. نفس کشیدن سخت است. سینهزنی پا میگیرد. جمعیت شور و حال خاصی دارند.با چند اشاره چشم، میاندارهایش را برای «جفتزنی» مرتب میکند، به یکیشان هم چشمغره میرود تا حساب کار بیشتر دستش بیاید. همه اینها بدون آن است که خللی در برنامه پیدا شود. اگر کسی به چشمهای حاجی نگاه نکند، امکان ندارد که بفهمند همه این نظم را یکتنه –با چشم- مدیریت کرد، همانطور آنهایی که فردا، فایل صوتی امشب را گوش میکنند.
*
عرقچینش را روی سر محکم میکند. با یک شال دیگر، عرقهایی روی پیشانی و
صورتش را کنار میزند. مرحله جدید سینهزنی رسیده. با نوای «یا حسین» (به شیوه
عربی) بیشتر حال میکند، با دقت سرش را از میکروفون دور میکند و همانطور کشیده،
یا حسین را میگوید که جمعیت درست یاد بگیرند.
خودش با شعر بیشتر حال کرده. این را میشود از روی خطوط چهرهاش فهمید وقتی به برخی بیتها میرسد. صورتش جمع میشود ولی اشکهایش بیرون نمیزند. باید مراسم را اداره کرد. هنوز شور شروع نشده، میزند به روضه. درست تشخیص داده، آنقدر جمعیت بالا و پایین پریده و در این یک ساعت، جاندار سینه زده که بازوها توان بالا آمدن ندارند. روضه هم تنفس است و هم عشق و حال برای مرحله آخر. به صدابردار نگاهی میکند و روی شانهاش دست میگذارد.
*
جوان به پهنای پیشانیاش عرق کرده از شدت فشار و گرمای حوالی منبر، چند دقیقه بعد، به پهنای صورت اشک هم میریزد تا صورتش خیش اشک و عرق شود ولی دستش را حتی برای یک لحظه از روی میکسر مفصلش برنمیدارد. او باید با همین فشار و گرما، با همین شور و حال اشک، 14 میکروفون آویزان شده به سقف مسجد را کنترل کند و همزمان حواسش جمع باشد که دو میکرفون دست مداح و همراهش، با صدای سینهزنها به خوبی میکس شود.
یکی بالا نزند و یکی بیش از حد شنیده نشود و صدای درست بیغلطی به بلندگوها و باندهای بیشمار محوطه مسجد و کوچه برسد. صدایی که برای پخش اینترنتی با کیفیت مناسبی هم ضبط شود و تازه، در هنگام جفتزدن (یا 6 دست) صدای طبل و سنج را هم به خوبی تنظیم کند. اگر هیئت چیذر کریمی، یک اتاق صوت مستقل دارد، همه این صدابردرای و تنظیم دقیق، در همان گرمای طاقتفرسای کنجِ منبر انجام میشود؛ با اشک و عرقِ عشق.
چشم که بیاندازی حاج محمود را پیدا نمیکنی، همیشه قبل از دعای آخر، غیبش میزند و دعا را واگذار میکند به اهلش.
*
تمام بدنش خیس است. نه توصیف میخواهد و نه اغراق؛ خیس. وارد آسانسور پشت
هیئت که میشود یک بخاری دیواری قرار دادهاند. میچسبد به بخاری. انگار که میخواهد
سر و حنجرهاش را گرم نگه میدارد تا مبادا سرماخوردگی یا گرفتکی، دهه محرمش را
خراب کند. آسانسور به یک واحد نقلی در بالای مسجد باز میشود. گرم است. سریع داخل
میشود. داخل اتاق همه لباسهای مشکیاش را کنار میاندازد و یک دشداشه بلند مشکی
میپوشد. گوشه اتاق دراز میکشد و چشمهایش را میبندد. کمتر از نیمساعت بعد، همه
همراهان و مدیران هیئت بالا میآیند ولی حاج محمود هنوز دراز کشیده. صدا از دیوار
درمیآید که از این چند مرد تنومند، نه.
اما خودش که تازه متوجه حضور آدمها شده، سکوت را میشکند، قبول باشه را که میگوید، دهان ملت هم باز میشود. یکی از برنامه و فلان شعر، تعریف میکند، یکی ایرادهایی که به گوشش رسیده را میگوید. کم کم صداها در هم میرود و نمی شود تشخیص داد که کی با کی حرف میزند. ولی همه خستهاند.
هر قدر روی صحنه (منبر) چهرهاش به اخم میزند، در آن اتاق گرم و ساده، مهربان است. صدایش اصلا بلند نمیشود. یک آقازاده را بغل میکند و از چیزهایی که یاد گرفته میپرسد. شام دادن هیئت که تمام میشود، شام از آسانسور بالا میآید. همان غذای متبرکی که به بقیه دادهاند، البته با نوشابه و ماءالشعیر انتخابی! معلوم نیست آخرین وعدهای که خورده کی باشد، ولی زیاد غذا نمیخورد. مایعات اما چرا.
*
ساعت از نیمه شب گذشته. خیابان و کوچههای اطراف مثل روز اولش خلوت است. همه داربستها و بخاریهای بزرگ خیابان هم جمع شده. از ساک همراهش یک دست لباس مشکی دیگر بیرون میکشد و میپوشد. دشداشه را هم داخل همان ساک میگذارد. همراه عرقچین و شال. کاپشنش را میپوشد و شال بزرگی را دور تا دور سر صورتش میپیچد. کلاه پشمی هم را تا روی ابروها پایین میکشد. فقط میشود همان چشمها را دید. چشمهایی که هم مرتب میکنند، هم اخم، هم لبخند.
***
نوآوریهای محرم 91
همنوازی دستها و سنجها
هر ساله ایدههایی در هیئتهای مذهبی رو میشود که حاصل فکر و طراحی هیئتداران، مداحان و اطرافیان است. مثل هر اتفاق دیگری، خوب و بد دارد، بگیر و نگیر هم! این چند اتفاق، امسال در چند هیئت باب شد. البته معلوم نیست خیلیهایش «جا» بیفتد یا فقط برای همین امسال باشد و تمام. ولی همینها بالاخره باید ثبت میشد دیگر؛ بدون اظهارنظر درباره خوب و بدی هرکدامش.
*
یاحسین با دمام و سنج
اگر محمود کریمی چند سال پیش، بعد از مرحله «واحد» دوباره دو دمهای قدیمی را با ریتمی جدید زنده کرد، قبلترش بحر طویل
خواند یا تکزنی به راه انداخت، امسال ریسک بزرگی کرد؛ ایدهای امتحان پسداده در
دستهها ولی کاملا نو برای هیئتها. دمام و سنج به هیئتهای محمود کریمی (چیذر و
الهادی) آمدند تا با نوای عربی و بهم چسبیده «یا حسین» همراه شوند و ترکیب عجیب و
حماسی بسازند. (باید یک نمونهاش را گوش کنید تا جمله قبل را درک کنید!) هنوز اسم
یگانهای برای این ترکیب سینهزنی و دمام تعیین نشده ولی «جفتزنی» یا «6 دست» هم
به گوش رسیده!
راستی از ما نشنیده بگیرید ولی میگویند یک ماه قبل از محرم، پیشنهاد این کار به کریمی داده شد ولی مخالفت جدیاش، طرح را مسکوت گذاشت تا 5 روز مانده به محرم. حاج محمود وقتی اجرای این ایده را قبول میکند میگوید که اگر این ایده، داستان شود، برای همیشه مداحی را کنار میگذارد. نواختن دمام در شب اول چیذر، ناکام میماند و ناهماهنگی میانداران و تعجب سینهزنها همه چیز را بهم میریزد. ولی سینهزنهای الهادی، خوب عمل میکنند، تایید ضمنی یکی از بزرگان باعث میشود تا محمد صمیمی (شاعر و ایدهپرداز) هر شب تا صبح، دو شعر غیر تکراری و متفاوت با این سبک بگوید.
از شب سوم هم سنج به دمام اضافه شد و ایده اولیه، به کمال رسید. در این ده شب، به دلیل کمی جا، در بیرون محوطه دمام میزدند و صدابرداری همزمان و متناسب آن هم از رخدادهای بینقص محرم امسال شد. بعد از محمود کریمی، جفتزنی در دو شب و روز پایانی چند هیئت دیگر (از جمله هیئت الرضا- عبدالرضا هلالی) به راه افتاد. برای مانایی این ایده باید کمی صبر کرد و منتظر شد تا ایرادات و اشکالات احتمالیاش عیان شود.
فیلمبرداری و تدوین متفاوت
هیئت عبدالرضا هلالی امسال هم در سالن کشتی شهدای هفت تیر برگزار شد. ولی تفاوت مهمش با سال قبل، نوع فیلمبرداری و تدوین این مراسم شلوغ بود. کرین 9 متری، اجازه داد تا دوربین در تمام سالن حرکت کند و بهتر از دوربین عنکبوتی، به هرجایی سرک بکشد. مثلا زوم کند روی دستهای بالا آماده و ناگهان با حرکت سریع به سمت مداحان حرکت کند و دوباره به سمت جمعیت بچرخد. چیدن ریل (در حد فیلم های سینمایی) در انتهای سالن و حرکت نرم و متناوب دوربین باعث شد تا دست تدوینگر هیئتالرضا هم حسابی باز باشد. تدوین تند همه این صحنهها در هنگار شور زدن، یکی از عجیبترین تصاویر محرم امسال بود. تاره این همه تنوع و حرکتهای محیرالعقول را بگذارید کنار کیفیت HD فیلمبرداری!
دکورهایی که رو عوض میکنند
نو نیست ولی تداومش باعث شده تا به یکی از امضاهای هیئت محمدرضا طاهری بدل
شود؛ بچههای جوان و خلاق هیئت، با وسایلی ساده دکوری اولیه ثابتی برای محرم طراحی
میکنند و هر شب که به نام یکی از بزرگان ماجرای کربلاست، آکسسوارها را متناسب با
آن شهید، تغییر میدهند. خود این تغییرات و نوآوریها گاهی دلها را آمادهتر میکند
و به روضهخوان هم مواد اولیه میدهد برای استفاده از آن در روضههایش. شیک و ساده
بودن این دکورها هم بگیر و نگیر دارد دیگر.
منبع: همشهری جوان
کدخبرنگار:212111
خدا اجرتون بده!
یا علی مدد
اينا نوكرن از اربابشون بگيد . انقد بازي درست نكنيد
اميدوارم امام حسين راه درست رو بهمون نشون بده
خداقوت
خیلی وقته پیگیر مطالبتان هستم
سایت شما شده اولین سایتی که بهش سر میزنم
این مطلب هم فوق العاده بود
بموقع و متناسب..
اجرتون با امام حسین(ع)