۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۷ : ۱۸
داوود غفارزادگان نیز در زمره نویسندگانی است که به طبعآزمایی در این عرصه به شیوه دوم پرداخته است و در میان خیل آثار خود که با موضوعات خاص اجتماعی و با موضوعات مربوط به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نوشته است و نیز آثار مستقلش؛ بخشی ویژه را نیز به روایتنویسی داستانی بر مبنای حوادث تاریخ اسلام به ویژه واقعه عاشورا اختصاص داد که حاصل آن نیز بسیار درخشان بوده است.
کتاب «سه روایت از مردی که خدا دوست داشت او را کشته ببیند» نیز در قالب همین دست از آثار اوست. کتابی شامل سه روایت از زندگی امام حسین(ع) در مسیر رسیدن به کربلا و نیز در ایام حضور در این مکان تا شهادت.
غفارزادگان در این کتاب آمیزهای از هنر و تکنیک و مضمون را برای مخاطبان خود به ارمغان آورده است. او از سویی برای روایت خود از تکنیک روایتنویسی کهن ایرانی بهره برده است. هر بخش از کتاب خود را بنا بر سنت کتابت مقاتل با محتوایی به هم پیوسته و منزل به منزل سامان داده و مخاطبش را بر همین مبنا تا درون حادثه راهنمایی میکند.
او در این متن نشان داده که برای نوشتن بسیار مقید به پژوهش است و متن روایی داستانی تاریخی را بر پایه مستندات شکل میدهد اما هرگز نشانی از کپیبرداری و یا کلیشهسازی را در آن برجای نمیگذارد.
غفارزادگان همچنین در این کتاب تلاش بسیاری کرده است تا از منظر زبانی به متنی با رنگ و بوی و حال و هوای تاریخی دست پیدا کند؛ متنی که خوانش آن مانند قدم زدن در پسکوچههای تاریخ برای به تماشا نشستن رخدادهای آن است. او کلمات و عباراتی را استخدام میکند که از سویی دارای استواری بیان است و از سوی دیگر حریم و ساختار تاریخ را برای روایت شدن در خود محفوظ نگاه میدارد و به همین اعتبار کتاب «سه روایت از مردی که خدا دوست داشت او را کشته ببیند» را میتوان نمونهای قابل تأمل از ادبیات تاریخی دانست که مسیر حرکت کاروان امام حسین (ع) از مدینه به سمت کوفه را بازخوانی میکند و با زبان روایت داستانی نظرگاه خود را با رعایت امانت و به شکل بیانی تازهای با مخاطبانش در میان میگذارد و او را به کشف دنیایی تازه که خود آن را شکل داده دعوت میکند.