کد خبر : ۴۳۹۶۱
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۸

حضرت رسول چه نوع غذاهایی میل می‌کردند؟

کارشناس تاریخ اسلام گفت:حلال، ساده و سودمندی از جمله ویژگی‌هایی بود که پیامبر(ص) در انتخاب نوع غذا به آنها توجه می‌کرد و می‌فرمود:خداوندا! در نان به ما برکت عطا کن چرا که اگر نان نباشد قادر به انجام فرایض پروردگارمان نخواهیم بود.
عقیق:پیامبر اکرم(ص) یکی از برگزیده‌ترین انسان‌هایی که خداوند متعال در وصف ایشان فرموده است: «لولاک لما خلقت الافلاک؛ ای پیامبر اگر تو نبودی زمین و آسمان را نمی‌آفریدم» و بدین ترتیب این نور مبدأ آفرینش کائنات قرار گرفت تا پس از آن، قرنی بعد از قرنی، نسلی بعد از نسلی و امتی پس از امتی بیاید تا این نور منصه ظهور یابد و دین و خداشناسی به وسیله او به کمال برسد.

از این رو شناختن سیره حضرت رسول(ص) به عنوان پیشوای همه مسلمین جهان بیش از پیش مورد توجه قرار می‌گیرد. طی گفت‌وگویی که با حجت‌الاسلام محمدرضا جباری تاریخ‌پژوه و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) انجام دادیم به بررسی معنا و کاربرد سیره و سنت رسول‌الله و مصادیقی از آنها پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

*با توجه به اینکه سخن از سیره اهل بیت(ع) بسیار است اما در مواردی سیره نبوی و سیره علوی با هم خلط شده و یا تنها به سیره علی (ع) پرداخته شده است. در ابتدا تعریفی از «سیره» بفرمائید؟

در سالیان اخیر تلاش‌های محدودی برای تبیین سیره نبوی (ص) سیره علوی (ع) و سیره ائمه (ص) صورت گرفته، اما همچنان جای پژوشی گسترده و کلان در ابعاد مختلف سیره معصومان (ع) خالی است.

درباره مفهوم‌شناسی سیره باید گفت که این واژه از ماده «سیر» به معنای حرکت است. «سیره» به معنای نوع حرکت و شیوه رفتار است. در قرن اول هجری مسلمانان این واژه را درباره شرح حال و حوادث مربوط به پیامبر اکرم (ص) به طور خاص، و دیگر شخصیت‌های تاریخی به طور عام، به کار گرفتند.

آنچه باعث شد تا مسلمانان به نگارش سیره نبوی (ص) روی آورند، فراهم آوردن امکان پیروی از رفتار و منش آن حضرت در قالب مطالعه سیره ایشان بود. بنابراین بدیهی است که این هدف تنها با نگارش تاریخ زندگانی پیامبر (ص) تامین نمی‌شود، بلکه نیازمند نگاهی دقیق‌تر به حیات حضرت و انجام فعالیتی اجتهادی و استنباطی برای برگرفتن و استخراج معیارها و اصولی است که بر جنبه‌های مختلف زندگی ایشان حاکم بوده است. بدین‌سان می‌توان با به دست دادن این اصول، افراد و یا جوامع بشری را به عمل بر طبق آنها فراخواند.

لذا اموری را می‌توان به عنوان سیره نبوی (ص) عرضه کرد که قابلیت تعمیم داشته و در شرایط مختلف آن حضرت به آنها عمل می‌کرده است. اما چنانچه رفتار خاصی، بسته به شرایطی ویژه از آن حضرت صادر شده باشد که بیانگر نوع معینی از رفتار ایشان نباشد، از این نوع رفتار نمی‌توان به عنوان سیره یاد کرد؛ مثلا اگر پیامبر اکرم (ص) در روز دوشنبه از فلان کوچه حرکت کرد و به فلان محله مدینه سرکشی نمود، حرکت در آن ساعت از آن مسیر را نمی‌توان به عنوان سیره، یعنی اصلی ثابت و تعمیم‌پذیر معرفی کرد.

اما اینکه در برخی روایات می‌خوانیم رسول خدا (ص) هرگاه از مسیری به سوی محل نماز عید حرکت می‌کرد، برای بازگشت، مسیر دیگری را بر می‌گزید، این امر به دلیل مستمر بودن می‌تـواند به عنوان اصلی قابل تعمیم و تبعیت در زمان‌های مختلف تلقی شود.

*یعنی باید منابعی به عنوان سیره وجود داشته باشد تا سیره‌نگاران با بررسی آنها به استنباط اصول و معیارهای موجود در سیره بپردازند؟

بله، دقیقاً اما آنچه که ما شاهد آن هستیم تدوین تاریخ حیات حضرت رسول اکرم(ص) و سلسله حوادث نظامی، اجتماعی، سیاسی و مانند آن با عنوان سیره بود از این رو نگاشتن سیره با آن هدف متعالی آغاز شد، اما به گونه‌ای دقیق پیش نرفت؛ بدین بیان که در عمل رنگ تاریخ نگاری غلبه داشت تا سیره‌نگاری!

از جمله کسانی که به خوبی به تدوین معنای صحیح سیره، پرداخته شهید مطهری است که می‌گوید:

سیره پیغمبر، یعنی سبک پیغمبر؛ متدی که پیغمبر در عمل و روش برای مقاصد خودش به کار می‌برد. بحث ما در مقاصد پیغمبر نیست؛ مقاصد پیغمبر عجالتا برای ما محرز است. بحث ما در سبک پیغمبر است؛ در روشی که پیغمبر برای هدف و مقصد خودش به کار می‌برد.

شهید مطهری ادامه می‌دهد: مثلا وقتی پیغمبر تبلیغ می‌کرد، روش تبلیغی پیغبر چه روشی بود؟ سبک تبلیغی پیغمبر چه سبکی بود؟ پیغمبر در همان حال که مبلغ بود و اسلام را تبلیغ می‌کرد، یک رهبر سیاسی برای جامعه خودش بود. از وقتی که آمد به مدینه، حکومت تشکیل داد، خودش رهبر جامعه بود. سبک و متد رهبری و مدیریت پیغمبر در جامعه چه متدی بود؟ پیغمبر در همان حال، قاضی بود و میان مردم قضاوت می‌کرد.

*یکی از مباحثی که در کنار سیره پیامبر(ص) مطرح می‌شود، سنت ایشان است کمی در این خصوص توضیح دهید؟

واژه سنت اغلب در کنار واژه سیره و به معنای آن به کار می‌رود. در منابع لغوی، این واژه را روش و طریقه سلوک و حرکت معنا کرده‌اند و در قرآن کریم نیز به معنای طریقه و روش به کار رفته است. در اصطلاح، طریقه سلوک پیامبر (ص) را سنت می‌گویند؛ طریقه‌ای که یا در رفتار آن حضرت نمود داشته، یا در گفتار و یا در تقریر و امضای فعل فرد دیگری.

اهل سنت، سنت را منحصر به قول یا فعل و یا تقریر پیامبر (ص) می‌دانند، اما به باور ما شیعیان، سنت امامان شیعه (ع) و حضرت صدیقه کبری (س) به دلیل دارا بودن مقام عصمت همچون سنت پیامبر (ص) حجت و قابل تبعیت است.

«سنت» بر پایه معنای اصطلاحی، قول، فعل و تقریر معصوم را در برمی‌گیرد. از این منظر، سنت بر سه گونه است: سنت قولی، فعلی و تقریری. اما سیره - بنا بر معنایی که از آن گفته آمد - منطبق بر سنت فعلی است؛ چرا که سیره نوع حرکت و مشی است، یعنی آن نوع از سلوک معصوم که در فعل و رفتار او نمود دارد.

با این تبیین، نسبت بین سیره و سنت، عام و خاص مطلق است. البته در لغت، سنت را همان سیره نیز معنا کرده‌اند، ولی در اصطلاح می‌توان چنین تفاوتی را بین این دو واژه در نظر گرفت.
*چه ویژگی‌هایی در سیره معصومین از جمله حضرت رسول(ص) وجود دارد که به آنها قابلیت الگو شدن می‌دهد؟

قرآن کریم در آیه « لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ» نقش الگودهی را برای پیامبر اکرم (ص) تثبیت کرده است، چنان‌ که بر اساس آیات متعددی مسلمانان را به اطاعت از آن حضرت فرا می‌خواند؛ اطاعتی که هم شامل فرمان‌های حکومتی و سیاسی پیامبر (ص) و تشریع‌های دینی است و هم تعالیم و سلوک و سیره حضرت در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی را در بر می‌گیرد.

بنابراین باید بدانیم بر چه مبنایی پیامبر اکرم (ص) دارای ویژگی‌ الگودهی است؟ به نظر می‌رسد تنها معیار حجیت سیره نبوی (ص) بُعد عصمت در شخصیت آن حضرت است. با توجه به خطا‌ناپذیر بودن رفتار و گفتار نبوی (ص) می‌توان این شخصیت را الگویی قابل اطمینان دانست که در آن، بیم وقوع لغزش و گمراهی و سقوط در میان نیست.

جدای از ادله عقلی برای اثبات لزوم عصمت انبیا، دلایل قرآنی خوبی برای این مدعا در دست است. برای مثال، آیه « أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» و دیگر آیاتی که به اطاعت از پیامبر اکرم (ص) فرمان می‌دهد، حکایت از آن دارند که رفتار، گفتار،منش و شخصیت آن حضرت خطا‌ ناپذیر است وگرنه دستور به اطاعت مطلق از آن حضرت، به معنای سوق دادن بندگان به سوی خطا و ضلالت خواهد بود.

آیه تطهیر نیز به خوبی گویای شخصیت خطا‌ناپذیر نبوی (ص) در بُعد گفتاری و رفتاری و منش وجودی است. از آنجا که پیامبر (ص) نیز یکی از اهل‌بیت (ع) است، آیه تطهیر شامل آن حضرت نیز می‌شود. در این آیه، اهل‌بیت (ع) از هرگونه پلیدی، ناپاکی، کژی و نادرستی مبرا دانسته شده و به عنوان انسان‌هایی معرفی شده‌اند که خداوند آنها را تطهیر کرده است.

چنین کسانی شایستگی آن را دارند که رفتار و گفتار آنان الگوی زندگی انسان‌ها شود. بدین لحاظ، چنانچه یکی از اصول مربوط به سیره نبوی (ص) از خلال تاریخ به اثبات رسید، منطقا می‌توان به انسان‌ها توصیه نمود که بر اساس آن اصل و معیار، حیات خود را سامان بخشند.

*شبهه‌ای که امروزه برخی از افراد آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به ائمه اطهار علیهم‌السلام وارد می‌کنند این است که آنها متعلق به قرن‌ها پیش هستند لذا دیگر نمی‌توانند برای نسل حاضر، الگو باشند. چگونه می‌توان ضرورت الگوپردازی از اهل بیت(ع) را مورد توجه قرار داد؟

سیره به آن دسته از رفتارهای معصوم می‌گویند که قابلیت تعمیم، تقلید و پیروی داشته باشد. به دیگر معنا برخی رفتارهای معصوم به قدری جزئی و خاص و در شرایط ویژه است که به خوبی می‌توان دریافت که در شرایطی خاص صادر شده و تنها در صورتی قابل پیروی است که همان شرایط خاص (و گاه استثنایی) پدید آید و ما نیز در این عصر بتوانیم آن شرایط را کشف کنیم.

اما موارد بسیاری نیز هست که رفتاری از معصوم به عنوان اصل و معیاری کلی لحاظ شده است؛ این گونه رفتار‌ها زمان‌بردار نیستند و مرور زمان، لزوم عمل به آنها را ابطال نمی‌کند. درک و شناخت رفتارهایی از نوع دوم و نوع اول با قراینی همراه است. مثلا گاه خود معصوم تصریح می‌کند که من اینگونه عمل کردم تا پس از من به عنوان یک سنت باقی بماند و گاه نیز با تکرار یک رفتار از سوی معصوم، به قابلیت تعمیم در آن رفتار پی می‌بریم.

برخی مواقع نیز رفتار معصوم را منطبق بر احکام قطعی عقل، آیات قرآن یا سخنان و توصیه‌های معصوم می‌یابیم و در نتیجه به تعمیم‌پذیری آنها در زمان های مختلف حکم می‌کنیم.

از آنجا که پیامبر (ص) و دیگر معصومان (ع) راهنمای همه بشر هستند، حجیت سنت قولی و رفتاری آنان به زمان خاصی اختصاص نخواهد داشت. از سوی دیگر چون اصول و معیارهای اخلاقی دارای ثبات بوده و با تغییر شرایط و جوامع و نسل‌ها و زمان‌ها متغیر نمی‌شود و نسبیت بر آنها حاکم نیست، اصول کلی برگرفته از سیره، از ثبات در حجیت برخوردار است.

*حاج آقا جباری! اگر بخواهیم به صورت مصداقی وارد سیره حضرت رسول(ص) شویم، روش ایشان درخوردن و آشامیدن چگونه بود؟

خوردن و آشامیدن از لوازم اصلی استمرار حیات مادی انسان است؛ به گونه‌ای که بدون آن هیچ انسانی قادر به انجام تکالیف اساسی خویش و حرکت در مسیر کمال نخواهد شد. در واقع از آنجا که جسم انسان همچون مرکبی است که روح را حمل می‌کند، اختلال در کار این مرکب، بی‌تردید موجب اختلال در کار روح می‌شود.

این حقیقت باعث شده که حتی انبیا و اولیای الهی وجود را از خوردن و آشامیدن بی‌نیاز ندانند و با بهره‌گیری از شیوه‌های صحیح، بقای جسم خویش را تأمین نمایند و آن را در خدمت تعالی روح قرار دهند. بدین لحاظ، در ترتیب مباحث مربوط به سیره پیامبر اکرم (ص)، خوردن و آشامیدن و دیگر ویژگی‌های مرتبط با نیازهای جسمی، مقدم بر خصلت‌های مربوط به نیازهای روحی مطرح می‌شود.

سخن از چرایی خوردن و آشامیدن در سیره نبوی (ص) منطقا باید پیش از دیگر مسائل مربوط به سیره آن حضرت در خوردن و آشامیدن مورد توجه قرار گیرد. اینکه چرا انسان به خوردن و آشامیدن روی می‌آورد، پرسشی است که پاسخ آن ابتدا بدیهی می‌نماید. در آغاز این چنین به ذهن می‌رسد که خوردن و آشامیدن لازمه طبیعی زندگی بشر است، اما در منظر اولیای دین فلسفه خوردن و آشامیدن و تأمین مطلق نیازهای جسمانی، برتر از صرف زنده ماندن است. در این دیدگاه، جسم برای حقیقت انسان (روح) نقش آلی و ابزاری دارد. بدین بیان، برای اینکه روح بتواند مسیر کمال خود را طی کند، باید نیازهای جسم - به عنوان مرکب و ابزار روح- تامین شود. از همین روست که در برخی روایات به نقش ابزاری خوردن در راستای عبادت و انجام فرایض و تکالیف اشاره شده است. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) چنین نقل شده:

خداوندا! در نان به ما برکت عطا کن و بین ما و نان جدایی میفکن؛ چرا که اگر نان نباشد، قادر به ادای نماز و گرفتن روزه و انجام فرایض پروردگارمان نخواهیم بود.

بنابر روایتی دیگر، هنگامی که مردی از ابوذر درباره برترین اعمال پس از ایمان به خدا پرسید، وی پاسخ داد: «نماز و خوردن نان.» هنگامی که آن مرد با شگفتی به ابوذر نگریست، وی ادامه داد: «اگر نان نباشد، خداوند عبادت نمی‌شود.» به گفته سرخسی، مراد ابوذر این بود که برای توانمندی در عبادت باید از نان بهره برد.

با توجه به اینگونه روایات، هدف کسانی همچون پیامبر از خوردن، نه شکم‌پروری، بلکه آماده‌سازی جسم برای انجام تکالیف عبادی است و این نوع نگاه به خوردن و آشامیدن به مراتب والاتر از نگاه طبیعی به آن است.

*سیره رسول خدا (ص) در انتخاب نوع غذا و نوشیدنی چه بود؟

به چند ویژگی می‌توان در این خصوص اشاره کرد از جمله نخست؛ حلال بودن.

طبیعی است که پیامبر اکرم(ص) با توجه به جایگاه هدایتی‌شان باید حلال‌ خورترین افراد باشد. در برخی روایات آمده که آن حضرت آنچه خداوند برایش حلال کرده بود، به همراه خانواده و خدمتکار خود تناول می‌کرد. در روایتی دیگر می‌خوانیم که رسول خدا (ص) بر غذا خوردن با دیگران، حلال بودن غذا و گفتن «بسم‌الله» در آغاز و حمد خدا در پایان تأکید می‌فرمود.

از جمله نمونه‌های عملی که از اهتمام پیامبر (ص) به حلال خواری و پرهیز از حرام حکایت دارد، جریان میهمان شدن حضرت بر گروهی از انصار است. هنگامی که آنها گوشت گوسفندی بریان شده را در برابر آن حضرت قرار دادند، ایشان لقمه‌ای در دهان گذاشت و جوید، اما فرو نداد و بیرون آورد و فرمود: «این گوسفند به من خبر می‌دهد که به ناحق تهیه شده است.» آنها ضمن تصدیق سخن پیامبر (ص) گفتند: «چون در بازار گوسفندی نیافتیم، گوسفند یکی از همسایگان را (بدون اذن) گرفتیم و البته بعدا بهای آن را خواهیم پرداخت.» پیامبر اکرم (ص) نیز فرمود که آن غذا را به عنوان صدقه به اسیران بدهند.

ویژگی دیگر غذاهای پیامبر اکرم (ص) «ساده‌ بودن» آنها بود. روایات حکایت از آن دارد که آن حضرت غذایی متعارف همچون غذای همه مردم مصرف می‌کرد. بنا به نقل طبرسی، رسول خدا (ص) اصرار بر نوع خاصی از غذا نداشت و هرآنچه فراهم می‌شد از گونه‌های مختلف غذاها را تناول می‌فرمود. این بدان معناست که حضرت بر مصرف نوع خاصی از غذاها اصرار نداشت و در این زمینه تکلف نمی‌ورزید.

البته این سخن، با روایاتی که از مطلوب و محبوب بودن بعضی غذاها و میوه‌ها نزد پیامبر اکرم (ص) حکایت دارند، منافاتی ندارد؛ زیرا این گونه روایات بدین معناست که رسول خدا (ص) در صورت امکان و فراهم بودن زمینه، از میوه‌ها یا غذاهای سودمند که مورد علاقه‌اش نیز بود، بهره می‌برد.

در بیشتر موارد، آن حضرت نان جو با آرد سبوس‌دار مصرف می‌کرد. در برخی روایات، نان جو غذای انبیا معرفی شده است؛ چنان که به نقل از امام رضا (ع) می‌خوانیم: هیچ پیامبری نبوده، جز آنکه مردم را به خوردن نان جو فراخوانده و برای آن برکت طلبیده است و (این غذا) در هیچ شکمی داخل نشده، جز آنکه بیماری را از میان برداشته است و این غذای پیامبران است و طعام نیکان، و خداوند ابا کرده از اینکه غذای (اصلی) انبیا را چیزی غیر از جو قرار دهد.

از دیگر روایات مربوط به سادگی غذای رسول خدا (ص) روایت قتاده است. وی گوید: ما گاه بر انس بن مالک وارد می‌شدیم، در حالی که نان پز او مشغول کار بود. روزی انس در همین حال، رو به ما کرد و گفت:‌ از این نان‌ها بخورید، اما نسبت به پیامبر (ص) سراغ ندارم که حضرت نان با آرد الک کرده و بدون سبوس و نیز گوسفند کباب شده مصرف کرده باشد.خورش غذای پیامبر (ص) نیز معمولا بسیار ساده بود. امام صادق (ص) چنین نقل می‌کند که روزی پیامبر اکرم (ص) بر ام‌سلمه وارد شد و او قطعه نانی نزد حضرت آورد. پیامبر (ص) فرمود: آیا خورش نیز داری؟ گفت: خیر یا رسول‌الله! جز سرکه ندارم. فرمود: سرکه خوب خورشی است. خانه‌ای که سرکه در آن است، بی چیز نیست.

حضرت گاه به نان شیرزده بسنده می‌کرد. بنا به نقل کلینی از امام صادق (ع)، پیامبر (ص) صبح یک روز از منزل برای نماز خارج شد، در حالی که قطعه نانی می‌خورد که به شیر آغشته شده بود.

«سودمندی و عدم زیان» ویژگی مهم دیگر در غذاها و نوشیدنی‌های مورد استفاده پیامبر اکرم (ص) بود. برای مثال، امام صادق (ع) از امیرالمومنین (ع) چنین نقل می‌کند که وقتی برای پیامبر اکرم (ص) غذای بسیار داغی آوردند، فرمود: آن را بگذارید تا سرد شود. خداوند آتش را غذا قرار نداده و برکت در غذای غیر داغ است.

*یکی از مواردی که سیره رسول‌الله(ص) و سایر انبیای الهی بر آن تأکید دارد تلاش برای کسب روزی است؟

نگاهی از ابتدا تا انتهای زندگی پیامبر اکرم (ص) گواه این مدعاست که سرتاسر زندگی آن حضرت همراه با تلاش برای کسب روزی از طرق مشروع بوده است. میزان اهتمام حضرت به کار و تلاش اقتصادی به قدری بود که بنا به نقل ابن عباس وقتی ایشان از فردی خوشش می‌آمد، ابتدا می‌پرسید: «آیا شغلی داری؟» اگر می‌گفت بیکار است، می‌فرمود: «از چشمم افتاد!» هنگامی که دلیلش را می‌پرسیدند، می‌فرمود: «زیرا مؤمن وقتی بیکار باشد، دین خود را اسباب معیشت قرار می‌دهد.» همچنین باز می‌فرمود: «خداوند بنده مؤمن دارای حرفه و شغل را دوست دارد.»

اینکه پیامبر اکرم (ص) بیکاری را زمینه ارتزاق از راه دین شمرده، می‌تواند بدان معنا باشد که نبود شغل و حرفه از سویی، و نیازمندی مادی از سوی دیگر ممکن است رفته رفته فرد را به سوی مایه گذاشتن از دین برای رسیدن به مقاصد مادی سوق دهد.

گزارش‌های تاریخی گویای آن است که رسول خدا (ص) به مشاغل متعارف آن زمان، یعنی چوپانی، زراعت و تجارت اشتغال داشته است؛ آن گونه که می‌توان نخستین حرفه حضرت را چوپانی دانست. در روایاتی از امام صادق (ع) می‌خوانیم:

خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نفرموده، جز آنکه از او چوپانی گوسفندان را خواسته است تا بدین وسیله تربیت مردم را بیاموزد.

از برخی روایات برمی‌آید که رسول خدا (ص) از میان فعالیت‌های اقتصادی، تجارت را ترجیح می‌داده و از ده جزء برکت، نه جزء را در تجارت و یکی را در چوبانی می‌دانسته است.

به جز چوپانی و تجارت که قبل از هجرت به مدینه انجام شده، از آنجا که در مدینه  برخلاف مکه- زمینه زراعت وجود داشت، پیامبر اکرم (ص) به کشاورزی می‌پرداخت. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که امیر مؤمنان (ع) و رسول خدا (ص) به اتفاق یکدیگر زراعت می‌کردند؛ بدین ترتیب که امیرمؤمنان (ع) بیل می‌زد و پیامبر (ص) نیز هسته‌های خرما را با آب دهان خیس کرده و درون زمین می‌نهاد و بلافاصله سبز می‌شد. امام صادق (ع) در نقلی دیگر فرمود: رسول خدا (ص) برای آنکه آب را به سوی زمین زراعتی‌اش هدایت کند، سنگی را در مسیر آن قرار داد.

اهتمام رسول خدا (ص) به کار و تلاش فردی، در خاندان معصومش نیز پی گرفته شد. در روایتی می‌خوانیم: هنگامی که امام کاظم (ع) در زمین زراعی‌اش به سختی مشغول بیل زدن بود، مورد اعتراض علی‌بن ابی‌حمزه بطائنی قرار گرفت. وی به امام عرض کرد: پس مردان (کارگران) کجایند؟ امام (ع) فرمود: «ای علی! آنها که از من و پدرم بهتر بودند، با دستشان روی زمین کار کردند؛ یعنی رسول خدا (ص) و امیر مؤمنان (ع) و دیگر پدرانم.

*جایگاه دعا و نیایش در جلب روزی حلال در سیره پیامبر اکرم(ص) چگونه بود؟

از منظر پیامبر اکرم (ص) تلاش مادی و جسمانی تنها راه کسب درآمد نیست، بلکه راه‌های بسیار معنوی برای جلب روزی وجود دارد. طبیعی است اینکه از راه‌های مادی همچون تجارت بتوان درآمد کسب کرد، برای همه انسان‌ها شناخته شده است، اما راه‌های معنوی جز برای فرستادگان الهی شناخته شده نیست. از این رو، پیامبر اکرم (ص) برخی از این راه‌ها را معرفی کرده و خود نیز بدان ملتزم بوده است.

پیش از هر چیز، توکل بر خدا وسیله‌ای برای جلب روزی معرفی شده است. آن حضرت در این باره فرموده: اگر آن سان که باید، بر خدا توکل کنید، خداوند همانگونه که پرندگان را روزی می‌دهد، شما را روزی خواهد داد؛ چنان که پرندگان با شکم‌های خالی شب را صبح کرده و با شکم پر روز را به شب می‌برند.

دعا و درخواست از محضر الهی نیز از راه‌های بسیار مهم جلب و افزایش روزی است. در روایتی چنین می‌خوانیم که روزی پیامبر اکرم (ص) در جمع اصحاب، دست به دعا برداشت و عرض کرد: «خدایا! ما آن فضل و رحمتت را که جز تو کسی آن را مالک نیست، خواهانیم.» در این هنگام یک گوسفند بریان شده برای پیامبر اکرم (ص) هدیه آورده شد و حضرت رو به اصحاب کرد و فرمود: «بگیرید که این از فضل الهی است و ما منتظر رحمت اوییم.»

از بعضی سخنان پیامبر (ص) بر می‌آید که استغفار و توبه در کنار ذکر خداوند، از دیگر راه‌های معنوی جلب روزی است. در روایتی از آن حضرت چنین نقل شده: هر آن کس که خداوند نعمتی او را عطا کرده، حمد خدای تعالی گوید، و آن کسی که روزی‌اش به کندی به او رسید، از خداوند طلب مغفرت کند.

در روایتی دیگر فرمود: آن که روزی‌اش به تأخیر افتاد، زیاد تکبیر گوید و آن که هم و غمش زیاد است، زیاد استغفار کند. همچنین حضرت تعدی به حقوق دیگران را موجب محرومیت از برکت در روزی معرفی فرمود، مگر آنکه فرد توبه کند. ایشان کثرت استغفار را نیز موجب جلب روزی می‌دانست.

از منظر پیامبر (ص)، صدقه و نیز اطعام به دیگران، راهی دیگر برای جلب روزی به شمار می‌رود؛ چنان که در روایتی، بسیار صدقه دادن سبب کسب رزق معرفی شده است. در روایت دیگری نیز می‌خوانیم: رزق و روزی به کسی که اطعام طعام می کند، سریع‌تر می‌رسد تا اثر چاقو در کوهان شتر.


منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین