۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۲۳
عقیق:برنامه رادیویی سوفیا به مناسبت بیست و سومین سالگرد ارتحال علامه محمدتقی جعفری تبریزی، شب گذشته به بررسی شخصیت و آرای این عالم فقید پرداخت.
میهمانان این برنامه مهدی چهلتنی، استاد حکمت اسلامی و رییس اسبق انجمن حکمت و فلسفه ایران، منوچهر صدوقیسها، استاد فلسفه و عرفان اسلامی و عبدالرحیم گواهی استاد فلسفه و ادیان بودند.
محمدجواد ادبی، کارشناس-مجری این برنامه، بحث را با منوچهر صدوقیسها آغاز کرد و پرسید ساختار اندیشهای استاد محمدتقی جعفری چگونه بود، اساتید ایشان چه کسانی بودند؟ چه خواندند و چه شد که به فلسفه اسلامی و سینایی خو گرفتند؟
صدوقیسها با اشاره به اینکه این مطالبی که میگوید اغلب از خود ایشان است گفت: ایشان تحصیلاتش را از تبریز شروع و ادبیات را به صورت موضوعی مطالعه کردند. در ادبیات عرب حجتی بودند زیرا از محضر مرحوم میرزا علی اکبر اهری در تبریز بهره برده بودند. ایشان میفرمودند از ابتدا که ادبیات و فقه و اصول میخواندم نظرم متوجه جهانشناسی بود. در حوزه سید عبدالحجت ایروانی در شهر تبریز شرح تجرید را خواندند و در ١٧سالگی به تهران میآمدند و در محضر آقا میرزا احمد آشتیانی منظومه و اسفار مطالعه میکنند.
در محضر شیخ محمدرضا تنکابنی فقه و اصول را فرا میگیرند و سپس به قم مشرف میشوند و در کنار فقه و اصول در محضر میرزا مهدی مازندرانی نیز حاضر میشوند. در سال ١٣٢١شمسی مشرف به نجف میشوند و در آنجا استاد فلسفه و مربی عرفانی ایشان شیخ مرتضی طالقانی است و در محضر شیخ صدرا بادکوبهای حاضر شدند و فیزیک جدید و ریاضی را نیز تحصیل کردند اما علامه هیچ گاه به این تحصیل اکتفا نکردند .
سپس ادبی خطاب به گواهی گفت که تحصیل علامه جعفری نزد اساتید مختلف چه شأنی را برای علامه محمدتقی جعفری به ارمغان آورد و چگونه تزکیه پیدا کرد؟
گواهی پاسخ داد: آیتالله خویی در نجف به ایشان گفتند اگر در آنجا بمانند مرجعیتشان مسلم است و اجازه اجتهاد در مرتبه عالی از ایشان دریافت کردند. دیگرانی هم بودند که در محضر اساتید ایشان تلمذ میکردند اما آقای جعفری، جعفری شد. چگونه کسی از مرجعیت گذشته و به تهران بازمیگردد و خانهای نزدیک دانشگاه میگیرد تا در کنار دانشجوها باشد؟! ایشان بین شخصیتهای علمی و دانشجویان بسیار محبوبیت داشتند. ایشان علاوه بر تلمذ در محضر اساتید بزرگ خودشان ویژگیهای متفاوتی داشتند.
ایشان میفرمودند حدود 110 هزار بیت عربی حفظ هستند. اولین کتابش "تعاون الدین و العلم" است که این موضوع دغدغه امروز دنیاست و ایشان قبل از دهه 40 این کتاب را به رشته تحریر درآوردند. ایشان با برتراند راسل که فیلسوف غربی بود به نامهنگاریهایی در همین زمینه پرداختند.
در میانه برنامه، ادبی این سوال را مطرح کرد که این پویش و شعلهور شدن شعله طلب در نسبت با کدام استاد ایشان بیشتر است؟
صدوقیسها پاسخ داد: به گمان بنده علامه جعفری از نوادر اشخاصی در عالم اسلام بودند که واقعا میاندیشیدند و به تعبیر دکتر دینانی میفلسفیدند. یک بار ایشان شرح تجرید درس میگفتند، مسئله زیاد آشکار نشد خود ایشان فرمودند من استاد خوبی نیستم. امروزه به بنده مراجعه میکنند که آیا ایشان فیلسوف بودند؟ آنها مرادشان از این سوال استاد فلسفه است، ایشان موضوعات تفکر برای خود داشتند، شأن ایشان در فلسفه کلاسیک با آثار دم دستیشان روشن نمیشود اگر کسی میخواهد علامه جعفری را به عنوان فیلسوف بشناسد به آثاری از ایشان که مطرح هم نیستند باید مراجعه کند.
سپس مهدی چهلتنی هم به بحث اضافه شد و گفت: علامه در تفسیر مثنوی گاهی نکتههای کوتاهی را بیان و عبور میکردند. در همین نکات کوتاه به قدری نکته وجود دارد که میتوان آنها را گسترش داد. ایشان نکات ایده دهنده بسیار دارند. نکته دیگر آنکه زمانی که ایشان مطلبی را مطرح میکردند اگر کسی اشکالی در آن باب مطرح میکرد در صورت درست بودن میپذیرفتند یا میفرمودند باید فکر کنند و بعد از تفکر روی آن اشکال آن را رد یا قبول میکردند همین موضع نشانگر تواضع ایشان بود.
علامه جعفری حافظه بسیار بینظیری داشتند. ایشان در کسب و نوع درآمدشان بسیار دقت میکردند. همچنین علامه به فلسفه غرب و شرق آشنا بود اما از خود ایشان شنیدم که زیاد تکیه به فلسفه نمیکردند. ارادت و علاقه ایشان به امیرالمؤمنین بود و هرگاه نام ایشان به زبان میآمد اشک از چشمشان جاری میشد . ایشان اهل شهود هم بودند.
ادبی در ادامه این برنامه این سوال را مطرح کرد که چرا علامه محمدتقی جعفری همواره از شیخ مرتضی طالقانی یاد میکردند؟ ایا میخواستند فضایل ایشان را بگویند یا اتحادی بین این شاگرد و استاد بود؟
صدوقیسها پاسخ داد: قطعا کششی بوده است که علامه جعفری را به شیخ مرتضی طالقانی رسانده است وگرنه اساتید بسیاری در نجف حاضر بودند، نقل است که شیخ مرتضی طالقانی شاید ماهها از حجرهاش بیرون نمیآمده و ایشان اخلاق تندی هم داشتند پس علت اینکه علامه از شیخ مرتضی طالقانی بسیار یاد میکردند اتحاد میان این دو بود ایشان خودش را در آینه او می دید و او را در آینه خودش.
وی ادامه داد: اگر یقین نداشتم این موضوع را بیان نمیکردم، علامه جعفری هم وارد عالم مثال شده بودند و مکاشفاتی نیز داشتند اما نه همیشه، میآید و میرود و بیشتر آن به تربیت شیخ مرتضی باز میگشت اما در واقع عطیه الهی بود.
سپس ادبی از چهلتنی خواست که کمی از احوالات عرفانی علامه بگوید.
وی پاسخ داد: ایشان بسیار عادی و معمولی در جامعه حاضر میشدند و با مردم عادی نیز در نشست و برخاست بودند. رفتار ایشان به نحوی بود که اگر کسی رایحهای نچشیده باشد این گونه رفتار نمیکرد. ایشان در حین تدریس مطالب بسیاری در عمل و بیان به شاگردانشان میآموختند. ایشان در تفسیر مثنوی، آیات و روایاتی که مرتبط با هر بیت بود را بیان مینمودند. چه کسی غیر از ایشان این توانایی را داشت که آیات و روایات را با مثنوی تطبیق دهد؟! ایشان بسیار نرمخو و با محبت بودند و بسیار شوخ طبع بودند.
ایشان در طی نامهنگاریهایی که با راسل داشتند در آخرین نامه خود علامه فرمودند راسل دیگر جواب نخواهد داد و همینگونه هم شد. راسل در جایی بیان کرده بود که اگر کسی یک دروغی بگوید اشکالی ندارد تاثیری در این جهان ندارد، این نگاه کاملا فیزیکی به اخلاق است. علامه پاسخ دادند دروغ یعنی تباه کردن واقعیت پیش خود و شخصی که به او دروغ میگویید چگونه میشود که مهم نباشد و تاثیری نداشته باشد .
در ادامه این موضوع گواهی گفت: راسل بسیار مشهور بود. آقای جعفری دنبال هیچ مقام و شهرتی نبود اما در پی حقیقت و اندیشه بود. این بسیار عجیب است که شخصی دو کار عظیم مثنوی و نهج البلاغه را در کارنامه کاری خود داشته باشد. کار ایشان در کشف و لغات از علاقه شدید ایشان به عرفان و مثنوی بود چون واقعا کار بسیار سختی بود.
چگونه می شود شخصی روحانی باشد و دنبال مرید و مقام نباشد. علامه جعفری انسان پاکی بود. ندیدم که یک بار از کسی بدگویی کنند. مثنوی برای علامه جعفری غایت نیست. مثنوی ظرفی بود که آقای جعفری افکار فلسفی و فقهی را در آنجا بیان داشتند. از شرح مثنوی و نهج البلاغه ایشان میشود دهها رساله دکتری برداشت کرد. گاهی هنگام مطالعه شرح مثنوی آدم خسته میشود از اینکه آن قدر نکته دارد.
در پایان محمدجواد ادبی از میهمانان خواست تا از ذوقیات علامه جعفری بگویند.
صدوقیسها در این زمین گفت: یکی از خصوصیات بسیار والای ایشان نکتهسنجی و حاضرجوابی ایشان بود. ایشان در شعر و شاعری فارسی و عربی نیز دستی داشتند.
وی سپس یکی از شعرهای مرحوم علامه را قرائت کرد.
منبع:تسنیم