۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۹ : ۱۴
عقیق: در
این مقال بر آنیم تا ارزشهای انسان را از قرآن استخراج کرده و آنها را فهرست
کنیم.
.1جانشینی
خدا؛ اساسیترین ارزش انسان
خداوند در سیامین آیه سوره بقره میگوید: «وَإِذْ قَالَ
رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً ...و هنگامی را که
پروردگارت به فرشتگان، گفت: من در روی زمینه جانها (نمایندهای) قرار خواهم داد.»
همچنین
در آیه 165 سوره انعام میخوانیم: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الأرْضِ
وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ
إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ؛ اوست خدایی که شما
را خلیفگان زمین کرد، و بعضی را بر بعض دیگر به درجاتی برتری داد، تا شما را در
چیزی که عطایتان کرده است بیازماید هرآینه پروردگارت زود کیفر میدهد و او آمرزنده
و مهربان است«.
این
آیات مهمترین سند برتری انسان بر تمام آفرینش است، سندی که او را جانشین خدا مینامید،
بنابراین گواهی قرآن، مهمترین و اساسیترین ویژگی انسان همین خلیفة اللهی است که
اگر در آن قصور و تقصیری داشته باشید بزرگترین خسران را کرده است.
.2با
ظرفیتترین مخلوق، آموزگار فرشتگان
قرآن در سوره بقره آیه 31 پرده از رازی بزرگ برداشته و میفرماید:
«وَعَلَّمَ آدَمَ الأسْمَاءَ کلها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی
بِأَسْمَاءِ هَۆُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ؛ و [خدا] همه ]معانی]
نامها را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست میگویید،
از اسامی اینها به من خبر دهید». این جاست که فرشتگان به نمایندگی از تمام آفرینش
سر فرود میآورد به کوتاهی دستش از آستان آن دانش بزرگ.
.3خداجویی
ذاتی و فطری
باری تعالی در آیه 172 سوره اعراف یادآور میثاقی ازلی شده
و میفرماید: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ
ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ
بَلَی شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ،
و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنان را برگرفت و ایشان را بر
خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهی دادیم» تا مبادا روز قیامت
بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.» چنانکه مشخص است انسان فطرتاً به خداپرستی
گرایش دارد و این به خاطر ذاتی بودنش، یکی از اساسیترین ویژگیهای انسان است.
.4معجونی
از دو عالم ماده و معنا
خداوند در سوره انعام آیه 2 در تشریح بعد مادی انسان میفرماید:
«هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضَی أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسمًّی
عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ؛ او کسی است که شما را از گل آفرید، سپس [برای
شما [عمری
مقرر داشت، و اجل حتمی نزد اوست، آنگاه شما [باز هم در قدرت او] شک میکنید.»
آنگاه به خلقت بعد معنوی انسان اشاره کرده، در سوره حجر آیه 29 میفرماید:
«فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ؛ پس
وقتی آن را پرداختم و از روح خود در آن دمیدم برای او به سجده در افتید.» بنابراین
انسان معجونی از جسم و جان است که البته جان خویش را از روح خدا دارد.
.5انسان،
انتخاب شده برای رسالتهای بزرگ
در آیه 121 سوره میخوانیم: «ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ
فَتَابَ عَلَیْهِ وَهَدَی؛ سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و هدایتش
کرد.» این آیه بیانگر انتخاب شدگی انسان است، انتخابی همراه با رحمت و مغفرت.
.6انسان؛ انتخابگر و بیباک!
در
آیه 72 سوره احزاب قرآن میفرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ
وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا
وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا، ما امانت [الهی و بار
تکلیف] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند
و از آن هراسناک شدند، و [لی] انسان آن را برداشت راستی او ستمگری نادان بود.»
این
ماجرا پرده از انتخابگری و نیز روحیه بیباک آدم در خطر کردن و دست زدن به کارهای
بزرگ برمیدارد چرا که دست داوطلب امری میشود که آسمان و زمین از آن ابا داشتند.
طبق نظر تفسیر مجمعالبیان در ذیل این آیه، ستمگری و نادانی که در انتهای این آیه
آمده است نشان از خطر پذیری و بیباکی انسان است که با آنکه از عواقب خطرناک این
انتخاب بی خبر بود باز بدان دست زد.
.7دارای
قدرت تشخیص
در آیات 7 و 8 سوره شمس میخوانیم: «وَنَفْسٍ وَمَا
سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛ و سوگند به نفس آدمی و آنکه او
را سامان داد پس [تشخیص]
بدکاری و پرهیزکاریاش را به وی الهام کرد.» این آیه نشان میدهد که انسان نیروی
تشخیص سره از ناسره را به طور فطری در نهاد و نهان خویش دارد. این یکی از ویژگیهایی
است که هم برای او و هم برای خدایش مفید است. برای انسان مفید است تا بتواند راهش را از چاه
تشخیص دهد و برای خدا مفید است تا اتمام حجتی باشد به روز واپسین.
الا
بذکرالله تطمئن القلوب
.8آرام
گرفتن فقط با خدا
در آیه 26 سوره رعد آمده است: «الَّذِینَ آمَنُواْ
وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم به ذکرِ اللّهِ أَلاَ به ذکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ
الْقُلُوبُ؛ آنان که ایمان آوردند و دلهاشان به یاد خدا آرام یابد. آگاه باشید که
دلها تنها به یاد خدا آرام گیرد.» بنابراین آیه تنها آرامش بخش انسان خدای تعالی
است که این نیز برخواسته از ذات خداجوی آدمی است که در مورد بعد بدان اشاره خواهد شد.
.9در
آرزوی خدا
آیه 6 سوره انشقاق آمده میگوید «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ
إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ؛ ای انسان، تو در راه
پروردگارت رنج فراوان میکشی، پس پاداش آن، راخواهی دید.» این آیه نشان از آن دارد
که دیدار خدا آخرین و اصلیترین خواسته انسان است، همو که با آن آرامش مییابد.
آری انسان در پی دست یافتن به این آرامش گم شده خود چه سختیها که تحمل نمیکند
اما کسی عاقبت به خیر خواهد بود که راه را به بیراه نپیموده باشد و دل آرام خود
را به اشتباه انتخاب نکرده باشد.
.10تمام نعتها از برای انسان
خدای
تبارک در آیه 29 سوره
بقره در ضمن معرفی خود میفرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ
جَمِیعاً؛ اوست کسی که آنچه در زمین است، همه را برای شما آفرید.» پس به فرموده
خدا همه آنچه در زمین است برای انسان آفریده شده است که این یکی دیگر ویژگیهای
منحصر به فرد انسان است.
بنابراین
انسان خاصترین مخلوق خداست که در پس آفرینشش بر خود تبریک گفته است، موجودی که از
جان خود در آن دمید و خود را به او معرفی کرد و تمام نعمتها را برایش گستراند.
اما انسان نیز در پی معشوق خود است، همان که با او آرام مییابد. اما
خدا کند بیباکی و انتخابگریاش موجب هدایتش شود نه گمراهیاش.
اللهم
اهدنا الصراط المستقیم