۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۷ : ۱۵
عقیق:زهره سعیدی: رهبر معظم انقلاب اسلامی در ماه مبارک رمضان در جمع عدهای از دانشجویان مباحثی را درباره سکولاریسم، لیبرالیسم اسلامی، اسلام رحمانی، آرمانگرایی، واقع گرایی و در نهایت محافظهکاری بیان کردند که از اینجا قابل مطالعه است.
حجتالاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا درباره اهداف مغرضانه دشمنان در طرح گفتمان اسلام رحمانی و ارائه مصادیقی از اهداف روشنفکران غربگرا در طرح این عبارت و راههای مقابله با آن مباحثی را مطرح داد که در ادامه میخوانیم.
* رهبر انقلاب در صحبتهای اخیرشان به واژه
«اسلام رحمانی» اشاره کردند؛ چه کسانی این واژه را با چه هدفی به کار
میبرند و برای مقابله با این گفتمانها در اسلام چه باید کرد؟
-اسلام یک دین جامع و کامل است؛ یعنی هر آنچه انسان و جمع انسانی برای
مدیریت کلان خود و جامعه نیاز دارد را در قالب قانونی پویا در اختیار او
قرار میدهد. در واقع، اسلام فرد را از جمع جدا نمیکند چرا که فرد و جامعه
هر دو واقعیت و هویت دارند و بر هم مؤثرند لذا نمیتوان فارغ از یکی برای
دیگر برنامه داشت. از طرف دیگر، باید توجه داشت که زندگی انسان معجونی است
از خوبیها و بدی؛ اسلام برای هر دوی اینها قانون دارد. خوبی چیست، چه کار
کنیم که به خوبیها برسیم و آنها را در زندگی حفظ کنیم؟ و بدی چیست و چه
کار کنیم که از بدیها فاصله گرفته و آنها را از زندگی خود دور کنیم؟
اسلام برای این سئوالات پاسخهای روشن ارائه میکند.
حال میپردازیم به اینکه اسلام رحمانی به قول آقایان چیست؟ اسلام رحمانی اسلامی اولاً، یک امر شخصی است نه اجتماعی. ثانیاً، تکلیف آور نیست یعنی دین منهای شریعت! اگر هم قائل به تکلیف باشد، تکالیف الزام آور نیست. ثالثاً، کاری به بدیها ندارد. به بیان دیگر، در قبال تعیین بدهیها و دور کردن آنها از زندگی فردی و جمعی انسان، برای خود مسئولیتی قائل نیست بنابراین برخلاف کلام صریح امیرالمؤمنین (ع)، میگوید به ما چه که چه کسی م خواهد به بهشت برود! ما در قبال بهشت و جهنم رفتن مردم وظیفه ای نداریم!
زمانی شرایط اینگونه شد، دیگر قوانین اجتماعی اسلام مانند حجاب و عفاف یا مجازاتهای اجتماعی اسلام مانند قصاص که به تعبیر قرآن مایه حیات جامعه است، کنار میرود. اسمش را هم میگذارند اسلام رحمانی تا بگویند ما به آن بخش از اسلام که جنبه تکلیفی یا قهری دارد کاری نداریم. جالب است که درست بر خلاف نصوص اسلامی مانند محکمات قرآنی، ادعا میکنند که اسلام واقعی در عصر بعد از پیامبر اسلام (ص) اسلام رحمانی است و آنچه در دوران پیامبر خدا (ص) برای مسلمین وضع شده مخصوص همان برهه است!
*آیا طرز فکر اسلام رحمانی به تازگی ایجاد شده است؟
خیر این طرز تلقی از اسلام تازگی ندارد. در تاریخ معاصر بارها چنین تلقیهایی از اسلام از سوی روشنفکران وابسته به سفارتخانههای غربی و آنهایی که خدایشان غرب است مطرح شده است. بهترین تعبیر برای این اسلام، همان تعبیر امام (ره) است که میفرمودند اسلام امریکایی. اسلام آمریکایی اسلامی است که با قواعد باطل غرب اومانیستی و خودبنیاد کنار میآید. فقط یک پوسته ظاهری از اسلام را حفظ میکند و بقیه آن را کنار میگذارد. «نؤمن ببعض و نکفر ببعض». هر کجای اسلام به نفعشان باشد بر میدارند و مابقی را به اسم اینکه تاریخی است یا ساخته و پرداخته روحانیت است و غیره کنار میگذارند!
اسلام آمریکایی چشم خود را بر روی مفاسد و جنایات و سرچشمه آن میبندد و با نظام استکبار و ظلم شریک میشود. کسانی که اسلام آمریکایی را انتخاب میکنند، در همه جنایات این مستکبرین شریکاند.
*پس این نوع از اسلام توسط چه کسانی ترویج شده است؟
- منبع اصلی این اسلام، روشنفکران غربزده و شکم پرستان هستند که حاضرند برای رسیدن به منافع پوچشان به راحتی دین را تحریف کنند. اما خیلیها بدون آنکه از واقعیت با خبر باشند، عمله همین غربزدهها میشوند. اسلام رحمانی بهترین دین برای مرفهین بیدرد و ثروتمندان تازه به دوران رسیده است؛ کسانی که احساس نیاز به دین میکنند اما میخواهند با شریعت گرایی کیف و حالشان نیز به هم نخورد. اگر دقت کنید زیر بیرق این اسلام قلابی، عمدتا همین آدم ها سینه میزنند. غرب هم از چنین اسلام و چنین مسلمانانی لذت میبرد و جلویشان شتر قربانی میکند چراکه با این اسلام، دیگر هیچ مانعی برای اجرای برنامه های استکباری اش در کشورهای اسلامی و پا گذاشتن روی گردن مسلمانان وجود ندارد.
*نکته بعدی درباره بحث آرمان گرایی و واقع
گرایی است، به اعتقاد شما چه تفاوتی بین این مفاهیم وجود دارد و آیا آرمان
خواهی مخالف واقع گرایی است؟
- در اندیشه انقلاب اسلامی، میان واقعیتها و آرمانها هیچ تعارضی وجود
ندارد. در اسلام، آرمان به مثابه مقصد نهایی، از دل واقعیتها بیرون
میآید. در حقیقت، این واقعیت است که ما را برای رسیدن به چنین مقصدی
رهنمون کرده است. با این حال، طبیعی است در مسیر، مشکلاتی وجود دارد که
باید استقامت کرد و راهی برای مقابله با مشکلات پیدا کرد. نمیتوان در
مواجهه با مشکلات مقصد را تغییر داد.
بعضیها، همین مشکلات در مسیر را واقعیت معرفی میکنند و میخواهند با طرح این مشکلات در قالب واقعیتهای محتوم، کشور را از مقاصد معقول خود منصرف میکنند این در حالی است که عمده مردم ما نشان دادهاند حاضرند برای رسیدن به آرمانهای انقلاب مثل استقلال، عزت، عدالت، حریت، مبارزه با استکبار جهانی، اسلامی کردن مدیریت کشور در تمامی ابعاد و زوایا و غیره، هزینههای بزرگ را پرداخت کنند.
*با توجه به مهمترین آرمانهای انقلاب
اسلامی ایران و با توجه به همین آرمان گرایی و واقع گرایی، مسئولان نظام در
این برهه زمانی چطور میتوانند بر سر آرمانها بایستند؟
-اولا ً باید درک خود را از آرمانهای انقلاب ارتقا دهند. آرمانهای
انقلابی مردم ایران از اصول انقلاب و یک مبنای صد در صد عقلانی روییده و
فرازمان است یعنی اختصاص به زمان و دوره خاص ندارد؛ از طرف دیگر، مردم
ایران در این زمینه به قیم نیاز ندارند که مثلا یک جناح سیاسی ورشکسته با
روزنامههای هفت-هشت هزار نسخهای بگوید مردم همچنان به این آرمانها
اعتقاد دارند یا نه! ثانیاً پای آرمانهای انقلابی مردم بایستند. نباید به
راحتی بر اساس حوادث الواقعه مثل فشار دشمنان قسم خورده و مکار سست شوند.
مردم برای حفظ آرمانها و تحقق آنها شهید دادند یعنی همه وجودشان را پای
آرمانها گذاشتند؛ در این صورت هیچ عذری در سست شدن و عقبنشینی پذیرفته
نیست.
*نقش جریانات لیبرالی در ناامید کردن مردم و انقلابیون از آرمانها چیست؟
-لیبرالها از ابتدای انقلاب به دنبال تغییر مسیر انقلاب و تبدیل ایران به
یک کشور سکولار بودند و از هیچ تلاشی در این زمینه فروگذار نکردند. البته
تلاش آنها در این زمینه با انواع خیانتها آمیخته است که نمونههای آن را
باید در کمک به دشمن در جنگ تحمیلی و کوشش برای شکل گیری و تشدید تحریمها
علیه ملت ایران جستجو کرد. بعضی از آنها در یک مقطعی آرزو میکردند آمریکا
به ایران حمله کند تا از دست حاکمیت اسلام خلاص شوند!
آنها فکر نمیکردند نظام اسلامی با محوریت ولی فقیه
36 سال دوام بیاورد. تصور نمیکردند ایران در زیر پرچم جمهوری اسلامی در
مسیر پیشرفت و آبادانی قرار بگیرد. تصورشان این بود که با یک تهدید و غرب و
آمریکا همه چیز عوض می شود و جمهوری اسلامی از پا در میآید. غافل از
اینکه نظام اسلامی که ریشهاش حسینی (ع) باشد زیر بار ذلت نمیرود و با
تمام وجود در برابر مستکبران عالم میایستد. لیبرالها میخواهند اسلام در
این کشور در انزوا باشد. میخواهند ولایت فقیه را از رأس نظام بیندازند یا
آن را به یک مقام تشریفاتی تبدیل کنند. آنها میدانند که با وجود ولی فقیه
مبسوط الید، اسلامیت نظام محفوظ میماند و مادامی که اسلام ناب و اصیل در
این کشور باشد، استقلال و عزت کشور هم باقی است؛ منافع ملی هم باقی است. شک
نکنید اگر لیبرالها قدرت را در دست داشتند کشور را به ثمن بخس به غرب
میفروختند و دیکتاتوری را دوباره به ایران برمی گرداندند.
* منابع معرفتی آنها چیست و با چه ابزاری در پی دستیابی به این هدف خود تلاش می کنند؟
-روشن است که منابع معرفتی آنها اندیشه اومانیستی آن هم از جنس ماکیاولیستی
است. روش آنها هم عمدتا فریب و نیرنگ است. میخواهند با عملیات روانی
واقعیتها را در ذهن مردم جابجا کنند. تا بتوانند، خودشان را اهل آزادی و
دموکراسی و حقوق بشر نشان دهند اما اگر به قدرت برسند هیچ ابایی از سلب
آزادیهای عمومی و حاکم کردن خودکامگی و استبداد ندارند. شما در فتنه 88
دیدید، برای رسیدن به قدرت چهها کردند. رای مردم را به راحتی پایمال ،
نظام را به کذب به خیانت در امانت متهم کرده ، با دشمنان قسم خورده ملت
ایران همنوا شدند و اموال عمومی را به آتش کشیدند. باز هم اگر بتوانند
فتنه میکنند. فتنه گری در خونشان است چراکه بنده شهوات هستند.
6- رهبری در سخنان اخیرشان از کسانی نام بردند که سعی داشتند مردم را از آرمان انقلاب ناامید کنند این افراد چه کسانی هستند؟
-روشن است. جبهه ملی و نهضت آزادی، اصلاح طلبهای افراطی و تکنوکراتهای
تندرو در این 36 سال کوشش کردهاند دائما پنهان و آشکار میان مردم و
آرمانهای انقلاب شکاف ایجاد کنند. البته شکست خوردهاند لکن همچنان
امیدوارند.
* مسئولان انقلاب برای اینکه خود و مردم در دام محافظه کاری نیافتند چه اقداماتی باید انجام دهند؟
-باید به خودسازی بهاء بدهند. وقتی خودسازی نبود و انسان بنده دنیا و اسیر
هواهای نفسانی شد، باطل را به جای حق ارائه کردن و حق را به باطل فروختن
امر راحتی میشود. به امام پشت کردن ساده میشود. چشم بستن روی جرایم
دوستان و فامیل و حمایت از آنها سهل میشود. معامله ننگین با دشمن راحت
میشود. ریشه اکثر این انحرافات دور شدن از اخلاق و شریعت است. شما ببینید،
در طول تاریخ، چه کسانی در جامعه اسلامی از پشت به مسلمانان خنجر زدند؟
کسانی که ایمان واقعی نداشتن و منافقانه سنگ اسلام و مردم را به سینه
میزدند. سر بزنگاه نیز به مردم ضربه زدند.
*در نهایت مهمترین راهها برای مبارزه با دشمنان آرمان خواهی انقلاب چیست؟
-نخست باید عقلانیت حاکم بر آرمانهای انقلاب را به نسلهای جدید معرفی
کرد؛ دوم باید با روشهای مناسب به دروغ پردازیهای منافقین و اهل فتنه و
نیرنگ جواب داد. نباید در بیان حقائق برای مردم کوتاهی کرد. سوم باید مزه
ایستادگی بر سر آرمانها را به مردم چشاند. البته مردم ما در این سالها
مزه ایستادگی را چشیدهاند ولی این کافی نیست. مردم باید بدانند از سر این
آرمانگرایی چه چیزهای عظیمی نصیبشان شده و اگر این آرمانگرایی نبود چه بر
سرشان میآمد.
منبع:فارس