کد خبر : ۸۳۵۵۸
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۶
درس اخلاق آیت الله مظاهری؛

ایمان باعث حیات طیبه دردنیاوآخرت می شود

آیت الله مظاهری گفت: هرکه ایمان داشته باشد و طبق آن ایمان عمل کند، حیات طیب در این دنیا و حیات طیب‌تر در آخرت دارد. قرآن وقتی اسم ایمان را می‌آورد به دنبال آن اسم عمل صالح را نیز می‌آورد.
عقیق:متن زیر مشروح درس اخلاق آیت الله مظاهری در تاریخ 30 دی ماه است که در ادامه می خوانید؛

الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

شب جمعه متعلّق به قطب عالم امکان و محور عالم وجود و واسطۀ بین غیب و شهود، یعنی حضرت ولی‌عصر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» است؛ اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.

بحث هفتۀ گذشته دربارۀ‌ رابطۀ عملی ما با اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» بود. یعنی ما باید در عمل شباهت به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» داشته باشیم. همین‌طور که آنها معصومند، ما هم متقّی باشیم. قرآن شریف در بیش از دویست جا این حرف هفتۀ گذشتۀ مرا تأیید فرموده است. در قرآن جایی نداریم که فقط بگوید ایمان داشته باش، بلکه همه جا می‌گوید ایمان و عمل صالح.

«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»[1]

هرکه ایمان داشته باشد و طبق آن ایمان عمل کند، حیات طیب در این دنیا و حیات طیب‌تر در آخرت دارد. همه جا قرآن وقتی اسم ایمان را می‌آورد به دنبال آن اسم عمل صالح را نیز می‌آورد. هفتۀ گذشته من تقاضا کردم از همه و مخصوصاً جوان‌ها که رابطه‌تان با اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» عالی باشد،  از نظر عقیده رابطۀ خوبی دارید و از نظر شعار الحمدلله رابطۀ خوبی دارید، اما از نظر عمل نیز رابطۀ عقیدتی و شعاری را داشته باشید و قرآن این را جداً می‌خواهد.

بحث امشب رابطۀ‌ ما با اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» از نظر معرفت است. اینکه ما امام‌شناس باشیم. این روایت را سنّی و شیعه نقل کرده‌اند و همه شنیده‌اید که: «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ یَعْرِفْ‏ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»[2]. در بعضی روایات دارد: «... مَاتَ‏ مِیتَةَ کُفْرٍ وَ نِفَاق‏»[3]

کسی که معرفت به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» نداشته باشد، ایمانش در مخاطرۀ عجیبی واقع می‌شود. دشمن درون و دشمن برون و دشمن جنّی و دشمن انسی ایمانش را می‌برند. مخصوصاً در زمان ما که شبهه زیاد شده و این جوان هرکجا برود مورد شبهه واقع می‌شود و حتی معلم بی‌ادب شبهه راجع به تشیّع سر کلاس می‌کند و در هر جلسه‌ای بنشینیم شبهاتی درست کرده‌اند و یکی پس از دیگری به ما القا می‌کنند. پس ما باید امام‌شناس باشیم و الاّ تشیّع ما را می‌برند و لاأقل تشیع ما را مورد تردید قرار می‌دهند. لذا همین‌طور که باید متابعت از اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» داشته باشیم، باید معرفت به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» داشته باشیم. از نظر قرآن و از نظر روایات و از نظر خارج، تشیع دیوار فولادی است. قرآن تشبیه کرده به درخت کهن میوه‌داری: «مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ ، تُؤْتی‏ أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها»[4]

تشیع درخت ریشه‌دار و شاخه‌دار پرمیوه است. تشیع را درست کن و از میوۀ آن در دنیا و آخرت استفاده کن، و ما معمولاً در این باره لنگیم. عقیده به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیه» داریم و تا سرحد عشق علی را دوست داریم، اما نمی‌توانیم جواب دهیم که علی کیست؟ ما امام جواد«سلام‌الله‌علیه» را امام نهم و امام هادی«سلام‌الله‌علیه» را امام دهم می‌دانیم، اما امام جواد و امام هادی«سلام‌الله‌علیهما» چه  کسانی هستند و چه کردند و چه دلیلی بر برتری آنها هست؟ چرا اینها امامند و بالاخره چرا ما باید از آنها متابعت کنیم تا شیعه شویم؟ روایت می‌فرماید: اگر معرفت نداشته باشید، دشمن درون و دشمن برون لاأقل به واسطۀ شبهه، یا مورد تردید قرار می‌دهد یا می‌برد. ناگهان چشم باز می‌کنید و می‌بینید تشیع رفته و یک خرافت جای آن نشسته است. برگرداندن آن هم کار بسیار مشکلی است. لذا از اوجب واجبات برای ما اول، امام‌شناسی و شیعه‌شناسی است. اینکه تشیع چه می‌گوید؟ ائمۀ‌طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» چه امتیازی بر دیگران دارند؟ همه باید خیلی روان بتوانیم جواب  دهیم.

اصول دین تقلیدی نیست. ما اصول دین و فروع دین داریم. فروع دین را باید تقلید کنیم. مثل اینکه طبیب به شما می‌گوید این قرص را هر هشت ساعت یکی بخور و این آمپول را یک روز در میان بزن و شما با کمال متابعت نسخه را می‌خورید و بعضی اوقات می‌خورید و بعضی اوقات نمی‌خورید و بعضی اوقات خوب نمی‌شوید و نزد او می‌روید و می‌گویید من این نسخه را خوردم و خوب نشدم. اما به او نمی‌گویید چرا این قرص را هشت ساعت یکی بخورم یا این آمپول را در شبانه‌روز یکی بزنم؟ می‌گویید این دکتر است و متخصص است و می‌داند و من نمی‌دانم. لذا جاهل باید به عالم مراجعه کند. دلیلش هم خیلی واضح و هویداست. لذا در فروع دین باید تقلید کنیم. الحمدلله از زمان غیبت صغری تا الان بلکه در زمان ائمۀ‌طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» مراجع تقلید بوده‌اند و ائمۀ‌طاهرین«سلام‌الله‌علیه» ارجاع می‌داده‌اند به مراجع تقلید و بالاخره آقا امام زمان«عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف» ارجاع داده‌اند به مراجع تقلید: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِم‏»[5]

لذا باید رسالۀ مرجع تقلید در خانۀ ما باشد. هم برای خودمان و هم برای خانواده و هم برای بچه‌هایمان. باید رساله بخوانیم و مسابقه رساله بگذاریم و تشویق در مسئله کنیم و بالاخره از نظر فروع آشنا باشیم. البته نه از نظر دلیل بلکه آن هفتاد و هشتاد سال خون جگر شبانه روزی می‌خواهد تا مجتهد جامع‌الشرایط شود و این رساله را به مردم بدهد. اگر آشنا به رساله نباشیم، معلوم است که گمراه می‌شویم. آنگاه سر خود گناه می‌کنیم و ندانسته نمازهای غلط می‌خوانیم و روزه‌های باطل می‌گیریم.

نمی‌شود بدون دکتر دوا بخوریم و خودمان دکتر خودمان باشیم. یا کسی را که دکتر نیست، دکتر قرار دهیم و از او متابعت کنیم. در این صورت اگر مردیم، هم او ضامن است و هم خودمان. لذا همۀ ما باید به رسالۀ مرجع تقلید آشنا باشیم. این فروع دین است و اما تقلید است و استدلال نیست و البته این را نخواسته‌اند و نمی‌شود که همه مجتهد جامع‌الشرایط شوند. لذا دستور داده‌اند و قرآن هم دستور داده است که: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»[6]

باید دسته‌ای بروند و طلبه شوند، شبانه روز زحمت بکشند و شبانه روز خون جگر بخورند تا بعد هفتاد هشتاد سال بتوانند رساله بنویسند و رساله را به مردم دهند و مردم عمل کنند.

امّا راجع به اصول دین، این نیست، بلکه اجتهاد می‌خواهد. همه باید در اصول دین مجتهد باشیم. باید فوراً‌ بتوانیم جواب دهیم که به چه دلیل خدا هست! به چه دلیل خدا مستجمع جمیع صفات کمالات است! ما باید فوراً جواب دهیم و دلیل بیاوریم. به چه دلیل خدا عادل است، به چه دلیل پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» پیغمبر است و معجزه‌اش چیست؟ اگر قرآن معجزۀ پیغمبر است، این قرآن چیست که معجزۀ تا روز قیامت است؟

امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» به چه دلیل امام اول است؟ تا اینکه برسد به اینجا که ما شیعیان دوازده امام داریم و به چه دلیل امام دوازدهم ما غائب است و روزی ظاهر می‌شود و به دست شیعه و به رهبری او پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته می‌شود و حکومت اسلامی سرتاسرجهان را می‌گیرد؟ باید فوراً بتوانیم به اینها جواب دهیم. اما معمولاً مردم گیرند، یعنی مقصّرند. یعنی اگر دشمن درون و دشمن برون و دشمن انسی و دشمن جنّی او را برد، مقصر است. در روز قیامت به او می‌گویند چرا گمراه شدی؟ می‌گوید نمی‌دانستم و می‌گویند چرا یاد نگرفتی؟ تو که دو سه ساعت عمرت را صرف فیلم می‌کنی، خوب بود یک ساعت هم صرف اصول دین کنی. الحمدلله کتاب در این باره زیاد نوشته شده است و شیعه مستغنی است.

عبقات بیست‌سی جلدی دارد و احقاق‌الحق سی چهل جلدی دارد. کتاب‌های کوچکی مثل کتاب سلطان العلماء دارد که خیلی هم شیرین است و المراجعات که بسیار پرمحتواست. کتاب‌های دیگر هم فراوان است و هزاران کتاب در شیعه نوشته شده است. من در سال اولی که به اصفهان آمدم شب‌های جمعه شروع کردم یک دوره اصول دین گفتم و چاپ هم شد. بعد هم یک دوره فروع دین گفتم و آن هم چاپ و منتشر شد.[7] علماء و بزرگان خیلی زحمت کشیده‌اند و دربارۀ اصول دین و فروع دین کتاب نوشته‌اند و بالاخره  دربارۀ تشیع و این درخت ریشه‌دار خیلی صحبت شده است. شما اگر در شبانه‌روز یک ساعت، چه بیسواد و چه باسواد عمرتان را صرف تشیّع کنید از نظر معرفت ـ معرفت در فروع دین و معرفت در اصول دین ـ آنگاه حسابی آشنا به تشیع می‌شوید. ننگ است و عیب است، هشتاد درصد مردم راجع به تشیع، هم فروع دین و هم اصول دین، لنگند.

امام عسکری«سلام‌الله‌علیه» کیست و چند سال عمر کرده و عمر مبارکش در چه چیز صرف شده و به چه دلیل امام است و به چه دلیل باید او را امام یازدهم حساب کنیم؟ همۀ اینها دلیل و برهان دارد و دربارۀ آن کتاب نوشته شده است. معمولاً‌ الآن مردم اگر لاابالی باشند وقت آنها صرف ماهواره‌ها و اینترنت‌ها و موبایل و رفیق‌بازی و شهوات و شهوت جنسی و بدبختی می‌شود و اگر مقیّد باشند و ماهواره و اینترنت و امثال اینها را نداشته باشند، اما دو سه ساعت فیلم می‌بینند. اگر صحیح باشد و در آن شهوت و دروغ و تهمت و شایعه‌پراکنی نباشد، دیدن آن حرام نیست، امّا در مقابل جهل ما، باید بگوییم حرام است. به این معنا که باید این فیلم را نبیند و راجع به فروع دین تحقیق کند و خودش و زن و بچه‌اش آشنا به رسالۀ مرجع تقلید باشند. الان شما آدم‌های خوبی هستید اما هیچکدام تسلط بر رساله ندارید. در حالی که باید تسلط حسابی به رساله باشد. در عرض یک سال یا دو سال اگر کسی به جای این فیلم‌ها یک ساعت یا دو ساعت در شبانه‌روز صرف رساله کند، آشنا به فروع دین می‌شود.

راجع به اصول دین هم خیلی آسان است و خیال نکنید استدلالیِ خاص است. ‌به اندازۀ عقل هرکسی استدلال در تشیّع داریم، ‌زیرا: «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ نُکَلِّمُ النَّاسَ‏ عَلَی‏ قَدْرِ عُقُولِهِمْ»[8]

کسانی که کتاب استدلالی دقیق دارند و کسانی که کتاب برای عوام نوشته‌اند، فراوان هستند. حال کسانی که در اصول دین لنگند، در روز قیامت دو تا سوال از آنها می‌شود و هیچکدام را نمی‌توانند جواب دهند. کسی که کتاب را نوشته به او می‌گوید چرا به کتاب من عمل نکردی؟ من زحمت کشیدم و کتاب را برای توی عامی نوشتم و استدلال داشتم، پس چرا عمل نکردی؟ امّا مهم‌تر، خداست. کسی که مجتهد در اصول دین نباشد، از او سؤال می‌کنند چرا شناخت از ائمۀ‌طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» نداشتی، چرا نمی‌دانستی زهرا کیست و مصحف زهرا یعنی چه؟ اینکه زهرا الگوست در زمان غیبت یعنی چه؟! امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» عالم به علم ماکان و مایکون و ما هو کائن است، یعنی چه؟! اگر گفت نمی‌دانستم، خطاب می‌شود چرا یاد نگرفتی؟! آنگاه جهنمی می‌شود.

معرفت دوش‌به‌دوش عمل است. همینطور که عمل و رفتار ما باید متابع تشیع باشد، معرفت ما راجع به اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» نیز باید بالا باشد. در شبانه‌روز یک ساعت صرف کن و خدا هم کمک می‌کند، زیرا پروردگار عالم قول داده است: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ»[9]

هرکه بخواهد ما هدایتش می‌کنیم. اگر ضلالت آمد، خودش نخواسته و الا خدا کسی را گمراه نمی‌کند. خدا صد و بیست و چهار هزار پیغمبر فرستاده برای هدایت. خدا پیامبرها را فرستاده در میان این مردم و مردم چقدر اذیت به این پیامبرها کردند و آنها صبر و استقامت برای هدایت کردند. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرمایند: «مَا أُوذِیَ‏ نَبِیٌ‏ مِثْلَ مَا أُوذِیت‏»[10]؛ هیچ پیغمبری به اندازۀ من اذیت نشد. خیال نکنید پیامبران قبلی اذیت نشدند. پیغمبری از دست دشمن فرار کرد و می‌خواستند او را بگیرند. با معجزه گفت درخت مرا در بر بگیر. و درخت او را گرفت و او درون درخت رفت؛ تا شاید ایمان بیاورند. اینکه درخت از سخن او متابعت کرد و او در درخت رفت معجزه بود، امّا آنها رفتند اره دو سر آوردند و درخت را با آن آقا نصف کردند!

یکی از کارهای زشتی که مردم راجع به پیغمبر کرده بودند، این بود که دستور داده بودند اراذل و اوباش آقا را سنگباران کنند. لذا آقا از خانه بیرون می‌آمدند تا به مسجدالحرام بروند و آقا را سنگباران می‌کردند. بعضی اوقات فرار می‌کردند به مسجد و در مسجد در امان بودند و بعضی اوقات فرار می‌کردند و به خانه بازمی‌گشتند و خانه را سنگباران می‌کردند. حضرت خدیجه«سلام‌الله‌علیها» دم درب  می‌ایستاد و پشت به سنگ‌ها و رو به اطاق. بعضی اوقات هم پیغمبر به بیابان‌ها فرار می‌کرد.

حضرت خدیجه«سلام‌الله‌علیها» می‌گوید من و امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» که جوان بود راه می‌افتادیم و این طرف و آن طرف می‌رفتیم و پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» را تشنه و گرسنه زیر سنگ یا خاری پیدا  می‌کردیم و زمزمه داشت و زمزمه این بود که خدایا اگر بخواهی راضی شوم، اینها را هدایت کن. همان‌که بارها می‌فرمودند: «اَلّلهُمَّ اهْدِ قَوْمی فَاِنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ»[11]؛ اینها جاهلند و نمی‌فهمند، ‌اینها را عذاب نکن. پیامبر هدایت‌گر از جانب خدا بودند: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»[12]. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌فرمودند آمده‌ام هدایت کنم و شمایید که یا  هدایت‌پذیر می‌شوید یا نه! و اگر نشوید، ضلالت و گمراهی است.

خدا صد و بیست و چهار هزار پیغمبر و از جمله پیغمبر خاتم را فرستاده و خدا از زمان آدم تا الان و تا روز قیامت این روحانیت که به آن نبی تبلیغی می‌گوییم، فرستاده در میان مردم برای هدایت مردم. اهل‌بیت«سلام‌الله‌علیهم» این همه اذیت و شکنجه و شهادت داشتند برای هدایت مردم. مائیم که باید هدایت‌پذیر باشیم و این هدایت را بپذیریم و این از اوجب واجبات است. اگر از شما بپرسند از اوجب واجبات چیست، بگویید اول معرفت است. روایت را بخوانید از پیغمبر که سنی و شیعه نقل کرده‌اند: «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ یَعْرِفْ‏ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة».


پی نوشت:

[1]. النحل، 97: «هر کس -از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه‏ای، حیاتِ [حقیقی‏] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می‏دادند پاداش خواهیم داد.»

[2]. کمال الدین، ج 2، ص 409 و نیز ر.ک: الغدیر، ج 10، ص 192 تا 494.

[3]. الکافی، ج 1، ص 184.

[4]. ابراهیم، 24و25: «سخنی پاک که مانند درختی پاک است که ریشه‏اش استوار و شاخه‏اش در آسمان است؟ میوه‏اش را هر دم به اذن پروردگارش می‏دهد.»

[5]. کمال الدین، ج 2، ص 484.

[6]. التوبه، 122: «و شایسته نیست مؤمنان همگی [برای جهاد] کوچ کنند. پس چرا از هر فرقه‏ای از آنان، دسته‏ای کوچ نمی‏کنند تا [دسته‏ای بمانند و] در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را -وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهند- باشد که آنان [از کیفر الهی‏] بترسند؟»

[7]. مجموعۀ مباحث اصول دین و فروع دین حضرت آیت‌الله العظمی مظاهری، قبلاً به‌صورت مجزّا چاپ شده و مؤسسۀ فرهنگی مطالعاتی الزّهراسلام‌الله‌علیها هر دو دوره را در یک کتاب، به‌نام «اسلام آئین رستگاری» منتشر کرده است.

[8]. المحاسن، ج 1، ص 195.

[9]. العنکبوت، 69: «و کسانی که در راه ما کوشیده‏اند، به یقین راههای خود را بر آنان می‏نماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است.»

[10]. مناقب آل ابی‌طالب، ج 3، ص 247.

[11]. ر.ک: بحار الأنوار، ج 18، ص 241؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج 1، ص 192؛ الخرائج و الجرائج، ج 1، ص 164.

[12]. الانسان، 3: «ما راه را بدو نمودیم؛ یا سپاسگزار خواهد بود و یا ناسپاسگزار.»

منبع:مهر

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین