کد خبر : ۹۱۸۳۹
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۵
یادداشت/ محمدهادی صحرایی

اربعین ما سروش پیروزی است

به‌اشک بر تو عادت کرده‌ایم چون عادت طفل به شیر مادرش. بی‌تاب توییم و پریشان برای تو، همچون بی‌تابی رقیه و زینب برای تو. حرارت عشق توست ‌ای حسین، که این سینه سوختگان را سرگردان بیابان نموده است.
عقیق:هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ عَلى‏ عَبْدِهِ آیاتٍ بَیِّناتٍ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّا‌الله  لَرَؤُفٌ رَحیمٌ(1)
ایام اربعین حسینی است و چهل روز از مصیبت‌های عظمایی که مبدأ تاریخ عشق و ایثار گشته‌اند می‌گذرد. چهل روز از آن واقعه‌ای که هنوز زمان را در خود متوقف کرده و روزگار متحیرش گشته. چهل روز از تجدید حیات ادیان ابراهیمی که درود خدا بر پیغمبران و رهروان راستینشان باد می‌گذرد. چهل روز از آنکه هیچ روزی چون آن نبوده و نیست. چهل روز از آن روز که مرحله بعد از بعثت و غدیر شد تا مردمان به جا مانده در تاریخ را به ظهور برساند و آنها که گفته‌اند یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزاً عظیماً، روز و شب بشمارند و پشت در پشت و صف در صف مهیایش شوند. و ما چه می‌دانیم در این چهل روز بر این خلقت و خلائق چه گذشت و خاندان رسول چه دیده و چه کشیده‌اند که امام صادق علیه‌السلام فرمود چهل روز آسمان و زمین و خورشید بر
حسین بن علی‌گریستند.(2)
اربعین است و اربعین گیری و چله داری، تلاشی نمادین است برای ترک رذائل و کسب فضائل و ملکه نمودن مکارم. و تمام اینها در اربعین حسینی هست و دوستان حسین با تبری از دشمنانش و اقرار به «حرب لمن حاربکم» به «ولی لمن والاکم» می‌رسند و به کسب فضیلت می‌پردازند و با‌ اشک برای حسین و یارانش، خلقیات خوبان را در خود ملکه می‌کنند. و حسین فصل عاشقی است و حرف مشترک بندگان اخص‌خدا. غافلان نمی‌دانند که دنیا بر مدار حسین می‌چرخد و روزگار برخط سرخ او می‌گذرد و در این دنیای متزاحم خوب و بد، هرجا که ظالم و ظلمت هست مظلومان ظلمت زده‌ای هستند که نور امیدشان حسین است و تنها راه نجاتشان راه او. اگر بدانند و بخواهند. آنکه فدا شد تا بندگان خدا را از نادانی و حیرت گمراهی برهاند، حق حیات بر همگان دارد. حسین کِشتی نجات است و نجاح. و چون کشتی نوح است. «مَن رَکِبَها نَجا و مَن تَخَلف عَنها هَلَک». هرکه به او پناه برد نجات یافت و هرکه نه، نه.
ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین در اصل صدای بلند ناخدای کشتی نجات است که می‌فرماید «ارْکَبُوا فیها بِسْمِ اللَه مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحیمٌ»(3) و آخرین تلاشهای این جهانیِ حسین است برای رهایی مردمان از هلاکت با جهل و گمراهی، نه کمک برای نجات خود. او که دستگیر عالم و آدم است چه نیازی به دست لرزان ما دارد. این صدای پرسوز حسین که از 61 هجری تاکنون و تا قیامت به گوش می‌رسد حبل الله المتین است تا ما غریقان را دریابد و هرکه لبیک گفت «نَجا» و هرکه خموش بود «خَسَرَ» و «هَلَکَ» و «غَرَقَ». حسین کشتی نجات است یعنی از مسلمان و مسیحی گرفته تا گبر و بت‌پرست، هرکس که در این معرکه پر فریب و فتنه، ذره‌ای جوانمردی و فطرت پاک الهی، برای خود نگه داشته باشد، زبانش به لبیک، گویاست و دست راستی و درستی به حسین می‌دهد وخود را از مهلکه می‌رهاند، وگرنه، نه.
جوانمردان؛ «هل من ناصر ینصرنی» حسین از جنس «إن تنصروالله» خداست که ما برای پیروزی خود و وعده «ینصرکم و یثبت اقدامکم» (4) به آن نیازمندیم. مگر کم بوده‌اند در تاریخ، مؤمنین موسفید کرده‌ای که یک شبه ایمان از کف دادند؟ و مدعیان بد فرجام؟ نَفَس حسین دَم مسیحایی است که مرده زنده می‌کند مگر نمی‌بینید این لشکر بیست و چند میلیونی حسین را که هرسال، یک ماهه تجهیز می‌شود و رزمایش می‌کند. اینها همانهایند که صدها سال است شیطان سعی در کشتن روح ایمانشان دارد. اینها همانهایند که از یوغ جهل جهان امروزی و نظام سلطه سربرتافته و برکشیده‌اند. اینها همانهایند که طالب حیاتند نه مرگ در روزمرگی. مردگان لیبرال زده که چون مارزده‌ها خشک و بی‌روحند چه می‌فهمند؟ اینها که پیاده، پای به خار و آبله سپرده‌اند و چنین شیدا سر به راه حسین گشته اند، سربازان سپاه آخرالزمان حسینند که قرار است کار نیمه را تمام کنند.
خاک قدم‌هاشان سرمه چشمان ملائک است و عاشقان حسین. بیا حافظِ لسانُ الغیب، بگو به خازن جنت که خاک این مجلس، به تحفه بر سوی فردوس و عود مجمر کن. بدانید عالِمان، خبر اینجاست و تنها خبر مهم عالم حسین است که 1378 سال است بر مناره نی، پیغمبری می‌کند و به هدایت مشغول است، که از آیات بینات است و هدایتگر مردمان از ظلمت به نور و این عاشقان صف کشیده و راهی، رهروان اویند. این راز حسین است. ‌ای بی‌خبران زلذت شرب مدامشان، رها کنید صحبت نامحرمان که حافظ گفت: یارمردان خدا باش که در کشتی نوح، هست خاکی که به آبی نخرد توفان را. و چه می‌دانیم این معرکه یعنی چه؟ فقط گذشتگانمان به ما گفتند: دست از دامنش برندارید و خدا شاهد باش، ساعتی از او جدا نشدیم و حراممان باد آن دم را که بی‌یاد لب خشکش نشسته باشیم. که به هر جرعه آبی توان نوش کرد، حسین را نباید فراموش کرد.
حسین جان؛ به بوی تربتت خو کرده‌ایم چون خوی طفل به بوی مادرش. به‌اشک برتو عادت کرده‌ایم چون عادت طفل به شیر مادرش. بی‌تاب توییم و پریشان برای تو، همچون بی‌تابی رقیه و زینب برای تو. حرارت عشق توست ‌ای حسین، که این سینه سوختگان را سرگردان بیابان نموده است. بیا و ببین که جان ما در غم عظمای تو دیدن دارد. بیا و ببین ارباب؛ که این امت آخرالزمان ثابت کرده اند، رفیق نیمه راه و تنها، شریک پیروزی نیستند. ما پشت در پشت، نمک خورده خوان شماییم و حق نمک می‌دانیم و ولی نعمتان را می‌شناسیم. ما فرق زبیر و زهیر را می‌دانیم و نه ابتدایمان چون حربن یزید است و نه انتهای کارمان به ضحاک مشرقی می‌ماند. ما تا ابد آن جمله ات به آنها که فرمودی
«چه می‌شود اینجا بمانید و یاری‌ام کنید» و فرارشان، غیرتمان را آزرده. ما وفاداران روزگار عسرت و رنجیم و فداییان دوران تنهایی. بی‌دستورتان مدافع سیده زینب و رقیه‌ایم و با دستورتان منتقم خونتان خواهیم بود.
ارباب بی‌کفن؛ باید جهان برای زینبتان امن باشد که می‌شود، شام و حجاز و عراق و یمن که ملک شماست. مگر مجاهدان بزرگ ما نفرمودند هرجا صدای لا اله الا الله بلند است همانجا مرز ماست. امروز به غیر از تهلیل، ندای لبیک یاحسین از چهارگوشه دنیا به گوش می‌رسد و تکبیر پیروزی است که دشمنان را متشنج کرده. امروز جهانیان به احترام کودک شش ماهه ات، در مجمع جهانی علی اصغر شیرخواره خود سرِدست می‌گیرند. در این خیل ده‌ها میلیونی، کم مسیحی و کلیمی و سایر ادیان می‌آیند؟ اهل سنت بماند، که از خودِ مایند. حسین جان؛ این لشکر پیاده و سرگشته تو که کشان کشان خود را به کربلا می‌رسانند، در پاسخ به هل من ناصر تو تَرک دیار کرده‌اند. ببین ارباب، این پدران را که مثل تو، برای توحید و نفی یزیدیان، زن و فرزند خویش را به بیابان آورده‌اند. خیالتان راحت باشد، کودکان خویش را با خود آورده‌اند تا رقیه تنها نباشد.
گذشت آن زمان که زینبتان شِکوِه غریبی می‌کرد. اگر تقدیر ما را در زمان شما قرار نداد، امروز برایتان سنگ تمام می‌گذاریم. ما نمرده ایم که شما تنها بمانید و مِلکتان پامال اولاد ناپاک شمر و یزید باشد. بیا که ما هزار مختار فرصت شناس داریم. این لشکر دست خالی و پای پرآبله که زمین را زیرپا به لرزه انداخته لشکر توست که خواب شیاطین را پریشان نموده و تدبیر را از آنان گرفته است. ما از «پیروزی خون بر شمشیر» معجزه‌ها دیده ایم و دیده ایم که خمینی کبیر با دست خالی و ایمانی به صلابت کوه، از قرن بیستم به بعد، مسیر تاریخ جهان را تغییر داد و به نام سرخ حسین و نام سبز مهدی مزین کرد. از این پابرهنگانِ راهی هم، مستضعفانی هستند که به زودی حاکمان جهان خواهند شد و شهد نام تو را به کام مردمان دربند ایسم‌های مشرکِ غربی و عبری خواهند ریخت و چون موسی کلیم‌الله که مصر را و محمد رسول‌الله که مکه را از فرعون ملحد و ابوسفیان مشرک آزاد کردند، مردم جهان را از زندان شیطان بزرگ و پیر نجات خواهند داد که «إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَریب‏»(5)

محمدهادی صحرایی

1- سوره حدید آیه 9. او کسی است که بر بنده خود آیات روشنی فرو می‌فرستد، تا شما را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون کشاند و در حقیقت، خدا به شما سخت رئوف و مهربان است.
2- کامل الزیارات، ص 256.
3- سوره هود، آیه 41، در آن سوار شوید، به نام خداست روان شدنش و لنگر انداختنش، بی‌گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است.
4- سوره محمد، آیه 7... اگر خدا را یاری کنید یاریتان می‌کند و گامهایتان را استوار می‌دارد.
5- سوره هود، آیه 81. وعده‌گاه آنان صبح است. مگر صبح نزدیک نیست؟

منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین