۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۹ : ۱۸
در باره ارتباط علمی محمد کاظم گیلانی با شیخ بهایی اطلاعاتی در ذریعه: ۳/۸۴ آمده و اشاره شده که به دستور شیخ بهایی کتابی را شرح کرده و به نام شاه عباس مُصدّر ساخته است. این کتاب در باره علم نجوم بوده است.
از محمد کاظم جیلانی اجازه ای برای یکی از شاگردانش به نام ملک عزالدین تونی می شناسیم که روی نسخه از قانون الادراک فی شرح تشریح الافلاک» در سال ۱۰۳۰ نوشته است (تراجم الرجال: ۳/۴۷۵).
اجازه حاضر به خط شیخ بهایی روی نسخه ای از فهرست شیخ طوسی آمده که در کتابخانه مجلس (۲۸۵۷) نگهداری می شود.
نسخه مزبور قدیمی و طبعا مربوط به سال ۱۰۱۱ یا پیش از آن است، اما گویا به طور ایام ناقص شده و بخش تکمیلی آن (از میانه شرح حال شریف مرتضی به بعد) بعدها در ۱۲۱۱ دوباره نویسی شده است. دوباره نویسی هم کار شیخ احمد احسایی است.
در اجازه حاضر وی با تأیید مقام علمی جیلانی و ستایش از او، اجازه روایت کتاب فهرست شیخ طوسی را به وی داده و در ادامه گفته است که اجازه روایت سایر آثار شیخ طوسی را هم با همان سندی که در آغاز کتاب الاربعین خود به شیخ برای روایات آن کتاب آورده، دارد.
در این اجازه تأکید شده است که او باید در دادن اجازه به دیگران شرایط اهل درایه، یعنی دانشمندانی که در این زمینه تخصص داشته و شرایطی را مطرح و مقرر کرده اند رعایت کند.
چنان که می دانیم اجازه نوعی گواهی علمی است که همراه با تأیید وثاقت اخلاقی شخص بوده است.
شیخ بهایی در پایان می گوید که وی این اجازه را هم شفاها و هم کتبا نوشته و سپس نام خود را «محمد مشهور به بهاءالدین عاملی» با تاریخ ۲۰ شوال ۱۰۱۱ است ذکر نموده است. (اگر جایی را اشتباه خوانده ام دوستان یادآوری کنند)
متن اجازه
قرأ علیّ الاخ العز الافضل شمس سماء الافادة و عز سیما الافاضة المولی الذکی الالمعی اللوذعی الصفی الوفی، ذو الطبع الوقاد و الذهن النقاد، مولانا کمال الدین محمد کاظم الجیلانی التنکابنی، ادام الله تعالی افضاله، و کثر فی علماء الفرقة الناجیة امثاله، جملة وافیة من کتاب الفهرست لشیخ الطائفة و رئیسها ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی قدس الله تربته و رفع فی معارج الخلد رتبته، و قد اجزت له ان یرویه بتمامه و کماله عنی بطرقی الواصلة الی مؤلفه کما احتوی علیه سند الحدیث الاول من کتاب الاربعین الذی الفته بعون الله سبحانه بل اجزت له وفقه الله لارتقاء اعلی درجات الکمال أن یروی عنی جمیع مؤلفات الشیخ المشار الیه لابرحت سحائب الرضوان متقاطرة علیه و له، و ذلک لمن شاء مشرطا علیه شرایط الروایة المقررة عند اهل الدرایة. قال ذلک بلسانه و حرره ببنانه اقل الانام محمد المشتهر ببهاالدین العاملی تجاوزه الله عن سیئاته فی االعشرین وسط من شهر شوال سنة ۱۰۱۱ حامدا لله مصلیا