۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۴ : ۰۵
عقیق: در یازدهمین قسمت از برنامه «سوره؛ فصل نهجالبلاغه» موضوع «نهجالبلاغه و مسأله الگو» با حضور حجتالاسلام حامد کاشانی پژوهشگر تاریخ اسلام مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت.
کاشانی گفت: درباره کتاب شریف نهجالبلاغه که اثر یک عالم فرهیخته است و امثال او در عالم تشیع بسیار کم داریم پیش از هرچیز باید ببینیم دغدغه مولف از نوشتن کتاب چه بوده است. دغدغه مولف این نبوده که یک کتاب حکمرانی، فقهی و یا اعتقادی بنویسد. گرچه همه اینها در نهجالبلاغه به حد اعلا در ابعادی وجود دارد. سیدرضی دنبال این بوده که بتوانیم کلامی را در جهان اسلام مطرح کنیم و تقریبا همه مسلمین بتوانند با آن همراهی کنند و با آن حس قرابت داشته باشند و چون دیده ادبیات فاخر یکی از بهترین روشها برای نفوذ کلام و گفتمان شدن و جا افتادن است با وسواسی گزارههایی را انتخاب کرده که در حد اعلای بلاغت است.
این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: مرحوم سیدرضی چند کار انجام داده است؛ اول اینکه به مصادر صرفا شیعی اکتفا نکرده است و این کتاب یک اثر صرفا شیعی نیست، ضمن اینکه از یک خطبه یا نامه قطعهای را که برایش اهمیت بلاغی داشته آورده است. نهجالبلاغه بسیاری از اوقات خطبه یا نامهای دارد که در مصدر قدیمی مفصلتر است علاوه بر این، از نظر زیباییشناسی، عظمت و محتوای فوق العادهای دارد که هرکسی با این کتاب به صورت یک کتاب ادبیاتی حکیمانه فاخر مواجه شده از آن لذت برده است اما اگر بخواهیم این کتاب را ملاک عمل قرار دهیم نمونه جامعی از امیرالمومنین (ع) نیست به بیان دیگر نهجالبلاغه، کرامت امیرالمومنین (ع) است که باقی است اما این همه حضرت علی (ع) نیست. اگر نگاه ما این است که بخواهیم از امیرالمومنین (ع) الگو بگیریم باید تلاش کنیم حکومت حضرت را بازسازی کنیم اما نهجالبلاغه در برخی از امور بسیار جامع است در برخی از امور همه مصادیق وجود ندارد.
وی افزود: بخش دیگر اینکه کتاب نهجالبلاغه با همه عظمت و خطبههای حساسی که دارد مورد اقبال جدی بوده و یک کتاب روایی است اما قرآن نیست. محقق وقتی میخواهد روی بحثهای روایی کار کند باید بحث گستردهای درباره موضوع داشته باشد تا ببیند درباره مطلب و موضوع چند گونه مطلب وارد شده است. اگر ما نهجالبلاغه را جدا از سنت روایی ببینیم و به آن اعتباری بیش از سایر منابع دهیم دچار مغالطه یا تنگنا میشویم. مثلا ماجرایی که درباره عقیل در نهجالبلاغه آمده باعث شده که این ماجرا اعتبار پیدا کند در حالیکه از نظر علم حدیث، لزوما این چنین نیست. البته این ماجرا به معنی اینکه نهجالبلاغه را کنار بگذاریم نیست چون نهجالبلاغه به خاطر شخصیت نویسنده که گزینش کرده و میخواسته مطالب مرتبط با حکومت حضرت را بیان کند و از جهت گفتمانی ضریب نفوذی من با ترویج نهجالبلاغه به شدت موافقم ولی در جایی که بخواهیم نسبت قطعی به امیرالمومنین (ع) دهیم معنا ندارد که در یک جا جمود و باقی را رها کنیم مثل کاری که فقهای ما میکنند. فقهای ما بحث گسترده و در آخر جمع بندی میکنند؛ هیچ وقت نمیگویند یک فقیه، فلا ذکر را با فقط با کافی شریف فتوا دهد.
در ادامه برنامه مجری و سردبیر برنامه بیان کرد که اینکه در مورد سیره امیرالمومنین (ع) این همه پیچیدگی روشی وجود دارد، ما را به ناامیدی نمیرساند و به این سمت ما را نمیبرد که محافظه کار شویم وروحیات تجمل گرایانه خودمان را تئوریزه کنیم؟
کاشانی پاسخ داد: ما باید بدانیم اگر بخواهیم حکومت حضرت امیر را الگوی خودمان قرار دهیم کار بسیار پیچیده و سنگینی در پیش داریم و هرگز نمیتوانیم کسی مثل او شویم؛ چون او قبله و آرمان ائمه معصومین ما بوده است. من متاسفم که هنوز تلاش گسترده نکردیم یعنی هنوز برای بسیاری از پرسشها پاسخ نداریم و یا اصلا فکر نکردیم یعنی محل بحث اهل فکرمان نبوده است. مثلا اگر بودجهای برای بیتالمال باشد و قرار باشد تقسیم شود خیلی مهم است که با عدالت و برابری این کار صورت گیرد و اگر قرار باشد این اتفاق با الگوی علوی انجام شود، اولین قدمش این است که مرکز پژوهشهای مجلس و مراکز اندیشهورزی حوزه ودانشگاه در این باره فکر جدی کنند، اما این اتفاق نیفتاده به جایش سوال را پاک کردند. اتفاقا من به عمد میگویم که چنین کاری اصلا آسان نیست و در حدی نیست که جوانانی دور هم بنشینند و بگویند میخواهیم نظام حکمرانی علوی داشته باشیم. درواقع میخواهم نگاه ساده انگارانه به این مسأله را دور کنم تا دچار گروههای انحرافی نشویم، چون این بحث پختگی دارد.
وی اضافه کرد: دربخشی از سریال امام علی (ع) به کارگردانی آقای میرباقری، مالک خیلی شناخته شده است و عمار خیلی پررنگ نیست، چون حاصل نگاه خاصی بود که گوشهای از عظمت را نشان میداد. در بخشی از سریال از عمار میپرسند علی (ع) کجاست؟ او میگوید: علی یا دنبال عدالت یا کنج عزلت گزیده است. این جمله به نظر جمله بسیار خطرناک و از نظر من این جمله و دوگانه با واقعیت امیرالمومنین (ع) ابدا سازگار نیست.
کاشانی سپس به تشریح واکنشهای عدالت خواهانه امام علی (ع) پرداخت وتوضیح داد: در سه مرحله واکنشهای عدالت خواهانه حضرت را فهمیدیم. اول مواردی را که جامعه آن زمان، فساد کامل را درک میکند یعنی برای جامعه شبههای نیست که فساد بارز است مثل برخورد با معاویه. مرحله دوم مواردی است که امیرالمومنین (ع) فساد میبیند اما با قدری روشنگری و اقناع درک فساد حاصل میشود اما یک زمانی است که اقناع مشکل است در چنین موقعی حضرت رفتار را به تعویق میاندازد تا مردم بفهمند چه اتفاقی در حال افتادن است به تعبیر امروزی تا وقتی که «جهاد تبیین» صورت بگیرد یعنی تا تبیین رخ ندهد حضرت اقدام نمیکنند. یعنی تا جامعه همراه نشود اقدام جدی و اصلاحی نمیکند چون میداند اگر مردم همراه او نشوند، مشکلاتی ایجاد میشود که نمیتواند عدالت را برقرار کند. اگر این سه گانه را درنظر بگیریم برای منطق الگوگیری به برخی از موارد خاص بپردازیم.
منبع:فارس
این یک انتقاد عادی بود نه تخریب