۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۱ : ۱۴
این است گوهری که به دریا نمیدهم
تا زندهام ز درگه او پا نمیکشم
دامان او ز دست تمنا نمیدهم
تا آغاز محرم ارباب چیزی باقی نمانده و این تپشهای قلب ماست که این روزهای انتظار را گواهی میدهد. دلتنگیم آقا! دلتنگ برای آنکه دوباره لباسهای سیاهمان را با فخر بر تن کنیم و در خیمههای عزا، بر اشرف اولاد آدم بگرییم و مویه کنیم. مگر ما جز شما دلخوشی دیگری هم داریم؟ مگر فخری هم بالاتر از نوکری آستان شما پیدا میشود؟ مگر عزیزتر از شما هم خلق شده است که گرد او طواف کنیم و لبیک عاشقی گوییم؟
دلتنگیم آقا! دلتنگیم که در همین روزهایی که به عشق محرم شما سپری میشود، ناگهان بی سروپایی در رسانه ملی ظاهر میشود و در مقابل چشمان حیرت زده عاشقان سیدالشهدا اراجیفی به هم میبافد که این قلم شرم دارد از بیان دوبارهاش. مینشیند در مقابل میلیونها سینه چاک حضرت ابالاحرار و میگوید فایده این اشکها چیست؟ بیشرمانه میگوید: اینقدر هزینه میکنیم برای ایام تاسوعا و عاشورا چه فایدهای دارد، چهار نفر گریه میکنند و می روند! و ثابت میکند که در تمام این سالهایی که در دانشگاهها پرسه زده، فقط کتاب حمل کرده و ذرهای معرفت نصیبش نشده که اگر نصیبی برده بود، دست کم جامعهاش را درست میشناخت و میدانست که همین اشک محور وحدت همه تاریخ است و و اوج سلوک تمام مردمی که بودند و هستند و خواهند آمد.
قرآن خوب این جماعت را به ما معرفی کرده است که مصداق «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ» اند. کور شدهاند و نمیبینند که هستی بر محور همین اشکها میچرخد و کر شدهاند که ندای تاریخی «صلی الله علی الباکین علی الحسین» به گوششان نخورده. لال شده است زبانشان از بیان حق و عقلی برایشان نمانده تا لگامی بر زبانشان زند. اینجا دیگر مجال بحث و فلسفهبافی نیست که بخواهیم برهان اقامه کنیم و روز روشن را نشانشان دهیم که کلام حق در دلهای تاریکشان منزل نمیکند. حالا وقت آن رسیده که رگ گردنهایمان را نشانشان دهیم و این بغض گلوگیر را آوار کنیم بر سرشان تا یاد بگیرند اگر هزار مرتبه هم دهان به مشک و گلاب بشوبند، باز هم بردن نام حضرت مصباح الهدی، کمال بی ادبی است.
اگر چشمانتان هنوز سویی برای دیدن چراغ هدایت دارد، سری به یکی از همین هیاتها بزنید تا ببینید فایده این اشکها چیست؟ ببینید که تنها نفقطه اشتراک تمام این مردم- با هر سلیقه و اعتقاد و ظاهر- همین اشکهای طاهر است که بزرگترین سرمایه زندگی شان شده است. شما را نمیدانیم، ولی مادران ما با همین اشکها به ما شیر دادهاند و «حب الحسین وسیله السعدا» را در گوشمان نجوا کردهاند که گفت: مادر به اشک روضه مرا شیر داده است/ در شیرم آب کرده ولی سود با من است.
حالا شما در این ساحت مقدس به دنبال نتیجهای هستید که با ذهن بیمارتان همسو باشد؟! همان بهتر که اشکهای ما در قاموس فرهنگ شما معنا نشود که طهارت و خباثت مانعه الجمع است. همان بهتر که لای کتابهایی پرسه زدهاید که در صفحاتش داستان فطرس ملک نبود که با اشک بر سیدالشهدا پر پرواز گرفت. شما که پرواز جنون انسانهای گریان هم عصر خود را نمیبینید، چگونه درک میکنید داستان فطرس ملک را؟ همان بهتر که ماجرای توبه آدم ابوالبشر را درک نکردهاید که وقتی از جبرئیل «بحقالحسین» را شنید، بیاختیار اشک ریخت و این میراث مبارک را برای فرزندانش گذاشت.
این گستاخیها، نتیجه غایی همان حرفهایی است که هراز گاهی به نام «آسیبشناسی» به گوش میرسد و اعلاترین اعتقادات ما را به سخره میگیرد. حالا دیگر با صراحت و در اوج وقاحت میگویند که این اشکها چه فایده دارد؟ و اگر خوب چشمانشان را باز کنند، میبینند که سادهترین فایده این اشکها غیرتی است که امروز خون ما را به جوش آورده و چشمانمان را خون ساخته است. سادهترین مطالبه ما از این نمایش بی غیرتی که متاسفانه در رسانه ملی شاهدش بودیم، عذرخواهی از تمام عاشقانی است که به عزیزترین بهانه زندگیشان اهانت شد. متولیان فرهنگی کشور و علیالخصوص رسانه ملی نیز باید غیرت دینی خود را نشان دهند و با برخوردی قاطع، راه دوباره این گستاخیها را سد کنند.
و به کوری چشم همه آنهایی که برای نفس کشیدن بیهوده خود فایده میبینند و برای اشکهای ما نه، میگوییم:
ابریم که ارث پدریمان اشک است
مشق شب و درس سحریمان اشک است
هر کس به زبان خود سخن میگوید
ما نیز زبان مادریمان اشک است
اینها همگی ز یک تبارند
حیف از نجف است و شهر مولا
پیش و پس نامشان بیارند
یاد جمله مرحوم آیت الله احمد رحمانی همدانی افتادم که می گفت دوره ای شده که هرکس می خواهد سری در بیاورد و مشهور شود لگدی به دین می زند.
این آقا که هیچ گنده تر از او خواسته اند در این مسائل خدشه کنند نتوانسته اند و آنها رفته اند و زیر خاک خوابیده اند و نور امام حسین و مجالس او روشن تر از همیشه در جهان درخشندگی دارد.
ولی جای تاسف آنجاست که این حرفها نه در شبکه های معاند و .... که از رسانه جمهوری اسلامی سر درآورده است.
این آقا مفهوم گریه و اشک و روضه ... را نفهمیده . برای مجالس سیدالشهدا مردم از جیب خود خرج می کنند و ایشان بفرمایند بودجه های میلیاردی که خرج مسائل دیگرمی شود چه قدر بازدهی داشته . این حرفها مشخص است که از کجاآب می خورد و این حرفها جز خوشحال کردن وهابیت و منحرفین از دین خدا هیچ چیز دیگری نیست و باید ریشه یابی شود این فرد چگونه راه به صدا و سیما پیدا کرده است.
خدا با فرج منتقم کربلا ما را از فتنه های دوران غبیت رهایی بخشد
یاعلی
اللهم عجل فرجه
آخه يكي پيدا شه جواب بده ديگه.
در دعاي كميل امير المومنين ميفرمايند: وسلاحه البكاء اگه ثبول كنيم يعني در برابر گناه و مصيبت ما چيزي جز گريه نداريم. بعد هم ببينم اگه اين آقاي مرتيكه اگه يه عزيزش از دست بره و يا بهش مصيبتي وارد بشه مـِيـخــــنده؟چي كار ميكنه؟هان؟
زاه هاي ديگه هم براي مطرح كردن خودت وجود داشت نه اينكه كاري كني كه به اعتقادهاي پاك و خدايي حمله كني و خودت رو جزو ملعونين قرار بدي!!!
حوالت با مـــادر ســــــادات.
زمانه بر سر جنگ است يـــــــــاعــــــــلـــــي مــــــــــــــددي
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما و النعثل.
گریه برامام حسن یعنی همون جذب حداکثری هیچ دلیل نمیتونی مثل امام حسین تمام قومیت ها رو کنار هم جمع کنه
شرمنده ی اشک مادرم زهرایی
تضمین بهشت گریه در عاشوراست
لعنت به تو که منکر عاشورایی
گفت حالا يه عده گريه ميكنن تموم ميشه!!! بعد گفت حالا بي تاثير هم نيست!!!
بنده خدا خودش نفهميد چي گفته....از اين ادما خيلي زيادن..،
داشته باشيبم اما كسايي كه توش ميرن و ميان سرشون به تنشون بيارزه
كسي كه خارج از گوده چه ميفهمه كه گريه بر سيد الشهدا يعني چي؟؟؟؟؟
چه مي فهمه كه محبت اباعبدلله در دل چه ميكنه؟؟؟؟
يا اباعبدالله فداي غربتت...
دست ازل دو چشم مرا وقف گريه كرد
اصلا مرا براي همين افريده اند...
من برای آزادی و استقلال هند از امام حسین(ع) الهام گرفته ام .
عجب از شیعیان...
مصاحبه ای بیانیه ای از اون اعتراضیه های دسته جمعی
ســـــلام
بنده این برنامه ها رو نمی بینم ؛ به دلیل اینکه آنچه که جامعه نیـاز داره در این برنامه ها بیـان نمیشه. اولا به دلیل یک طرفه بودنشون و اینکه نفعی در اونها برای مخاطب وجود نداره ثانیا بخاطر بیان یک سری حرف های تکراری و کلیشه ای که همه بلد هستند و فقط تکرار کننده های اون عوض میشـن ! اما این برنامه رو به دلیل اصـراری که دوستان داشتند از سایت « تلوبیون » دانلود کردم و دیدم. موضوع برنامه درباره « مدیریت کلان و سیاست گذاری فرهنگی » بود ؛ حالا بنده نمی دونم چه ارتباطـی بین این موضوع با شخصـی به اسم « نجفقلی حبیبی » هست. البته بنده سعـی می کنم به جای توهین به اشخاص، تفکرشون رو نقد کنـم ؛ چون توهین به اشخاص نفعـی در پی نداره، اما نقد تفکـر اونها میتونه راه رسیدن به حقیقت رو برای افـرادی که در دایره سخنان مشابه جناب حبیبی گیـر کردند همــوار کنـه.
آنچه که جناب حبیبی در بخشی از این برنامه گفتند این هست : « هر جور شعر چرندیاتی به اسم اسلام پخش میشه، هر جور دعای عجیب و غریبی پخش میشه، هر جور عملی به نام اسلام پخش میشه در حالی که آقایون علما خودشون می دونن اینها هیچ کدامشون متناسب با موازین اسلامی نیست ولی قشنگ رایجه ؛ تو عزاداری ها، توی دعانویسی ها، تو زیارت ها، تو هر جای دیگه ! مردم باید اندیشه اسلامی رو (اینجا صحبتشون رو ول کردن رو یه مطلب دیگه رفتن) یک موقع هست مال اسلامه، یک مواردیش مال عمل حکومته، بالاخره حکومت متناسب با زمانه میاد اقتصاد رو یه جور عمل می کنه، علم رو یه جور راه میندازه، دانشگاه ها رو یه جور راه میندازه، متناسب با زمانه دیگه ؛ امروز که نمیشه مثل سبک مکتبی هزار سال پیش آموزش بدیم به بچه ها ... آقا این علم نخه، این چنین ، نمی دونم اون یکی اینقدر پولا خرجش میشه ؛ شما سالانه برای بعضی چیزا چقدر خرج می کنید پولا ؛ همین تو ایام عاشورا نگاه کنید (!!) چقدر پولها خرج میشه، بازده فرهنگیش چقدره ؟ (!!!) هیچی !!! چهار تا گریه می کنن، چهار تا (اینجا رو من متوجه نشدم چی گفتن) و تمام ... نگه داری ارزش های عاشورا درسته ؛ ارزش های عاشورا رو باید نگه داشت ... من نمی خوام بگم هیچ فایده ای نداره ها، باید تبیین صحیح بکنیـم ... من میگم عاشورا رو باید تبیین صحیح کنیم. » البته بعد از توضیحات آقای واعظی در مورد مغالطه آقای حبیبی، ایشان گفتند : « من توضیحات شما رو قبول دارم و می دونم که هیچ جای دنیا چنین چیزی وجود نداره » ، اما به هر حال آنچه که برآیند که کلی صحبت های جناب حبیبی هست، « اشتباه » و « مغالطه » در مفاهیم و مصادیق عبارات و واژگان هست که ان شاء الله پس از نماز بر می گردم و توضیحاتی رو عرض می کنم.
فعلا یا علی !
مابا علی ع هستیم
شما فعلا یاعلی
پیش از نقد صحبت های آقای حبیبی، باید اشاره به این مطلب کنم که اصلا نگاه ایشان به چند گزاره اشتباه است ؛ یکی فرهنگ، دومی مولد فرهنگ و سومی روش دفع تهاجم فرهنگی !
ایشان فرهنگ را یک « بینش » تعریف می کنند در حالی که « بینش » نوع و زاویه نگاه به مفاهیم و مصادیق یک موضوع است نه خود موضوع !!
ایشان مولد فرهنگ را دستگاه های حکومتی و دولتی می دانند، در حالی که نقش « دین » در تولید فرهنگ را بصورت کلی بی اعتبار می داننـد و تأکیدشان بر این است که باید با خرافات و مواردی مثل عزاداری ها و مداحی ها و زیارت ها و دعاها بعنوان اقداماتی که ضد فرهنگ محسوب می شوند و هیچ دستاورد و بهره فرهنگی برای جامعه ندارند مبارزه کرد تا بوسیله مبارزه با اینها بتوان « دین » و « اسلام » را از خرافات پاک کرد و سپس به تبیین صحیح دین پرداخت تا همه جذب دین شوند !
و سومین اشتباه ایشان روش دفع تهاجم فرهنگی است که البته نمی گویم کاملا اشتباه است اما درست هم نیست ؛ آقای حبیبی عقیده دارند که برای مقابله با تهاجم فرهنگی، باید ارزش های فرهنگی داخلی [که البته تأکید و تأییدی بر این مطلب ندارند که ارزش های فرهنگی داخلی داخل در شرایع « دین » است] را در میان خانواده ها تقویت کرد نه اینکه بخواهیم با زور و بدون پشتوانه های عقلانی، برهانی و منطقی روبروی سکولاریسم بایستیم و مردم را با زور شلاق به سمت دین بیاوریم (!). یک بخش از حرف ایشان که باید با تقویت ارزش های فرهنگی در داخل با تهاجم مقابله کرد صحیح است، اما بخش اشتباهش را بصورت تفصیلی در سطرهای بعدی عرض می کنم.
آیا دین همان فرهنگ است ؟
در این مورد مناقشـه زیادی بین اندیشمندان و علمای مسلمان و غیرمسلمان تاکنون وجود داشته است که آیا دین جزء فرهنگ است یا فرهنگ جزء دین ؟ برای رسیدن به پاسخ صحیح باید ابتدا تعریف صحیحی از هر دو داشته باشیـم که دین را به ساده ترین تعریفَش، می گوییم : « مجموعه ای از باورها، ارزش ها و عقاید قلبی » و فرهنگ را که تعاریف بسیار زیاد و بعضا پیچیده ای هم برای آن بیان شده است با یک تعریف که مناسب بحث باشـد تعریف می نماییم به : « عاملی که به زندگی انسان ها جهت و خط می دهد » ؛ حالا اگر این دو را با هم جمع بزنیـم یعنی « مجموعه از باورها، ارزش ها و عقاید قلبی که به زندگی انسان ها خط و جهت می دهد » انشقاق و تفکیکی نمی توان میان فرهنگ و دین قائل شد اما به قول علامه مصباح باید ببینیم که این « خط و جهتی » که فرهنگ می دهد به کدام سمت و سو است و آیا مثبت است یا منفـی و آیا رسیدن به آن در تزاحم با دین است یا خیر و سؤالات دیگـر ... ؛ اگر ارزش هایی که « فرهنگ » توصیه می نمایـد مطابق با ارزش های دینی و نه در مخالفت و تزاحم با او باشد می توان گفت که فرهنگ جزئی از دین است ؛ حالا اگر بر همین مبنا پیش برویم اعتبـاری برای سخن آقای حبیبی نمی توانیم قائل شویم که « فرهنگ » را « بینش » تعریف می کنند. فرهنگ اگر بینش باشـد خُب در یکایک افراد جامعه یک نوع بینش نسبت به هستی، نسبت به موجودات دیگر، نسبت به روابط و قراردادهای اخلاقی میان افراد، نسبت به قانون، نسبت به محیط زیست، نسبت به خانواده و ده ها مفهوم دیگـر وجود دارد که لزوما باید همه آنها را « فرهنگ » مختص همان فرد به حساب بیاوریـم که چنین چیزی امکان پذیر نیست. چرا ؟ چون همان طور که در بالاتر عرض کردیم « بینش » نوع و زاویه و طرز دیدن مفاهیم و مصادیق در یک موضوع است نه خودِ موضوع ؛ یعنی چه ؟ یعنی ما وقتی می خواهیم در مورد یک پدیده صحبت کنیـم، زاویه دید ما نسبت به آن موضوع می شود « بینش ». برای مثال وقتی داریم در مورد « جایگاه عُرف در تدوین قانون » صحبت می کنیـم این می شود تحلیل و تفسیـر ما از مفهوم که « رابطه عرف و قانون » است ذیل موضوع « اصول فقه ». حال آیا امکان این هست که بگوییم تعریف و تحلیل و تفسیر ما نامش « فرهنگ » است ؟!
مولد فرهنگی کیست ؟
از نظر آقای حبیبی مسئولیت اصلی « رشد و بسط دادن فرهنگ در جامعه » بر عهده مسئولین و نهادهای حکومتی است. یعنی نهادهای حکومتی باید تلاش نمایند تا خرافات را از جامعه بزدایند و ارزش های اصیل فرهنگی را جایگزین کنند [البته این ادبیات آقای حبیبی نیست و من تعجب می کنم ایشان بعنوان استاد دانشگاه چرا در ادبیات اینقدر ضعیف هستند!!] تا بدینوسیله بستر مناسب و لازم برای « تبیین صحیح دین و گزاره های اعتقادی » بوجود بیاید و آن وقت است که می شود امیدوار به کار فرهنگی در جامعه بود. خُب پرسش این است که اگر تنها « حاکمان » را حامیان و ترویج دهندگان فرهنگ بدانیـم پس نقش توده مردم در رُشد فرهنگ چیست ؟ آیا مردم صرفا مصرف کننده تولیدات فرهنگی حُکّام هستند و هر چه که حاکمان جامعه بعنوان فرهنگ تولید کردند قابل پذیرش است ؟ آیا اگر در بین مردم یک رسم بعنوان عُرف وجود داشت و در تعارض با فرهنگ تولیدی حاکمان و مسئولان ارشد جامعه بود به کدامیک باید عنوان « فرهنگ » و کدام « ضد فرهنگ » ؟! این ها موضوعاتی است که آقای حبیبی اصراری بر روی صحبت بر آن نداشتنـد چون با ورود به این مقوله، موضوعات « سکولاریسم فرهنگی » و « پلورالیزم فرهنگی » هم حتما باید طرح می شد که در دقایقی از برنامه، مجری سعی داشت آقای حبیبی را در این بخش به چالش بکشاند که نشد !! و آقای حبیبی هم سریع روی مطلب خودشان که حذف خرافات از جامعه بود برگشتنـد.
آقای حبیبی در بخشی از صحبت هایشان ذیل عنوان فوق گفتند : « باورها باید با دلایل و منطق تبیین بشه در جامعه تا مردم به اعتقاد فرهنگی برسند ؛ اسلام باید درست شناسانده بشود. کسانی که بیان کننده مسائل اسلامی هستند خودشون عامل به چیزایی که دستور میدن نیستند اون وقت از جوان 18 ساله نباید انتظار داشت که دزدی نکنه !!!! ارکان حکومت به مسائل شرعی و اسلامی عمل نمی کنند. متولیان امور اشرافی گری انجام میدن به همین خاطر هست که موازین اسلامی و شرعی در متن جامعه اون چنان که باید باشه نیست. » این موضوع که طرح می کنند کاملا اشتباه نیست، اما اگر همه تقصیرها مبنی بر کمرنگ شدن فرهنگ اصیل ایرانی - اسلامی در جامعه را بر دوش مسئولان حکومت بگذاریم هم کاملا صحیح نیست. مسئولین حکومت در کمرنگ شدن ارزش های فرهنگی بی تقصیر نیستند، اما تمام قصور و کاستی از جانب آنها نیست. به هر حال در یک بخش هایی، ما ابزار فرهنگی کارآمد برای مقابله با ابزار فرهنگی باطلی که دشمن برای ضربه زدن به ما در جامعه منتشر کرده است را نداشته ایم و در حال حاضر هم نداریـم. رهبری معظم انقلاب این را بارها تأکید کرده اند که برای مقابله با کار فرهنگی باطل، باید کار فرهنگی حق و درست انجام داد. خیلی وقت ها اقداماتی انجام می شود با عنوان « کار فرهنگی » ، اما در واقع نه کمکی به فرهنگ می کند و نه برای مقابله با هجمه فرهنگی باطل دشمن کاری از پیش می بـرد. بنابراین باید دقّت کرد اولا متولیان امور فرهنگی در کشور حتما و لزوما مسئولان حکومت نیستند که اگر نقصی در جایی بود تمام تقصیر را بر عهده آنان بگذاریم ؛ ثانیا تمام بار مسئولیت در حوزه فرهنگ صرفا بر عهده مسئولان و امرای حکومتی نیست، بلکه مردم و توده های مختلف مردمی در این موضوع سهیـم هستند و نقش دارند. ثالثا کسی در این جامعه وظیفه « تولید فرهنگ » ندارد، چون فرهنگ، « ساختنی » و « تولید شدنی » نیست. فرهنگ از پیش ساخته شده، ما باید آن را بسط دهیـم و تبیین کنیم بصورت صحیـح. البته بالاخره آقای حبیبی در این موضوع یک نظر واحد ندادند که در کشور متولی و مولد فرهنگ داریم یا نداریم ؛ چون در یک بخش صراحتا گفتند که متولیان فرهنگی در جامعه مسئولان هستند و در بخش دیگری گفتند « متولی فرهنگ در کشور ما معلوم نیست کیه » !!
و اما این بخش از صحبت ایشان که گفتند چون « متولیان امور [منظورشان مسئولان ارشد جامعه است] اشرافی گری انجام میدن به همین خاطر هست که موازین اسلامی و شرعی در متن جامعه آنچنان که باید باشه نیست » باید عرض کنم صحیح هست که برخی از مسئولین در اشرافی گری بسیار رویه تند و افراطی را پیشه کرده اند و از رانت خواری های مختلف گرفته تا رشوه و باندبازی و مسائل گوناگون دیگر در حوزه کاری هر روزه شان موجود است اما این چه ربطی به مولدان فرهنگی و موضوع بحث دارد ؟!! و سوای اینکه صحبت ایشان بی ارتباط با موضوع بحث است، در تشریح هر پدیده ای باید دقّت کرد که ریشه آن پدیده کجاست ! ایشان به اشرافی گری در بین مسئولین اشاره می کنند، اما چرا نمی گویند این اشرافی گری از چه زمانی و از دوره مسئولیت چه کسانی در کشور آغاز شد که حالا به اینجا رسیـده است ؟!
همچنین ایشان در بخش دیگری از صحبت هایشان علما و اندیشمندان دینی را متّهم به مبارزه جاهلانه و بی منطق و خالی از برهان با سکولاریسم فرهنگی می کنند که مشخّص نیست مبنای این تفکر از کجا آمده است : « یکی از مسائل اصلی تبیین صحیح و عقلانی دین هست ؛ این جوان باید بتونه بفهمه امروز با این همه تمدن های جدید که فراهم اومده و امکاناتی که هست، این باید استدلالی که راجع به اسلام می کنه راجع به عفت می کنه راجع به حجاب می کنه باید عقلانی اینو درک کنه والا با احساس و چهار تا فحش بدیم و اینا الن و بلن که تو مداحی ها و شعرا خیلی از این چیزا متأسفانه اتفاق می افته با اینا مسئله حل نمیشه که این بی غیرته و خانمش این جور رفته . » آقای حبیبی بهتر است که تأمل کننـد تبیین صحیح و عقلانی دین چه ارتباطی با مداحی دارد ؟ و آیا کسی گفته است که تمام معارف دین و تمام آنچه که عنوان آن « الهیات » است حتما باید در اشعار مداحان گنجانده شود که اگر نبود سریعا آن را برای انتقاد مستمسک قرار دهیـم و به جای رد کردن استدلالی ابزارهایی که غرب برای تهاجم علیه اسلام و ارزش های شیعی به کار می گیـرد بر سر مداحی و اشعار مورد استفاده در مداحی بکوبیـم ؟!! جالب است که آقای حبیبی در صحبت هایشان در این برنامه که تأکید داشتند صحبت هایشان جامع است هیچ اشاره ای به ابزارهای مورد استفاده غرب برای تهاجم علیه فرهنگ نکردند و صرفا آنچه را که مورد انتقاد قرار دادند موضوعات مذهبی مثل دعا، زیارت و تظاهرات و شعائر مذهبی مانند عاشورا و هیئات مذهبی بود.
اینکه برای تقابل با تهاجم فرهنگی غرب، خودمان و عقاید و ارزش هایمان را محکم و استوار کنیم صحیح است، اما تمام راه مقابله که این نیست. باید بر علیه غرب هم تهاجم کرد ! ما در موضوعاتی که آنها علیه ما به کار می گیـرند استدلال های قوی، محکم و مبتنی بر برهان و منطق سالم و صحیح و به دور از مغالطه داریـم [بر خلاف آنها که هیچ کدام را ندارند!!] و راه مقابله فقط این نیست که ما خودمان را قوی کنیم. این همه استدلال های محکم و اساسی در موضوع باورمندی به عقاید و ارزش ها در نهادهای فرهنگی و مذهبی شیعی از جانب علما، اندیشمندان و متفکران ارائه شده است ؛ چرا بدون توجه به اینها همه را متهم به مبارزه جاهلانه بر علیه سکولاریسم فرهنگی می کنیـد ؟
اما نکته آخر ؛ عاشورا و فرهنگ حسینی خودش مولّد است و ظرفیت های عظیم فرهنگی که در عاشورا وجود دارد را در هیچ موضوع دیگری نمی توان یافت. اینکه بگوییـم عاشورا بهره فرهنگی برای جامعه ندارد نشان می دهد که در موضوع عمیق نشـده ایم و به قول خود آقای حبیبی که غالب جامعه را متهم به برداشت های سطحی از فرهنگ و ارزش های فرهنگی کردند، باید گفت جناب آقای حبیبی هم در موضوعات این چنینی یک برداشت سطحی و خلاف واقعیت دارند. فرهنگ عاشورا بود که این انقلاب را زمینه ساز شد و گرنه با اعتقاد به مبانی کمونیسم نمی شد انقلاب راه انداخت و سپس امیدوار بود که فرهنگ و دین را هم اندازه با هم می خواهیم رشد دهیـم. فرهنگ عاشورا بوده که این ملت 8 سال در مقابل تجاوز حکومت بعثی عراق و شمار زیادی از دشمنانش مقاومت می کند و کشتن و کشته شدن را « پیروزی » می داند. فرهنگ عاشورا بوده که تا به حال در امان مانده ایم از وارد شدن به آتش افروزی های دشمنان !
نمی خواهم زیاد طولانی شود وگرنه مطالب بسیاری است که در قالب پاسخ و نقد می شود ارائه کرد ... اما آنچه که آزاردهنده تر از مغالطه های آقای حبیبی است، این رویه غلط تکفیر افراد است. بهتر است به جای فحش دادن و نسبت کفر و بی دینی دادن به افراد و بستن هر گونه راه برگشت (!)، تفکرات اشتباه آنها را نقد نماییـد. با توهین و تکفیر و اینکه چه می دانم حواله ت به دستای بریده ابالفضل (!!!)و امثالهم هیچ اشتباهی تصحیح نمی شود و هیچ جاهلی هم عالم نمی شود.
یامرتضی علی علیه السلام
این آغا کجابود که این فرمایش حضرت امام نشنیده است گویامصداق صم بکم لالایشعرون ویالایعقون ویااعوان وانصارتکفیری ها ویاداعشی وسایردشمنان به ساحت آقاامام حسین تعدی نکرده اند مدیران صداوسیمابویژه شبکه 3بایدجوابگوی این هتاکی هاباشد
به کوری چشم نجفقلی ها روز به روز مجالس عزای سیدالشهداء پررونق تر خواهد شد.امثال این آدم نماها خیلی کوچکترند که بخواهند اظهارنظرکنن.وای به روزی که خشم بچه هیئتی ها به جوش بیاد.
دیوونه کجا داره جز در خونه حسین(ع)
دل دیوونه اون شده دیوونه حسین(ع)
یا حسین جان اماما مظلومیت شما انگار نمی خواهد پایانی داشته باشد...
ولی ما نمرده ایم که اففراد بی ادبی و بی ارزشی به امام حسین توهین کنند...
یا حسین
دعای بخیلانه نکن برادر
هم از خدا عقل و فهم زیاد بخواه و هم عمر زیاد
خدا که بخیل نیست . همیشه از خدا زیاد و خوب بخواه چراکه دریای رحمت او بی منتهاست
ببخشید اگه زبان درازی کردم
یاعلی
اللهم عجل فرجه
الکی که هر روز لعن نمیکنیم.حتما یکی هست که ما لعنش میکنیم.