عقیق:حاج حسین شمسایی، از مداحان باسابقه و قدیمی تهران است که شاید بیشتر از
سایر هم صنفیهای خود با قرآنیها حشر و نشر داشته باشد، وی اوایل دهه
پنجاه با جلسه استاد مولایی آشنا میشود و تا زمان انقلاب هر صبح جمعه
بهعنوان ذاکر اهل بیت(علیهم السلام) در این جلسه حضور مییابد.
حاج حسین شمسایی
در بخش اول مصاحبه از فعالیتهای سیاسی خودش گفته است. که در ادامه بخش دوم این گفتوگو را در اختیار شما قرار میدهیم.
برداشت
من از صحبتهای شما این است که از آن زمان تاکنون فکری بر روی این سبک از
مداحی که در جبههها رواج داشت، نشد و همینجور به راه خود ادامه داد تا به
شکل امروزی آن درآمد که بسیاری مخالف آن هستند؟
بله
همینطور است و این نیاز به ساعتها صحبت کردن دارد که زمانی وجود ندارد
البته، بارها گفتهام و همه میدانند، این نوع در جبهه و شب عملیات بسیار
به موقع بوده است. بعد از جنگ دیگر این چیزها جواب نمیدهد. آنجا شور و
حرارت لازم بود اما اینجا شعور، فکر و هنر زندگی کردن باید یاد داده شود.
اینها چیزهایی است که باید در مجالس یاد داده شود. نه سخنرانان ما امروز
بهدنبال این مفاهیم هستند و نه مداحان.
این سبک زندگی قرآنی و
اسلامی که مقام معظم رهبری بارها فرمودند متأسفانه اجرا نمیشود، فقط یک
برشی از مسئله عاشورا بیان میشود و 1400 سال است، تکرار میشود. اما هیچ
بهرهبرداری صورت نمیگیرد که امام حسین(ع) چرا این قیام را انجام داد؟
فلسفه این قیام چه چیزی بود؟ اگر بخواهیم راه امام حسین(ع) را ادامه دهیم
باید بهدنبال فلسفه قیام ایشان برویم.
در این
زمینه بحث بسیار زیاد است، اما منظور این است که مداحیهای قدیم اینگونه
بود. من در هر مجلسی که میرفتم، شهید آیتالله بهشتی به من میگفت یک کتاب
بنویس و در آن صحبتهای مطرح شده در منابر خودت را چاپ کن و هر صحبتی که
در یک منبر مطرح میکنی در یک کتاب بنویس، فرق مداح با سخنران در این است
که مداح باید در قالب شعر و مداحی مضمون خود را انتقال دهد و سخنران نیز در
قالب سخنرانی، اما اکنون این جایگاه تغییر کرده است.
ما باید
شعر را جوری بخوانیم که در آن مفاهیم قرآنی، اسلامی، اهل بیتی، اخلاقی،
اخلاصی و ... وجود داشته باشد که الان کمرنگ شده است.
اگر این امر را در قالب عدد و رقم و درصد بیاوریم، چند درصد از جلسات مداحی این گونه است؟
شاید
از 50 درصد کمتر این گونه هستند، نگاه کنید ببینید هر سال حضرت آقا در
جلسهای که با مداحان در روز ولادت حضرت زهرا(س) دارند، تذکر میدهند. اما
دریغ از یک گوش دادن درست. برخی گوش میدهند اما یک یا دو نفر فایده ندارد
باید یک سازماندهی درستی داده شود.
خانه مداحان توانسته است این سازماندهی را ایجاد کند؟
این
کار که با همت و پشتکار مرحوم حاجعلی آهی شکل گرفت کار بسیار خوبی بود و
مداحان و ذاکران گرانقدر و باسابقهای همراه ایشان اقدام به تدوین اساسنامه
خوبی برای خانه مداحان کردند که بحمدالله بعد از ایشان نیز آقایان سازگار و
طاهری این مسیر را ادامه دادند، اما متأسفانه در این زمینه پیشرفت قابل
انتظار حاصل نشده که علت آن تنها بودن وعدم حمایت نهادهای فرهنگی ـ تبلیغی
بهویژه صدا و سیما است، برای اینکه صدا و سیما به کمیت جلسات از جمله
جمعیت و پر سر و صدا بودن آنها بیشتر اهمیت میدهد تا به کیفیت جلسات. در
حالی که بنا به رهنمود حضرت امام(ره) که رسانه ملی را دانشگاه عمومی
میدانستند و تأکیدات مکرر رهبر فرزانه انقلاب برنامههای این رسانه
تأثیرگذار بهویژه با گرایش مذهبی واعتقادی باید به رشد وارتقای فکری و
معنوی جامعه اهتمام بیشتری داشته باشد.
چه چیزی؟
یعنی
اینکه مسائل احساسی چه در اعیاد و چه در سوگواریها بیان میکنند، اگر همه
مداحان عزیز به میدان بیایند و مطالبی که مقام معظم رهبری فرمودهاند،
پیاده کنند بقیه هم یاد میگیرند.
دلیل اینکه وارد میدان نمیشوند چیست؟
بعضاً
مستمعین آنها طوری عادت کردهاند که این را میپسندند که احساسات بر تفکر
وهدف در جلسات غلبه داشته باشد، اگر شما برای ایشان توصیه اخلاقی بکنید
دیگر پای منبر شما نمیآیند، حرفشان این است که میآیند برای امام حسین(ع)
گریه کنند. اشک بر سیدالشهدا(ع) را به تنهایی ضامن سعادت دنیا و آخرت
میدانند. در حالی که این اشک اگر با معرفت نسبت به راه و منش اهل بیت(ع)
همراه باشد اثری بیش از پیش خواهد داشت و انسانساز خواهد بود.
به نظر شما چاره چیست؟
ما
باید مستمع را درست کنیم، البته کم کم، مستمع نباید ما را هدایت کند، بلکه
ما باید آنها را هدایت کنیم، وارد بحثهای سیاسی حساسی که ارتباطی با ما
ندارد نشویم. الان بازار مداحی داغ است اگر به هیئتها سر بزنید اکثراً
تبدیل به نوحهخوانی شده است، برای مداحی دو هزار نفر میآیند نوبت منبر
که میشود کسی نمیماند. دلیل این چیست؟ یا سخنران مسلط نیست و یا اینکه
روند اجرایی جلسات منحرف شده است. اعتقاد من این است که باید به این کار
سامان داد.
چه زمانی باید این سامان دادن شروع شود؟
یکی
از کارها همین خانه مداحان بود که علاقهمند بود این کار را انجام دهد که
به اعتقاد من بهدلایلی که قبلاً عرض کردم کمتر موفق بود. البته بحث در این
مورد زیاد است که مجال بیشتری را میطلبد.
در مورد فعالیتهای سیاسی خودتان حرفی به میان نیاوردید؟
قبل
از انقلاب اکثر اشعاری را که در هیئات میخواندم رنگ و بوی سیاسی داشتند،
به خاطرم نمیآید آن زمان کسی به اندازه من سیاسی خوانده باشد، من اشعاری
که هیچ جا پخش نمیشد و حق چاپ نداشت، میخواندم. مثلاً در ارتباط با حال و
هوای سال 55 غزلی توسط پدر شعر انقلاب استاد حمید سبزواری که خداوند به
ایشان شفای عاجل عنایت فرماید، سروده شده بود؛ مثل این بیت از یک غزل ایشان
«ز مرحمت ز سرم، سایه، ای خدا بردار/ که جان به تاب و تب آمد چه سایبان
است این» و مواردی از این دست. تا وارد این وادی شدم بسیار محدود شدم و
گزارشاتی به ساواک نیز داده میشد که همین باعث ایجاد محدودیتها شده بود.
از آن موقع شعر سیاسی وارد عرصه مداحی شد.
یعنی پایهگذار ورود شعر سیاسی به مجالس دینی شما بودهاید؟
قصد من این نیست که بگویم پایهگذار این سبک بودم اما اگر از دوستان پرسیده شود همه اذعان دارند که من با این سبک شناخته میشوم.
الان
سیاست، مقابله با آمریکا، صهیونیسم، جریانهای تکفیری و دفاع از نظام
اسلامی واخلاق اسلامی است که باید به اینها پرداخته شود اما متأسفانه این
دیده نمیشود و در جمع ستایشگران و مجموعه عرصه ستایشگری خیلی کم است.
بابت خواندن اشعار سیاسی با شما برخورد شد و به زندان هم افتادید یا خیر؟
چون
زبان شعر زبان ایهام و کنایه بود رژیم تا بیاید و متوجه مضمون اشعار شود
من صحنه را ترک کرده بودم و بیشتر دنبال سخنرانان بودند، البته چندین بار
بهدنبال دستگیری من بودند اما هیچ وقت موفق به این کار نشدند و هر بار
بهصورتی موفق به رهایی میشدم.
برنامههای من بیشتر تبعات بعدی
داشت .بطور مثال آقای دکتر مهدی مفتح فرزند شهید مفتح، تعریف میکرد که قبل
از انقلاب از خروج شهید مفتح که عازم حج بودند، جلوگیری میکنند و
میگویند تا مداح دانشجویی که در جلسات مختلف شعر سیاسی میخواند، معرفی
نکند اجازه خروج ندارد و ایشان هم چون من را معرفی نمیکند آن سال از سفر
حج بازمیمانند.
مصاحبه ما رو به اتمام است و شما هنوز خاطرهای از جلسه استاد مولایی نگفتهاید؟
قبل
از انقلاب، در یکی از جلسات صبح جمعه گفتند که آقای سیاوش شجریان همان
محمدرضا شجریان با رادیو قطع ارتباط کرده است و گفته است که دیگر در رادیو
برنامه اجرا نمیکند. بعد گفته شد که قصد حضور در جلسه استاد مولایی را
دارد و میخواهد سرسپردگی خود را به مکتب قرآن بیش از گذشته نشان دهد،
البته ایشان در مشهد که بودند قرآنی بودند و تجوید خوبی هم داشتند، حتی
پدرشان هم از اساتید قرآنی و مداحان خوب مشهد بوده است.
ایشان
آمد و دسته گلی به گردنش انداختند و آیاتی را تلاوت کرد. جلسه بسیار خوبی
بود و از آن موقع به بعد، شجریان ارتباط خود با رادیو را قطع کرد و به همین
دلیل بعد از انقلاب نیز توانستیم از ایشان استفاده کنیم.
یکی از
خاطرات من این بود که در روزهای ابتدایی انقلاب به همراه مرحوم صبحدل و
صالحی و آقایان صدرزاده و نیکنام برنامههای مذهبی رادیو را در دست گرفتیم،
اولین سال پیروزی انقلاب برای ماه رمضان برنامهای برای پخش نداشتیم، یک
فراخوان اعلام کردیم تا تست دعا و مناجات گرفته شود و دعا برای ماه رمضان
ضبط شود.
مسئول این تستگیری چه افرادی بودند؟ شناخته شده بودند؟
بله؛
من و آقایان صبحدل و محمدرضا شجریان بودیم، تا یک روز مانده به ماه رمضان،
حتی یک صدای خوب نتوانستیم شناسایی کنیم، در آخر به خود شجریان پیشنهاد
دادیم که از خودش مناجات ضبط کنیم، که این ربنای معروف را بدون مقدمه و
برای اولین بار خواند که خودش از نتیجه کار راضی نبود. چندین بار دیگر ربنا
را خواند که ربنای اول بهتر از همه شد و روی آنتن رفت و تا سالهای سال به
خاطرهای بهیاد ماندنی تبدیل شد.
با خود استاد مولایی خاطرهای داشتید؟
بله
استاد مولایی روح بسیار بزرگی داشتند، یک انسان جامعالاطراف بودند. هم
متوجه شرایط روز بودند و هم اینکه خوب صحبت میکردند. بین برنامههایشان
اکثراً با بهرهگیری از آیات نورانی قرآن نکاتی را بیان میکردند و به
مسائل اخلاقی و اجتماعی اشاراتی داشتند، مسائلی که مورد نیاز جوانان و مردم
بود. معمولاً صحبتهایی که ایشان میکردند بلافاصله من شعر آنها را در
همان جلسه میخواندم که ایشان نسبت به این تسلط و آمادگی ذهنی اظهار تعجب و
تحسین میکردند. چون در آن زمان مرسوم نبود اشعار از روی کاغذ خوانده شود و
من مقید بودم که اشعار را از حفظ بخوانم.
استاد مولایی مقید به
خواندن دعای کمیل بودند و اصلاً در قید این نبودند که در جلسه دو نفر حضور
دارد یا دهها نفر، ایشان تواضع بسیار بالایی داشت و همه شیفته این اخلاق و
سلوک و اخلاص این مرد بودند.
احتمالاً از آن سالها، دوستان قرآنی زیادی را پیدا کردهاید؟
بله
تمام دوستانی که در آن جلسه حضور داشتند از دوستان من بودند و من نیز
بهعنوان یکی از اعضای مکتب مولایی با دوستان هم جلسهای حشر و نشرهایی
داشتم.
ظاهراً ارتباطات نزدیکی هم با آیتالله هاشمی دارید، آشنایی شما با ایشان به چه صورت بود؟
من
قبل از آشنایی با ایشان، قبل از انقلاب با حضرت آیتالله خامنهای آشنایی
داشتم. در ستاد برگزاری مراسم استقبال از امام به همراه آقایان سبزواری،
شاهنگیان و مرحوم صبحدل مسئول گروههای سرود بودم. در حزب جمهوری از ابتدای
تأسیس در خدمت ایشان بودم و از اواخر سال 1361 افتخار این را داشتم که
مسئولیت روابط عمومی ریاست جمهوری را برعهده بگیرم و تا پایان دوران ریاست
جمهوری حضرت آقا این مسئولیت را برعهده داشتم و بعد از آن نیز که زمان
ریاست جمهوری آیتالله هاشمی شروع شد تا سال 1376 این مسئولیت ادامه داشت.
بعد از آن وارد مجمع تشخیص مصلحت نظام شدم.
یعنی شما مداح جلسات ایشان نبودهاید؟
خیر من مداح رسمی هیچ نهاد و مکان و سازمانی نبوده و نیستم.
سؤال خاصی ندارم و از صبر و حوصله شما تشکر میکنم.
من
هم تشکر میکنم و امیدوارم خبرگزاری ایکنا که تنها خبرگزاری رسمی قرآنی
کشور محسوب میشود در راه ترویج فرهنگ گرانسنگ قرآن کریم همواره موفق
باشد.
منبع:ایکنا