۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۱ : ۱۱
عقیق: سمیرا نشلی/ محال است باور کنیم تو نیستی . اگردر راهپیمایی 22 بهمن سال گذشته پا به پایت آمدیم امسال دل به دلت سپردهایم و نه با پای جسم که با دل و جان قاب تصویر دلنوازت را بالای سر میبریم تا جادوی چشمانت بار دگر سوژه لنز دوربین خبرگزاریهای جهان شود . اگر 22 بهمن سالهای گذشته یک سردار سلیمانی پا به پای مردم به میدان میآمد از این پس تصویر سردار بالای سر هزاران مرد و زن و کودک و جوان جان میگیرد و هم گام با صدها هزار قدم استوار، پیش میرود. وقتی میگوییم « سردار دل ها » دقیقا منظورمان همین است. یعنی یک مرد برای یک ملت جانش را به میدان نبرد ببرد و یک ملت نیز برای خون خواهیاش جهانی را شگفت زده کرد. این دلدادگی را در کدام کتاب نظم ونثر دیدهاید؟ دلدادگی یک مرد و یک ملت .
20 اسفند 1335 وقتی حسنآقا فرزندش را روی دستان بلند کرد و نماز و اقامه را در گوشش خواند و او را قاسم صدا کرد فکرش را هم نمیکرد درست 63 سال بعد یک ملت پیکر پاک فرزندش را روی دستانشان بلند کنند و سیل انسانی پیکر مطهر شهیدش را همچون موج خروشان دریا به سوی پروردگار بدرقه کنند. قاسم سلیمانی در شهرستان رابُر از توابع استان کرمان در ایل عشایر سلیمانی به دنیا آمد. نوزادی از تبار ایل و از نژاد مردان و زنانی سخت کوش که غیرت و مرام ایرانی را سالهاست به دوش می کشند. مدرک دوره ابتدایی را که گرفت دیگر در روستا نماند. به کرمان که آمد به کار بنایی مشغول شد. اصلا از همان سا ل ها لباسش بو و رنگ خاک گرفت و تا همیشه با او ماند حتی زمانی که سردارسلیمانی شد و بزرگترین ژنرال های آمریکایی و صهیونیستی به او لقب شایسته ترین دشمن را دادند . او با همان لباس ساده و خاکی تا نزدیک خاکریز دشمن پیش می رفت .
جوانی مقتدر و با تدبیر
معجون سادگی و صلابت از خاج قاسم فرماندهای ساخت که وجودش برای دشمنان قابل هضم نبود . پیمانکار ساده سازمان آب کرمان که شد انقلاب مردمی ایران جان گرفته بود .قاسم جوان ازهمان سالها فعالیت های انقلابی خود را آغاز کرد.رفاقتش با آقا رضا کامیاب روحانی مشهدی او را وارد جریان انقلاب کرد . آنقدر که بسیاری از او به عنوان یکی از گردانندگان اصلی راهپیماییها و اعتصابات کرمان در زمان انقلاب نام می برند.قاسم 24 ساله سال 1359 وقتی به سپاه انقلاب اسلامی پیوست همه اورا به عنوان جوانی مقتدر و با تدبیر می شناختند. زیرکی و داناییاش باعث شده بود تا همان سالهای اول جنگ ایران و عراق چند گردان را در کرمان آموزش داده و به جبههها بفرستد و اصلا دور از ذهن نبود که محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سال 1360 او را به فرماندهی لشکر 41 ثارالله منصوب کند.او بعدها از فرماندهان عملیاتهای والفجر ۸، کربلای ۴ و کربلای ۵ شد.
نبرد با اشرار در مرزهای شرقی
جنگ ایران و عراق که پایان یافت او تفنگش را زمین نگذاشت. او نه برای جنگ بلکه برای دفاع از آرمان ها و ارزش های کشورش پا به میدان نبرد گذاشته بود پس هرآنچه این آرامش را برهم می زد بر خود واجب می دانست تا آن رامهار کند و سرجایش بنشاند . برای همین سردار سلیمانی پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی ایران هدایت میشدند. او تا قبل از انتصاب به فرماندهی سپاه قدس، با باندهای قاچاق مواد مخدر در مرزهای ایران و افغانستان میجنگید.
قدرتمندترین فرمانده خاورمیانه
حاج قاسم سال ۱۳۷۶ از سوی حضرت آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا از کرمان به تهران فراخوانده و مسئولیت نیروی قدس سپاه به او سپرده شد. مسئولیتی که همچون خاری برچشم دشمنان نشست.قاسم سلیمانی توانسته بود استراتژی جمهوری اسلامی در کمک به گروههای مبارز علیه رژیم صهیونیستی را طوری هدایت کند که خیلی زود مسیرهای پیروزی هموار شد و دستاوردهای خوبی نصیب جبهه اسلام شد.
بزرگ مرد میدان نبرد سال ۱۳۸۹ با حکم حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا با یک درجه ارتقا به درجه سرلشکری نائل آمد، اما او برای مردم همان حاج قاسم بود و با همان متانت و سادگی سرباز وطن باقی ماند. سربازی که آنقدر رعب و وحشت در دل دشمنان برانگیخته بود که « شبح فرمانده» ، «قدرتمند ترین فرد خاورمیانه» و «کابوس اسرائیل » لقب گرفته بود و هنوز یکسالی از اهدای نشان ذوالفقار به عنوان عالیترین نشان نظامی ایران از سوی فرمانده معظم کل قوا به سردار سلیمانی نگذشت که در سحرگاه 13 دی ماه 1398 در حمله بالگردهای آمریکایی به خودروی حامل او در اطراف فرودگاه بغداد شهید شیرین شهادت را سر کشید و به آرزوی دیرینه اش که پیوستن به یاران شهیدش بود نائل آمد.باشد که همگان چنین رستگار شوند و اینگونه پاک به نزد پروردگار حاضر شوند.
نماز در میدان جنگ
شهید سردار سلیمانی را نه یک قهرمان نظامی و ژنرال کار کشته میدان نبرد بلکه او را باید در مقام یک انسان با ایمان و مومن به اندیشههای اسلامی یک الگوی به تمام معنا دانست. همانگونه که تاریخ اسلام علی (ع) را قرآن ناطق معرفی میکند بی شک در دوران معاصر سردار بی ادعایمان حاج قاسم سلیمانی نمونه بارز اخلاق قرآنی بود. این جمله رهبر معظم انقلاب که بارها ایشان را شهید زنده خطاب کرده بودند از یاد نخواهد رفت:«خود شما هم که آقای سلیمانی باشید در نظر ما شهیدید. شما شهید زنده هستید. بله، شما هم شهیدید. شما بارها در میدان جنگ به شهادت رسیدید.»
حاج قاسم سلیمانی یک معتقد عملگرا به احکام مذهب، یک فرمانده با ذکاوت و یک متعهد به خاک وطن و ناموس بود. آنقدر که در نظر رسانه های خارجی نه تنها قدرت و ذکاوت نظامی او جذاب بود بلکه بارها سعی کرده اند تا از خصوصیات مذهبی و جنبه معنوی سردار نیز پرده بردارند و او را یک مومن واقعی خطاب کنند.
اینگونه است که «مارتین جی» در 13 نوامبر 2014 در سایت روزنامه دیلی صباح ترکیه به نقل از فرماندهان عراق مینویسد: « سلیمانی به ما آموخت که مرگ آغاز زندگی است و نه پایان آن.» این اندیشه ناب فرمانده مسلما سربازانی را پرورش می دهد که تا جان در بدن دارند در رکابش ایستادگی کنند.
رسانه های دنیا اگر چه از او به عنوان مغز استراتژیک مسائل خاورمیانه نام می برند بلکه بارها بخش معنوی زندگی سردار برایشان تعجب برانگیز بوده است مرور تصاویر منتشر شده از او در میدان های جنگ عراق مردی را نشان می دهد که به اقامه نماز جماعت و وضو گرفتن مشهور بود. روایت همرزمانش از سردار سلیمانی اینگونه است:«حاج قاسم حتی در میدان جنگ نیز دائم الوضو است ولی با همه این تفاسیر، زمانیکه صدای الله اکبر در میدان رزم طنین انداز میشود، آستینها را بالا زده، دست از کار شُسته، وضو میگیرد و به نماز میایستد.»او در واقع یک کلاس درس محرک بود که درس مقاومت در برابر ظلم را مطابق «فاستقم کما امرت» به همگان آموخت.
شرح وفاداری
حکایت دلدادگی فرمانده وسرباز همان حکایت رهبر و حاج قاسم است. وقتی سخن از ولایت مداری می شود باید آن را در نگاه و عمل سردار شهیدمان جستجو کنیم. از طرف دیگر رهبر معظم انقلاب هم در دیدار های مختلف از سردار سلیمانی تشکر می کنند و سخنانشان گواه این ارادت و دلدادگی است.
بخشی از بیانات رهبر انقلاب در مراسم اعطای نشان عالی ذوالفقار به حاج قاسم سلیمانی:
آن چیزهایی که در دست و بال ما است -چه تشکر زبانیمان، چه تشکر عملیمان، چه نشانمان، چه درجهای که میدهیم- چیزهایی است که بر حسب محاسبات مادیِ دنیایی قابل ذکر است اما بر حسب محاسبات معنوی و الهی قابل ذکر نیست. الحمدلله همهی شماها این مجاهدتها را کردید، تلاش کردید. الحمدلله خدای متعال به این برادر بسیار عزیزمان -آقای سلیمانی- هم توفیق داده.
ایشان بارها، بارها، بارها جان خودشان را در معرض تهاجم دشمن قرار دادهاند، در راه خدا، برای خدا و مخلصاً لِلّه؛ و مجاهدت کردهاند. انشاءالله خدای متعال به ایشان اجر بدهد و تفضل کند و زندگی ایشان را با سعادت، و عاقبت ایشان را با شهادت قرار بدهد، البتّه نه حالا. هنوز سالها جمهوری اسلامی با ایشان کار دارد. امّا بالاخره آخرش انشاءالله شهادت باشد. انشاءالله مبارکتان باشد.
بخشی ازپاسخ رهبر انقلاب به نامه سرلشکر قاسم سلیمانی درباره پایان سیطره داعش
شما با متلاشی ساختن این تودهی سرطانی و مهلک، نه فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همهی ملّتها و به بشریت خدمتی بزرگ کردید. این نصرتی الهی و مصداق «وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَ لٰکِنَّ اللهَ رَمیٰ» بود که بهخاطر مجاهدت شبانهروزی شما و همرزمانتان به شما پاداش داده شد.اینجانب صمیمانه به شما تبریک میگویم و با این حال تأکید میکنم که از کید دشمن غفلت نشود.
بخشی ازنامه حاج قاسم به رهبر انقلاب که در آن خود را فرزند و سرباز رهبری معرفی کرده بود:
حقیر بهعنوان سرباز مکلفشده از جانب حضرتعالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعهی داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی-صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطرهی این شجرهی خبیثهی ملعونه را اعلام میکنم و به نمایندگی از کلیهی فرماندهان و مجاهدین گمنام این صحنه و هزاران شهید و جانباز مدافع حرم ایرانی، عراقی، سوریهای، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی که برای دفاع از جان و نوامیس مسلمانان و مقدسات آنان جان خود را فدا کردند، این پیروزی بسیار بزرگ و سرنوشتساز را به حضرتعالی و ملت بزرگوار ایران اسلامی و ملتهای مظلوم عراق و سوریه و دیگر مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض مینمایم و پیشانی شکر را در مقابل پیشگاه خداوند قادر متعال به شکرانهی این پیروزی بزرگ بر زمین میسایم.
و مَا النَّصرالّا مِن عِندِالله العَزِیزِ الحَکِیم
فرزند و سربازتان
قاسم سلیمانی