کد خبر : ۱۲۴۰۰۶
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۱

ماجرای سرودن یک شعر معروف توسط مرحوم مؤید+صوت

یکی از اشعار معروف سیدرضا موید که بسیار هم سرزبان‌ها افتاده است، «دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت/ جایی ننوشته است گنهکار نیاید.» است. این شاعر ماجرای سرودن شعر را در گفت‌وگویی بیان کرده است.

عقیق: حاج سیدرضا مؤید ذاکر و پیرغلام مشهدی اهل بیت (ع) در سن ۸۰ سالگی روز گذشته جمعه ۱۵ مهرماه دعوت حق را لبیک گفت.

یکی از اشعار معروف سیدرضا موید که بسیار هم سرزبان‌ها افتاده است، «دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت/ جایی ننوشته است گنهکار نیاید.» است. این شاعر در خصوص ماجرای سرودن این شعر گفته بود: «در حرم امام رضا(ع) حال و هوای خوبی داشتم که این شعر را سرودم و بعداً به آن اضافه کردم تا تبدیل به یک غزل شد. این شعر با این بیت شروع می‌شود که «تا یوسف اشکم سر بازار نیاید/ کالای مرا هیچ خریدار نیاید/ ای حجت هشتم که خدا خوانده رضایت!/ مدح تو جز از ایزد غفار نیاید/ نومیدی و درگاه تو‌، بی‌سابقه باشد/ این کار از آن رحمت بسیار نیاید/ آخر به کجا روی کند ای همه رحمت/ گر در بر تو شخص گرفتار نیاید؟» بعداً هم این بیت را اضافه کردم: «دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت/ جایی ننوشته است گنهکار نیاید.»

وِردی که نشد سردر حرم امام رضا(ع) بگذارند

مرحوم موید این شعر را یکی از زیباترین اشعار خود معرفی می‌کرد که بسیار هم مورد پسند قرار گرفته بود. او در خصوص ماجرای روایی ممانعت از ورود گنهکاران به حرم رضوی می‌گوید: «شیخ بهایی زمانی که داشت سردَرِ حرم امام رضا(ع) را می‌ساخت، به عنوان معمار و مهندس آن زمان برای ساخت حرم، مسافرتی برایش رخ داد. به فردی که سردر حرم را می‌ساخت، گفت: دست نگهدار تا من برگردم و بعد سردر را تکمیل کنیم. وقتی برگشت دید سردر حرم را ساختند و تمام شده است. او گفت: مگر نگفتم سردر حرم را نسازید. آن بنا پاسخ داد: شما گفتید اما سه شب پشت سرهم امام رضا(ع) را خواب دیدم و فرمودند «سردر حرم را بساز» و به دستور ایشان ساختم. بعد معلوم شد شیخ بهایی بنا داشته طلسمی در سر در بگذارد تا گنهکار و حرامزاده نتواند وارد حرم شود. امام رضا(ع) نخواست آبروی کسی برود.»


رونمایی دیوان سه جلدی استاد موید در ۱۶ شهریور ۱۴۰۰

موید برای هر مناسبتی شعر داشت

جواد حیدری، مدیرعامل مجمع شاعران اهل بیت(ع) با اشاره به اینکه استاد موید برای تمام مناسبت‌ها و اشخاصی که دیگران کمتر در خصوص آنان شعر سروده‌اند، مانند امامزادگان، شهدای کربلا، پدران و مادران ائمه مانند حضرت ابوطالب، حضرت آمنه، حضرت فاطمه بنت اسد، حضرت ام کلثوم ... شعر دارد، گفت: ویژگی شعر ایشان، ادب است که مداحان و علاقه‌مندانی که به حفظ اشعارش می‌پردازند به نوعی ادب بالایی کسب می‌کنند که در دیدار اخیر مداحان با مقام معظم رهبری نیز توسط معظم‌له مورد تاکید قرار گرفت.

وی افزود: اشعار استاد موید بنای اعتقادی بچه هیأتی‌هاست و اشعارش مانند «مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم/ این گنج پربهاست من ارزان نمى‏‌دهم» یا «سرمایه محبت زهراست دین من/ من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم» ورد زبان آن‌هاست و ممکن است حتی نام شاعرش را هم نداند.

یادآور می‌شود دیوان اشعار سیدرضا موید سال گذشته در هزار نسخه توسط بنیاد دعبل خزاعی به چاپ خواهد رسید. 

سیدرضا مؤید متولد ۱۳۲۱ شهر مشهد مقدس بود. او تحصیلات مقدماتی را در مکتب‌خانه‌ پشت سر گذاشت و بعد از آن به شغل آزاد روی آورد. او سرودن را از ۱۲ سالگی آغاز کرد. علاقه‌اش به شعر، پای او را به کتابخانه آستان قدس رضوی باز کرد تا ساعت‌ها در جوار حرم مطهر رضوی به مطالعه آثار گذشتگان بپردازد. وی طی سال‌های متمادی اشعار قابل توجهی خلق کرد که همواره مورد استفاده ستایشگران قرار گرفته است.

«گل‌های اشک»، «جلوه‌های رسالت»، «نغمه‌های ولایت»، «سفینه‌های نور» و «چکامه عشق» بخشی از آثار متعدد این خادم اهل بیت (ع) است.

صوت مصاحبه با استاد مؤید را اینجا بشنوید:

تعداد بازدید : 778

منبع:فارس


ارسال نظر
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱
جعفر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۳۱
0
0
بسیار زیبا بود این خبر .جا دارد منم جریانی که در عالم خواب دقیقا همان شبی که فرداش تولد حضرت صاحب الزمان (عج) بودش رو براتون بازگو کنم .ساعت یک و بیست دقیقه شب در عالم خواب بودم و بی خبر از دنیا .ناگهان بوی عطری خاص آنچنان به مشامم وارد شد که سراسیمه از خواب پریدم وصلوات فرستادم در این فکر بودم که کسی وارد اتاقم شده .با روشن کردن برق کسی رو نیافتم و بوی آن عطر خاص هنوز در اتاقم بود .سراسیمه به اتاق پدر و مادرم رفتم دیدم اونا هم در عالم خوابند.به حیاط بیرونی که رفتم باز کسی نبود و برگشتم به اتاق خودم .تنها بودم .همان شب غزلی را در وصف آقا سرودم.(عنوان بوی رخ یار)
باز هم بوی گل از پشت حصار می آید
بلبل از شادی گل بین ،که بهار می آید
گل به عشق روی بلبل ،بلبل هم از دوریش
خوبرویان همه را شکوه یار می آید
گر کنی فکر و نظر بر همه زیبایها
خوش طلوع ایست که جهان را به مدار می آید
قرن وسال و مه و روز و ساعت و ثانیه ها
همه پیوند و دقیقند چو قطار می آید
بُرج و آماج جهان بین نظرم پوچ بُوَند
نظر شمس و قمر بین ، که نگار می آید
گر ریاحین گل ما دور شده از دیدم
منتظر باش دمی پیک بهار می آید
و تو ای دوست اگر چه ز بَرَم دور هستی
خبرت هر لحظه چون باد صبا می آید
واعظا رُخ ز قلم بند کِش و می بر سر کِش
که رخ یار چو آذین شهسوار می آید.
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین