مرحوم دولابی: شیر، لازمه جنگل است
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: چقدر آهو از نبود شیر مُرد. شیر، حتی لازمه جنگل است. اگر خیلی ساده بخواهی بگویی اسدالله هم باید در هستی باشد. والا همه میپوسیدند و خلاص میشد.روایات هم میگویند باید نور علوی و یکی از فرزندان امیرالمومنین(ع) باشد.
عقیق:مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: آنچه به اختیار ما واگذاشته شده
است خیلی کم است؛ تنها سه تکلیف برای ما تعیین کرده است، با محاذی و مافوق و
مادون. حیوانات هم گاهی اینها را پیاده میکنند. ببین حیوان با بچهاش چه
کار میکند. ببین حیوانات با محاذیشان چه کار میکنند. اگر بدجنس باشد شاخص
میزند و او را به بیابان میاندازد. اگر با او رفیق باشد دو تایی با هم
کیفی میکنند و میرقصند. سه حکمی که گفتم در آنجا هم جاری است. اگر شیر
باشد همه تسلیم اویند. ببین که حیوانات جنگل با شیر چه معاملهای میکنند.
اینها هم که با مافوق خود تسلیمند. پس فرق من که انسان هستم با حیوان چیست؟
حیوانات جنگل نمیتوانند به شیر خیانت کنند. تا در سحر ناله میکند همه
حیوانات سر جای خود میروند.
امیرالمومنین(ع) هم اَسَدُالله است. منتهی
من از گذشتهها کمتر حرف میزنم و میخواهم از خودتان بهره ببرید و الاّ
میگفتم که خمینی وقتی صدایش در انقلاب بلند میشد همان صدای شیر بود و
هرکس سر جای خودش میرفت. آیا وقتی صدایش در تهران بلند میشد این طور
نبود؟ خارجیها از صدایش میترسیدند. اما مومنینی که با او بودند از صدایش
لذّت میبردند و سر جایشان نشسته بودند، صدا خوب بود. آیا تصوّر کردهاید
که شیر فحش میدهد یا بد میگوید؟ هیچ چیزی نمیگوید. صدا میکند. سَحَرها
صدا میکند و این برای نظم جنگل است تا همه سر جای خود بروند. جنگل کوچکی
بود یک شیر داشت. دیدند که حیوانات را میگیرد و پاره میکند و حیوانات از
او میترسند. خیال کردند شیر برای جنگل ضرر دارد. آن را کشتند. بعد دیدند
آهوها روی زمین خوابیدهاند و دارند میمیرند. چرا؟ چون ندویدهاند. لذا بر
اثر رطوبت جنگل میان دو سُمشان کرم گذاشته است و زخم شده است و نمیتوانند
راه بروند، روی زمین میخوابند و از گرسنگی میمیرند. رفتند از خارج شیر
خریدند و در جنگل رها کردند. تا صدا میزد همه حیوانات میدویدند و لای
سُمهایشان تمیز میشد. چقدر آهو از نبود شیر مُرد. شیر، حتی لازمه جنگل
است. اگر خیلی ساده بخواهی بگویی اسدالله هم باید در هستی باشد. والا همه
میپوسیدند و خلاص میشد. روایات هم میگویند باید نور علوی و یکی از
فرزندان امیرالمومنین(ع) باشد. زیرا اعمال تمام خلقت متعلق به اوست. امام
زمان(عج) شریک اعمال است و هر صبح و عصر پیش او میبرند. نظم زمین با حجت
خداست. اخلاقیاتتان متعلق به محمد(ص) است و ذات، مال خداوند است. چون به
ذات رسیدیم دیگر هیچکس نیست. همه محمد(ص) است. همه علی(ع) است. همهاش
خداست. از آن پس «همهاش همهاش» میگوییم. دیگر کسی را نمیشناسیم. چون به
ذات رسید.
همه هیچکس شدند. ذات یعنی هیچ چیز، شما یک صفت دارید و یک
فعل، باقی چیزی ندارید. یک هیئت دارید و یک نیروی درونش. این دو تا که برود
دیگر چه چیزی باقی میماند؟ چیزی نیست، هستی خداست.
پی نوشت:
کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 68
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
منبع:تسنیم