۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۴ : ۰۰
کیست که نامش را همه چون تخم وفا در دل میکارند؟
کیست که نامش را همه هر دو هرجا به زبان میآرند؟
کیست که نامش شمس و قمرش مشرق و مغرب افروزد؟
کیست که آتش نام بزرگش اهرمنان را میسوزد؟
کیست که نامش بهر عدالت دست جهان را میگیرد؟
دریا آیا کم خواهد شد؟ خورشید آیا میمیرد؟
«هست حسیت از هستی من بی شبهه منم از خون حسین»
کیست که خونش همچو شفق بر ظلمت شبها میخندد
کیست که خون احمر او راه سیاهی را میبندد
کیست که خونش پرچم حق شد بر دوش همه بیداران
کیست که نامش را همه دم بر لب میآرند عیاران
چیست بهای خون عزیزش؟ روح عدالت در دو جهان
بوی خدا و عطر جنان و روح نماز و جان اذان
هست حسین آن کس که برایش گفت پیمبر(ص) رحمت عین
«هست حسین از هستی من بی شبهه انا من حرف حسین»
کیست که مهرش در شام اورد تا صبح بنارس تابد
کیست زبان راست گرایش ذکر خدا را میماند
کیست که فرقش رفت به نیزه لیک وفایش پا برجاست
کیست که تا دنیا دنیا باشد او سرور او مولاست
هست حسین آن کس که برایش گفت پیمبر(ص) رحمت عین
«هست حسین از هستی من بی شبهه منم از هست حسین»
منبع:فارس