۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۳ : ۲۰
شهید مطهری با طرح سئوالی مبنی بر این که آیا دین که در فکر ما باید وارد شود، ترتیبی دارد یا ندارد و از هر نقطه میشود آغاز کرد، میگوید: حقیقت این است که دین در افکار مردم باید ترتیب داشته باشد و از پایه شروع شود.
وی پایه و حرف اول دین را خداشناسی بیان و اشاره میکند: رسول اکرم(صلیالله علیه و آله) نیز از همین نقطه شروع کرد؛ چرا که دعوت پیامبر عظیمالشأن از این بیان آغاز شد: «قولوا لا اله الاّ اللّه تفلحوا» و به: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» ختم شد .
شهید مطهری با ذکر این نکته که خط دین را باید خواند و تا انسان حروف شناس نشود نمیتواند این خط را بخواند، معتقد است: حروف دین عقاید دینی است و حرف اول و« الفِ دین»، خداشناسی است. از حرف «الف» سایر حروف، و از حروف شناسی خطشناسی پیدا میشود. شعرای ما الف را به اعتبار بساطت و یگانه بودن کنایه از ذات حق گرفته اند.شاعری در این رابطه اینگونه شعر سروده است:
«دل گفت مرا علم لدنّی هوس است تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
گفتم که «الف» ، گفت دگر؟ گفتم هیچ در خانه اگر کس است یک حرف بس است.»
وی بر این نکته تأکید دارد که دین شناسی و قرائت کتاب دین از نوع قرائت جُنگ نیست که از هر نقطه بتوان شروع کرد، بلکه باید از حرف اول شروع کرد.
شهید مطهری از جمله جهاتی را برای اثبات این نظریه که پایه ی اول و زیربنای دین، توحید است بیان میدارد این است که توحید منطق همه ی عناصر دین است، یعنی اگر توحید درست نباشد تقوا و عفت و درستی و امانت و فداکاری و وفا، صفا، احسان و بالاخره خوب بودن منطق صحیح ندارد . البته ممکن است با تلقین و القاء کسی را به خیال وطن پرستی و نژادپرستی، فداکار کرد ولی منطق ندارد، تقلید است و از تلقین است و قابل تشکیک و زوال است. به هر حال نه تنها نماز و روزه و مراسم مذهبی بدون معرفت خدا منطق ندارد، روش اخلاقی و روش پاک اجتماعی و بالاخره غیر از روش منفعت پرستی و سبعیت هیچ کدام منطق ندارد و به عبارت دیگر الفاظ توخالی است. انسانیت و بشردوستی و وطن پرستی هیچ کدام اگر مؤسَّس بر تقوای الهی و رضوان او نباشد اساس درستی ندارد، کمثل العنکبوت اتخذت بیتاً. .
شهید مطهری با اشاره به اینکه آیه 41 عنکبوت «مثل الذین اتخذوا من دون اللّه اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتاً» ناظر به این است که غیر خدا را می توان تکیه گاه عمل قرار داد اما سست است و تلقینی و تقلیدی گفت: روش منضبط اخلاقی و اجتماعی انسان که در آن مفاهیمی انسانی وجود داشته باشد و از احسان و انعام و فداکاری و وفا و صفا و راستی و درستی سخن به میان آید [بدون معرفت خدا] نمی تواند مبنا و منطقی محکم داشته باشد.