۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۳ : ۱۴
عقیق: براي گپ زدن با او راهی محل كسب و كارش يعني مغازه کوچک خياطي كه در خيابان مولوي روبه روی حسینیه ی صاحب زمانیها می شویم.
حاج حسين خلج تهرانی هشتاد ساله و بزرگ شده پاچنار تهران است. مادرش خانم جلسهای بوده و در قديم، دخترها و پسرهاي كوچك را در مكتبش جمع ميكرد و به آنها عمّ جز و قرآن ياد ميداد و براي خانمها جلسه روضه داشت.
پدرش هم معمار بوده و به تعميرات ساختمان مشغول بوده و خودش هم از قديم به سراغ تعميرات خياطي رفته. البته اول كار رفوگري را داشته و كنار دست عمويش در لباسشويي كار ميكرده تا اينكه به سراغ شغل خياطي آمده و در كنارش هم مداحي اهل بيت می کرد ، خودش ميگويد كه هيچ وقت مداحي را به عنوان شغلي براي كسب روزي خانوادهاش به حساب نياورده است.
شروع مداحی
حاج حسين از قديم، روضه آقاي كشفي را به خاطر دارد كه در زمان گذشته بسيار معروف بوده و هميشه روضههاي او را حفظ ميكرده و در مدرسه و هيأت بچهها ميخوانده تا اينكه رفته رفته در جلسات بزرگاني همچون سيد ادبي پامنبري كرده و هم اكنون نيز جز پيرغلامان شناخته شده است.
هم محلههاي او از قديم حاج اكبر ناظم و حاج شاه حسين بهاري بودند. او به ياد دارد كه در آن زمان حاج منصور هم در محلهاش تازه دعاخواني را شروع كرده و برادران طاهري هم درآن زمان خردسال بودهاند.
مادر حاج حسين خلج، او را به منزل سيد ادبي ميبرده تا او از مجالس عزاداري اين سيدبزرگوار درس بياموزد. حاج حسين، كنار حسن فرشته نژاد، جواد مهرآوري و مرشد قاسم، تعليم مداحي ديده است.
وی، بعد از فوت همسر مهربانش دیگر حال و حوصله ی خیاطی ندارد و بیشتر در خانه میماند. اما هنوز هم در محافل روضه و هیئت او را میتوانیم ببینیم و گاه گاهی هم چند خطی روضه میخواند. عادت داشت هر روز وقت ناهار به منزل برود و با همسرش ناهار بخورد. دیگر بعد از او رمقی برایش نمانده. اما ریشهای سپید و تسبیح زیبایی که دستش میگیرد، او را برایمان دل نشینتر میکند. آخرین باری که در بازار دیدمش، وقتی که هنگام راه رفتن خسته شد، کنار بازار نشست و به یاد روزهای جوانی خاطرات آن روزها و نگاه مهربان ارباب را برای دوستانش نقل کرد.
حاج حسین خلج میگوید: مادرم می گفت كه آرزو دارد تا لحظهاي که فرزندش در دنيا زنده هست، از امام حسين (ع) دم بزند و اگر سراغ هر كاري ديگر رفت، مداحي براي امام حسين را هيچ وقت ترك نكند.
مرور خاطرات
این پیرغلام از قديم ميگويد كه طيب حاج رضايي و حسين رمضان يخي از سرشناسان جنوب شهر بودند كه سينهزني مجالس آنها را حاج حسين خلج ميخوانده و براي روضهخواني او جمعيت زيادي جمع ميشده است و در اين مجالس سنگ زن، سنج زن و قرهني بوده كه دو دسته سينهزن پشت سر اين هيأتها بودهاند. «اين جلسات هم در پاچنار و در هيأت محبانالزهرا به نام حاج مصطفي دادكان بود كه آن را اداره ميكردم و بعد از آن در هيأتهاي محلي كه همين حسينيه صاحب الزمانيهاست، روضهخواني ميكرده است.»
حاج حسین می گوید : «در قديم كه چند روز بازار تعطيل ميشد براي روضهخواني و ارسال كمكهاي مردمي به جبهه ميرفتم، اما بيشتر در هيأتهاي قنات آباديها، صاحبالزمانيها و پير عطا روضهخواني ميكردم و پاتوق امروز روضهخوانيام هم در هيأتهاي اصحابالقائم، انصارالقائم و صاحبالزمانيهاست.» این پیرغلام اهل بیت ادامه ميدهد: «يادم ميآيد كه در بازار قديم مرشد اسماعيل، حاج اكبر ناظم، حاج محمدعلي اسلامي ميخواندند.»
حاج حسین خلج صبح روز دوم تیر ماه 98 به دیدار اربابش شتافت.
مراسم تشییع این پیرغلام اهل بیت ، ساعت ۹ صبح روز دوشنبه سوم تیر ماه از مقابل حسینیه صاحب زمانی تهران به نشانی خیابان قزوین ، نرسیده به خیابان ولیعصر عج برگزار خواهد شد.
از نوکران خوب سید الشهدا علیه السلام و از با اخلاص ترین پیر غلامان ارباب که از میدون دادن به جوان ها هیچ وقت دریغ نکرد...
نوای محزون او حاصل دل سوختگی او بودو همیشه از حاشیه های این صنف جدا بود....
و حالا او مهمان لطف بی پایان اربابش خواهد بود
یاعلی