۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۱۹
عقیق:کتاب «پرسمان علوی» اثری از مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی مذاهب اسلامی و با همکاری ستاد پاسخگویی به مسائل مستحدثه دینی است که بخش های گوناگون این کتاب در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما فرهیختگان می گردد.
مرور زمان بسیاری از چهره های بزرگ تاریخی را کهنه و یا به فراموشی می سپارد و جز نامی از آنان در لابلای تاریخ نمی گذارد، اما در این میان برخی از چهره ها را نه تنها مرور زمان کهنه نمی کند بلکه روز بروز آنان را روشن تر و زنده می سازد.
یکی از کسانی که مرور زمان وجود او را روشن تر و نیاز به شناخت وی را ضروری تر می سازد، انسان کامل، امام علی بن ابیطالب(علیه السلام) می باشد.
بدون تردید امروزه انسان های تشنه عدالت و معنویت بیش از هر روز دیگر به الگو قرار دادن شخصیت حضرت امیر(علیه السلام) نیازمند است و این امر بستگی به شناخت و آگاهی همه جانبه از افکار، اندیشه ها و سیره و منش آن حضرت می باشد.
امید است که پروردگار بزرگ زمینه های الگوگیری آن حضرت را بیش از این به ما عنایت فرماید. از آنجا که پیرامون شخصیت بزرگان و افکار و سیره آنان پرسش ها و گاه در اثر فاصله زمانی ابهاماتی پدید می آید، شایسته است که به آنها پاسخ داده و ابهامات برطرف شود.
بدین جهت پرسش های رسیده از مناطق مختلف که مربوط به حضرت علی(علیه السلام) می باشد توسط معاونت پژوهش مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی مذاهب اسلامی جمع آوری و به صورت کتاب در خدمت شیفتگان آن حضرت عرضه می شود.
* آیا حدیث غدیر در رابطه با شبهه ای بود که پس از جنگ تبوک پیش آمده است؟
حدیث غدیر در کتاب حدیثی اهل سنّت و شیعه به گونه ای نقل شده است که جای هیچ گونه شک و شبهه ای در اصل صدور آن نیست.
ابن حجر عسقلانی که یکی از علمای اهل سنّت است در ذیل حدیث غدیر می نویسد: این حدیث را سی تن از صحابه روایت کرده اند و بیشتر سلسله سند آن صحیح و حسن است.
ذهبی که یکی دیگر از علمای اهل سنّت است می گوید: حدیث غدیر جداً عالی است و متن آن به صورت متواتر می باشد.
بنابراین جای این نیست که برخی در صدور آن تردید نمایند و تردید و شک نتیجه ناآگاهی است. اما دلات حدیث بر خلافت امام امیر المؤمنین(علیه السلام) بسیار روشن است.
بررسی و دقت در حدیث غدیر، شواهد و قرینه هایی که در خود روایت و زمان و مکان صدور روایت وجود دارد به خوبی روشن می سازد که حدیث غدیر برای ابلاغ رسالت بسیار مهمی بوده که معرفی جانشین پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده است که به نمونه هایی اشاره می کنیم:
۱. ابلاغ این رسالت در بیابان خشک و بسیار گرم، چرا در مکه نفرمود؟
۲. همراه با خبر رحلت خود؛
۳. شاهد و گواه گرفتن مردم بر ابلاغ رسالت و اقرار گرفتن از آنان؛
۴. بیان حدیث ثقلین در آغاز خطبه (انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی، اهل بیتی...)؛
۵. بیان این جمله که «ألست أولی بکم من انفسکم» آیا من از شما به خود شما سزاوارتر نیستم؛
۶. تبریک گفتن صحابه به امام(علیه السلام) پس از معرفی آن حضرت.
۷. شأن نزول آیه (الیوم اکملت لکم دینکم...)؛ (یا ایها الرسول بلغ ما أنزل الیک...)؛ که در این رابطه نازل شده و همچنین روایاتی که در ذیل این آیات وارد شده است.
بنابراین دقت در حدیث غدیر هر نوع تصور و توهم دیگری را باطل می سازد و آنچه در پرسش آمده که پیامبر(صلی الله علیه وآله) پس از جنگ تبوک فرموده است این صحیح نیست؛ چون حضرت علی(علیه السلام) در جنگ تبوک حضور نداشتند بلکه خود پیامبر(صلی الله علیه وآله) همراه مسلمانان بودند و حضرت علی(علیه السلام) را در مدینه جانشین خود قرار دادند.
آنچه اهل سنّت در این باره گفته اند این است که حدیث غدیر مربوط به برخوردی است که بین خالدبن ولید و آن حضرت پس از اعزام به یمن پیش آمده است، اولاً اختلاف بین حضرت علی(علیه السلام) و خالد بن ولید در سفر دیگری بوده که در آن سفر به مکه نیامدند بلکه به مدینه رفتند چون حضرت علی دو سفر به یمن داشته اند.
دلیل بر این مطلب روایتی است که ترمذی در کتاب سنن خود نقل می کند که پس از برگشت از سفر یمن، خالدبن ولید تصمیم گرفت خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) برود و از آن حضرت شکایت نماید، پس از آن که خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) رفت و از آن حضرت شکوه و گلایه نمود، چهره مبارک پیامبر(صلی الله علیه وآله) دگرگون شد و سه مرتبه فرمود: «ما تریدون من علیّ ما تریدون... علیّ منی و أنا من علی»، از علی چه می خواهید؟ از علی چه می خواهید؟ از علی چه می خواهید؟ علی از من است و من از علی.
پس از بیان بسیار پرمحتوای آن حضرت حقیقت برای خالد روشن شد، از این رو نیازی نبود تا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یک برخورد و اختلاف جزیی را که بین دو تن پدید آمده، در جمع تمام مسلمانان یادآور شوند.
مقام پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اختلاف ایشان بالاتر از آن است که چنین برخوردهایی را به گوش تمام یاران خود برساند. بر فرض که این برخورد در سفر دوم باشد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) در جمع خصوصی یادآور می شدند چنان که در حدیث ترمذی آمده است.
بنابراین هیچ گونه ارتباطی بین حدیث غدیر و شبهه ای که در اعزام یمن پیش آمده وجود ندارد. از این رو برخی از نویسندگان اهل سنّت برای خدشه و ایراد بر حدیث غدیر چنین توهمی را نموده اند، چرا که در سند و دلالت حدیث نتوانسته اند ایراد بگیرند.
بر فرض که حدیث غدیر را در رابطه با اختلاف خالد بن ولید فرموده باشند، چه اشکالی دارد که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) ضمن اصلاح ذهنیت افراد ناآگاه مانند خالدبن ولید، حضرت علی(علیه السلام) را به عنوان جانشین و رهبر آینده امت خویش معرفی فرماید، مگر بین معرفی جانشین و برطرف نمودن دشمنی ها با علی(علیه السلام) ناسازگاری و منافاتی وجود دارد؟
حدیث غدیر را می توانید در کتاب های اهل سنّت ملاحظه نمایید.
منبع:حوزه