قاری قرآنی که به دوزخ افتاد!؟
تقوا به معناي حفظ كردن خويشتن از امری است كه انسان از آن پروا دارد. اين واژه از ريشه وقي گرفته شده است كه به معناي حافظ و سپر است. انسان براي آن كه خود را از زيان جنگ حفظ كند و آثار شمشير و نيزه و تير را از خود دفع سازد تن را به سپر مي سپارد تا وي را نگه دارد و آسيبي به او نرسد.
عقیق: تقوا در اصطلاح شرعي به معناي نگه داري نفس از کاری است كه موجب گناه مي شود و گرفتار خشم و غضب الهي مي گردد. براي دست يابي به مقام تقوا و رهايي از خشم الهي شخص مي بايست از هر آن چه خداوند از آن بازداشته است پرهيز كرده و به هر چه فرمان داده انجام دهد که بی شک یکی از این امور اطاعت از پیامبر و خاندان پاک ایشان است. گاه در تاریخ اسلام شاهد این امر می باشیم که گروهی سر به دشمنی و عناد با این خاندان برداشته و به ستیز با آنان روی آورده اند، افرادی که هر چند از جمله قاریان بنام قرآن بودند اما به دلیل عدم تقوا راهی دوزخ گردیدند؛چنانچه در این باره آمده است در يكى از شبها اميرالمؤمنين علی (عَليه السَلام) از مسجد كوفه به سوى منزل خود حركت نموده و كميل بن زياد كه از ياران شایسته آن حضرت بود امام را همراهى مى نمود. در این بین گذرشان از كنار خانه مردى افتاد كه صداى قرآن خواندنش بلند بود و اين آيه أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ؛ آیا کسی که در ساعات شب به عبادت پروردگار مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می ترسید و به رحمت پروردگار امیدوار است، بگو آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟ (زمر: 9) را با صداى دلنشين و زيبا مى خواند. كميل از حال معنوى اين مرد بسيار لذت برد و در دل بر او آفرين گفت. بدون آنكه سخنى در زبان بگويد.حضرت به حال كميل متوجه شد و رو به او كرد و فرمود: اى كميل؛ صداى قرآن خواندن او تو را فریب ندهد؛ زيرا او اهل دوزخ است (چه بسا قرآن خوانى هست كه قرآن بر او لعنت مى كند) و بزودى آنچه را كه گفتم به تو آشكار خواهم كرد!كميل از اين مسئله متحير ماند، نخست اينكه امام علی (عَليه السَلام) به زودى از فكر و نيت او آگاه گشت، ديگر اينكه فرمود: اين مرد با آن حال روحانيش اهل دوزخ است!مدتى گذشت. حادثه گروه خوارج پيش آمد و كارشان به آنجا رسيد كه در مقابل اميرالمؤمنين علی (عَليه السَلام) ايستادند و على (عَليه السَلام) با آنان جنگيد در حالى كه حافظ قرآن بودند.پس از پايان جنگ كه سرهاى آن طغيان گران كافر بر زمين افتاده بود، اميرالمؤمنين رو به كميل كرد در حالى كه شمشيرى كه آغشته به خون بود را در دست داشت، پس نوك آن را به يكى از آن سرها گذاشته و فرمودند:اى كميل؛ اين همان شخصى است كه در آن شب قرآن مى خواند و از حال او در تعجب فرو رفتى. آنگاه كميل حضرت را بوسيد و استغفار كرد. پی نوشت ها:1- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج33: 399.2-ناصري، محمود. داستانهاي بحار الانوار، ج5: 200.3- محيطي، فرشته. حقيقت تقوا از نگاه قرآن،مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن.منبع:قدس211008