۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۶ : ۰۳
عقیق: حجتالاسلام حسین انصاریان مفسر قرآن کریم و استاد اخلاق در سخنرانی اظهار داشت: در آیه ۴ سوره قلم آمده است: «وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ» که خداوند به پیامبر میفرماید ارزشهای اخلاقی تو عظیم است.
وی افزود: در ذیل این آیه داستانی نقل شده است که ۳ جوان در حدود ۴۰ فرسخی مدینه، چادرنشین بودند. پدر آنها مُرده بود و مادرشان چندبار به این بچهها میگفت: یکبار مرا به مدینه ببرید تا فقط جمال پیامبر (ص) را ببینم. یک روز پیامبر (ص) با اصحاب از آن منطقه عبور میکردند، دیدند پیرزنی بالای سر چاه بنا دارند، بند مشک را به داخل چاه بیندازد و آب بکشد.
دوست دارم بار امتم را خودم به دوش بکشم
انصاریان ادامه داد: قبل از اینکه پیرزن بند مشک را بیندازد، پیامبر (ص) پیش رفتند و سلام دادند، مادر چکار میکنی؟ او پاسخ داد: میخواهم این مشک را پُر از آب کنم و به چادر ببرم. پیامبر (ص) فرمود سنگین است. بند مشک را به من بده. ایشان مشک را داخل چاه انداخت و پُر از آب کرد. اصحاب همراه بسیار اصرار کردند که ما این کار را انجام دهیم اما پیامبر (ص) فرمود: دوست دارم بار امتم را خودم به دوش بکشم.
این استاد اخلاق تصریح کرد: پیرزن فقط این دعا را برای پیامبر (ص) کرد که خدا پدر و مادرت را رحمت کند و بعدم خداحافظی کرد. مقداری که دور شده بود، بچههایش رسیدند و گفتند مادر امروز مشک پُر است. پیرزن گفت: من پُر نکردم آن آقا برایم انجام داد. فرزندان به سمت پیامبر (ص) دویدند و ایشان را شناختند.
اگر مادر ما بفهمد شما آمدی و رفتی، دق میکند
وی گفت: فرزندان به پیامبر (ص) فرمودند: اگر مادر ما بفهمد شما آمدی و رفتی، دق خواهد کرد. ایشان برگشتند و به خیمه آن پیرزن رفتند و روی زمین نشستند. آن پیرزن پیامبر (ص) را دید و بسیار شاد شد.
فیلم این سخنرانی را اینجا ببینید:
منبع:فارس