۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۱ : ۱۹
عقیق: سرکار خانم مهدیه پورسینا در مطلبی به یکی از شبهات پیرامون دین ایرانیان پاسخ داد که متن شبهه و جواب آن بدین شرح است:
شبهه
وقتی قرآن در سورههای ابراهیم و رعد اشاره میکند که خداوند برای هر قومی پیامبری از خودشان قرار داده است، ما باید به دین پیامبر خودمان بازگردیم و نباید از دین اسلام که اعراب به ایرانیان تحمیل کردند پیروی کنیم!
ما ایرانیان قبل از حمله اعراب به سرزمینمان، یگانهپرست و زرتشتی بودهایم، چرا باید از دین اعراب تبعیت کنیم و مسلمان باشیم؟
مقدمه
جسم و روح، ابعاد وجودی انسانند و هر یک از این دو بعد، نیازهای خاص خود را دارند. نیازهای مادی، اقتضای بعد جسمانی و نیازهای معنوی، مخصوص بعد روحانی انسان است. خداجویی نیز یکی از گرایشات فطری انسان میباشد. از سوی دیگر میل به کمالگرایی و رسیدن به سعادت در نهاد انسان تعبیه شده است. انسان برای رسیدن به کمال و آرامش روح، نیازمند منبعی است تا به واسطهی آن به معرفت لازم و برنامهریزی دقیق برای قرار گرفتن در مسیر تکامل دسترسی پیدا کند. این منابع همان ادیان و کتب آسمانیاند که در طول تاریخ، پیامبران هر قومی از جانب خداوند آوردهاند و قابلیت این را دارند که هم نیازهای معنوی بشر را پاسخ دهند و هم سعادت اخروی او را تضمین نمایند.
متن پاسخ
ریشه این شبهه به اندیشهی ملیگرایی و باستانگرایی باز میگردد . اندیشهای که به قومیت، ملیت و نژاد افتخار میکند و با بهانهی بازگشت به اصل خویشتن، ما را ترغیب میکند سایر ارزشهای جامعهی خود را نادیده بگیریم و از این تفکر پیروی کنیم. در اینجا بررسی چند مطلب ضرورت دارد:
باستانگرایی
«هر نوع گرایش به گذشته در مسائل اجتماعی، فرهنگی، ادبی، تاریخی، اقتصادی و دینی را باستانگرایی (Archaism) مینامند. باستانگرایی به معنای خاص در ایران، در پی آن است که با احیاء و تجدید حیات سنتها و عقاید کهن و باستانی ایران، نظم جدیدی را در عرصه تفکر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی باز تولید نماید و با ایجاد تضاد بین دو دوره تاریخی ایران قبل اسلام و ایران دوره اسلامی، اسلام و تعالیم آن را به عنوان عامل عقبماندگی ایرانیان معرفی کند».(۱)
ادعای باستانگرایان
باستانگرایان ادعا میکنند که ایرانیان، یگانهپرست بودهاند و دینشان نیز زرتشتی بوده است؛ اما با اجبار اعراب، دین اسلام به آنها تحمیل شده است. باستانگرایان برای اثبات ادعای خود به آیات الهی نیز متمسک میشوند؛ به عنوان مثال خداوند در آیه ۷ سوره رعد میفرماید: « إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ»(۲) «تو فقط بیم دهندهای و برای هر قومی هدایت کنندهای است!» و باستانگرایان از این آیه چنین برداشت میکنند که ﺯﺭﺗﺸﺖ، ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ و هدایتگر آریاییهاست و محمد (صلی الله علیهوآلهوسلم) فقط هادی و پیامبر اعراب است!
از آیه ۴ سوره ابراهیم که خداوند میفرماید:«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ»«و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم، تا [حقایق را] برای آنان بیان کند.» نیز چنین استدلال میکنند که چون خداوند ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﻗﻮﻣﯽ، ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ با ﺯﺑﺎنی غیر زبان ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﯾﺪ نفرستاده است، پس ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﺎﺭﺳﯽﺯﺑﺎﻧﺎﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻧﺸﺪﻩ و اسلام دین اعراب است؛ بنابراین ایرانیان باید به دین اجدادی خود، یعنی زرتشتی بازگردند.
نقد و بررسی
دین ایرانیان قبل از اسلام
در زمان ساسانیان، قبل از ورود اسلام به ایران، دین زرتشت، مذهب رسمی ایران شده بود؛ اما غیر از آن ادیان دیگر مانند مسیحیت، یهودیت، بودا و کیشهای دیگری هم، پیروانی در میان ایرانیان داشتهاند؛ بنابراین همه ایرانیان زرتشتی نبودند. از آنجا که دین زرتشت به مجوس ملحق میشود و مجوس به عنوان دین در قرآن ذکر شده، چنین برمیآید که این دین در ابتدا ریشه توحیدی و یگانهپرستی داشته است اما به مرور زمان و با از بین رفتن کتاب آسمانی آن، تحریفاتی در آن وارد شد تا جایی که دیگران، زرتشتیان را آتشپرست میخواندند! حتی اگر این امر را هم نادیده بگیریم، عقیده ثنویت در دین زرتشت با اصل توحید مغایرت دارد. در این عقیده اهورامزدا خدا و خالق خوبیهاست و اهریمن آفریننده و خالق شرور و بدیهاست و جهان عرصه مقابله اهورا و اهریمن و نیروهای اهورایی و اهریمنی است.
نحوه اسلام آوردن ایرانیها
موضوع دیگری که در این مقوله لازم است به آن پرداخته شود، این است که آیا ایرانیان با اجبار اعراب به اسلام روی آوردند؟ آنچه از مستندات تاریخی برمیآید این است که اسلام آوردن ایرانیها، از روی اجبار نبوده است! آنها پساز ورود اعراب به ایران بلافاصله مسلمان نشدند و با پرداخت جزیه بر دین خود باقی ماندند. اما پس از آشنایی با اسلام و آموزههای آن و مقایسهی اسلام با دین زرتشت، به حقانیت آن پی بردند؛ علاوه بر این ایرانیان از تبعیض و نظام طبقاتی نیز رنج میبردند در حالیکه اسلام دین مساوات است؛ بنابراین به تدریج به آن ایمان آوردند؛ ایمانی با اختیار و اراده، نه از روی اجبار و اکراه!
«دارمستتر استاد اَوستاشناس، متخصص ایران باستان معتقد است، عربها برای تامین بیتالمال و هزینههای آن ترجیح میدادند تا ایرانیان ایمان نیاورند تا به این طریق مجبور باشند، جزیه دهند، اما ایرانیان به جهت تنفر از حکومت ساسانی و رهایی از اعمال جانفرسایی که ساسانیان تحمیل میکردند، ترجیح میدادند تا ایمان آورند».(۳)
همگانی بودن دین
همانطور که ذکر شد، یکی از آیاتی که باستانگرایان برای اثبات ادعای خود استفاده میکنند آیه ۴ سوره ابراهیم است. برداشت باستانگرایان از آیه این است که خداوند برای هر قومی پیامبر مخصوص آن قوم را فرستاده است به گونهای که آن پیامبر مخصوص همان نژاد خاص و قوم خاص است و نمیتواند برای قوم دیگری باشد! این برداشت نادرست است چرا که آیه میگوید: «و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم، تا [حقایق را] برای آنان بیان کند.» بنابراین آیه فقط بیان میکند که چون اسلام در میان اعراب ظهور پیدا کرده باید معارف آن به زبان عربی باشد؛ اما آیه در صدد بیان این مطلب نیست که اسلام مخصوص منطقه خاص و یا نژاد خاصی است. همانگونه که قرآن «ذکر للعالمین» و پیغمبر (صلی الله علیهوآلهوسلم) «رحمة للعالمین» است؛ اسلام برای همه جهانیان است و مختص قوم خاصی نیست. آری دین اسلام دین همگانی است.
آخرین دین
هر دینی که خداوند فرستاده است، مناسب مردم همان زمان و برای آنها جامع و کامل بوده است. در طول تاریخ، در هر زمانی، آخرین دین الهی، بهترین و بهروزترین نسخه دین بوده است. با مبعوث شدن پیامبر جدید و آمدن شریعت تازه، شریعت قدیمی، بسان نسخهای تاریخ گذشته، فاقد اعتبار میگشت. اسلام آخرین، کاملترین و برترین دین، نزد خداوند است؛ چرا که خداوند در قرآن میفرماید: « وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإسْلامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» (۴) هر کس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست و او در آخرت از زیانکاران است.
برای بررسی استدلال دیگر باستانگرایان به تفسیر آیه ۷ سوره رعد« إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ تو فقط بیمدهندهای و برای هر قومی هدایتکنندهای است!» مراجعه میکنیم و درمییابیم که این آیه به این موضوع که «دین اسلام آخرین دین است» اشاره میکند. « پیامبر(صلی الله علیهوآلهوسلم) آیه ۷ سوره رعد را چنین تفسیر کردهاند که منظور از «بیمدهنده» در آن خود حضرت محمد(صلی الله علیهوآلهوسلم) و منظور از «هدایتکنندههای اقوام» علی(علیهالسلام) و جانشیان او هستند و آنان، برای مردمی که در اعصار بعد از پیامبر زندگی میکنند، هادی هستند و حفاظت و تبیین دین نیز بر عهده آنهاست؛ بر این اساس آنها حجتهای خدا هستند و زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نخواهد ماند.» (۵) در واقع این آیه، کامل بودن اسلام و اینکه چرا دچار کهنگی نمیشود را نشان میدهد و بیان میکند که پساز پیامبر که آخرین فرستاده خداوند است برای هر زمانی امامی وجود دارد و اینگونه مردم به وسیله جانشینان پیامبر، متناسب با نیازهای زمان خود از دین بهره میبرند. این حقیقت بر خلاف میل باستانگرایان است که بیان میکردند هر قومی یک هدایتکنندهی مخصوص خود دارد و هادی قوم آریایی و ایرانی فقط زرتشت است و اینگونه ضعف ادعا و استدلال آنها نمایان میگردد.
نتیجه
با اینکه انسان مختار آفریده شده است و کسی نمیتواند او را مجبور به پذیرش دینی کند، اما عقل حکم میکند انسان برای رسیدن به سعادت باید دینی را که رضایت خدا در آن است، بپذیرد و سلایق شخصی و تعصبات جناحی و نژادپرستانه را در انتخاب دین دخالت ندهد؛ شکی نیست انسان عاقل باید کاملترین و بهترین دین الهی را که آموزههای آن با تحریفات بشری و خرافات آمیخته نشده باشد و تعالیم آن با علم و عقل مخالف نباشد، بپذیرد. ایرانیان هم در این مورد، استثنا نیستند و باید از حکم عقل پیروی کنند.
اسلام آخرین و کاملترین دین الهی است؛ کتاب آسمانی آن، قرآن کلام خداوند است که با سخن هیچ بشری درنیامیخته و از انحراف و کاستی مصون مانده است؛ معارف آن متناسب با عقول مردم هر زمانی، به واسطه جانشینان پیامبر، ائمه(علیهمالسلام) تبیین و حفظ شده است. اکنون نیز اسلام به واسطه حضرت ولی عصر(عج) و فقهای شیعه همچنان پویا و کارآمد است. اما دین زرتشت چنین نیست؛ با گذشت اعصار، نسخههای اصلی متون دینی آن از بین رفتند و تغییرات اساسی که در زبان و خط ایرانیان پدید آمد، بین باقیماندهی متون دینی و فهم درست مردم از آنها فاصله انداخت و اکنون مغایرت برخی عقاید و احکام دین زرتشت با علم و عقل، در الهی بودن آن شک ایجاد کرده است؛ بنابراین پیروی از آن عاقلانه و مورد رضایت خداوند نیست.
از آنجا که اسلام کاملترین دین است انتخاب دین دیگری به جای اسلام برای فرد مسلمان خلاف عقل و خیانت به اختیار و انسانیت اوست و چنین کسی هرگز رستگار نمیشود.
کلمات کلیدی: اسلام، ایران، باستانگرایی، دین، زرتشتی، ملیگرایی، نژادپرستی
منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. پاسخهای استاد مطهری به پرسشهای روز/ عبدالرحمن باقرزاده بابلی.
۲. ناسیونالیسم از دیدگاه اسلام/ محمدعلی شیخ شعاعی.
پینوشت ها:
۱.معینی، مهدی، آشنائی با باستانگرایی، قم: دارالفقه، چاپ اول،۱۳۹۸، ص۶.
۲. رعد(۱۳)، آیه ۷.
۳. موسوی، سید رضی، شرقشناسی و مهدویت، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، ۱۳۷۹، ج۱،ص۱۳۷.
۴. آل عمران(۳)، آیه ۸۵.
۵. بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم: بنیاد بعثت، ۱۴۱۶، ج۳، ص۲۲۷.
منبع:حوزه