۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۱ : ۱۵
عقیق: 116سال پیش در چنین روزی (۸ جمادیالثانی) «محمدتقی بهلول گنابادی» در روستای بیلند استان خراسان به دنیا آمد و بعدها به «شیخ بهلول» و «علامه بهلول» شهرت یافت.
وی درباره این نامگذاری گفته است: «من از سنین کودکی همراه با درس خواندن، منبر رفتن را شروع کردم. البته در کودکی تنها برای زنها منبر میرفتم. همیشه بعد از درس و منبر، در اوقات فراغت به بازیهای کودکانه و بیشتر به بازی با حیوانات میپرداختم. زنهای محل هم میگفتند نه به آن منبر و روضهات و نه به این بازیگوشیهایت. رفتارهای تو مثل رفتار بهلول زمان امام صادق(ع) است. تقریبا از همان زمان و به دلیل همان تشابه این اسم روی ما ماند.»
او از استعدادی فوقالعاده برخوردار بود، بهطوری با یک سال و نیم ممارست موفق شد در سن ۷ سالگی قرآن کریم را حفظ کند. علاوه بر قرآن، آنطور که خودش گفته بیشتر خطبههای نهجالبلاغه و خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) و اغلب دعاهای صحیفه سجادیه و دعاهای دیگری چون دعای ابوحمزه ثمالی و بعضی از کتابهای درسی حوزه نظیر، الفیه ابن مالک، تهذیبالمنطق و مطول و واقیه در اصول را از بر بود.
بهلول از طبع شاعری هم برخوردار بود و ۲۰۰ هزار بیت شعر گفته بود که همه را حفظ بود، همچنین ۵۰ هزار شعر هم از شعرای نامی مانند حافظ و سعدی و جامی در حافظه داشت.
او پس از آغاز مبارزه خود علیه رژیم رضاخانی، از همسرش جدا شد. بهلول در این باره میگوید: چون تصمیم گرفته بودم به شکلی وسیع به جهاد علیه رضاخان بپردازم و لازمه این کار تردد بین شهرهای مختلف برای برانگیختن و شوراندن مردم بود، دائما نگران همسرم بودم که زنی با ایمان بود. بخشی از این نگرانی برای تنهایی او بود و بخشی هم از این واهمه داشتم که مقامات حکومتی برای تحت فشار قرار دادن من به آزار او بپردازند. به همین خاطر به او گفتم: «آیا موافقی همان گونه که با رضایت و دوستی با هم ازدواج کردیم، حالا هم با کمال رضایت از هم جدا شویم؟» او گفت: «به خاطر جهاد در راه خدا، هر تصمیمی که تو بگیری من موافقم.» البته این تصمیم برایم بسیار سخت بود، اما برای انجام هدف بزرگم که مبارزه در راه خدا بود، آن را عملی کردم. بعد از طلاق به این نتیجه رسیدم که اگر بعد از جدایی از او بخواهم به مبارزه با رژیم ادامه دهم، باز هم دولت او را راحت نمیگذارد، لذا پس از سپری شدن مدت عده شرعی، او را به ازدواج یکی از دوستانم در سبزوار در آوردم. این شخص در بافندگی فرش و سجاده کار میکرد و همسرش مدتی قبل فوت کرده بود.
بهلول پس از واقعه کشف حجاب توسط رضاخان، در اجتماع عظیم مردم مشهد در مسجد گوهرشاد علیه رژیم پهلوی سخنان تندی بیان کرد که به واکنش رژیم و کشتار تعداد زیادی از زائران حرم رضوی انجامید. از آن پس از مشهد متواری شد و به افغانستان رفت. از آن جا که سیاست افغانستانِ آن روز، در راستای سیاست ایران بود، حکام افغان برای این که روابط دو طرف به تیرگی نگراید، بهلول را زندانی کرده و بیش از ۳۰ سال در زندان نگاه میدارند!
بهلول سرانجام در روز جمعه هفتم مرداد ماه ۱۳۸۴ پس از ۱۰۵ سال زندگی سعادتمندانه به دیدار حقتعالی شتافت و پیکرش بعد از تشییع در تهران، مشهد و تربت حیدریه، در روز ۱۲ مرداد در ورودی شهر گناباد آرام گرفت. آرامگاه این مرد حق اکنون پذیرای بسیاری از اهالی علم و ادب است.
* علامه بهلول در بیان مرحوم آیتالله خزعلی
مرحوم آیتالله خزعلی معتقد بود چند اعجوبه در تاریخ
اسلام وجود دارند، از جمله شاعر بزرگ «ابوالعلا معرّی»، حافظ بیسواد قرآن
کریم «کربلایی کاظم ساروقی» و «بهلول گنابادی».
وی درباره یکی از خاطرات خود از بهلول میگوید: او نزدیک به ۳ دهه در
زندانهای نمناک و پر از ساس (حشرهای که انسان را میگزد) افغانستان سپری
کرد. وی حافظه عجیبی داشت و شعر بسیار رثایی در خصوص حضرت زهرا(س) دارد که
انسان را با خواندن آن به گریه وا میدارد. این مرد عارف و زاهد، شبی را در
منزل ما مهمان بود و فردای آن شب ـ در عین کهنسالی ـ پیاده به قصد
امامزاده داوود حرکت کرد. این مرد، ۱۰۵ سال از خدا عمر گرفت و این در حالی
بود که غذای وی در اغلب اوقات، تنها نان و ماست بود. امیدوارم باز هم چنین
اعجوبههایی را در این کره خاکی ملاقات کنیم و البته یادمان نرود که خودمان
نیز به دلیل «آدم بودن» اعجوبه هستیم. صفای باطن و خلوص نفس، انسان را به
مقام و مرتبتی از اعجاز میرساند.