هدیه با ارزش امام رضابه دوستانشان چه بود؟

عقیق: برنامه صبحگاهی امام رضا (ع) در خراسان چنین بود که پس از نماز صبح، تا طلوع خورشید در سجاده خویش می نشستند. سپس از کیف چرمی خود که چند مسواک در آن بود مسواک ها را برمی داشتند و با هر یک، یک بار مسواک می زدند. پس از آن، قدری کندر می جویدند و آنگاه به خواندن قرآن مشغول می شدند.
امام (ع) می فرمودند: شایسته است که بعد از تعقیب نماز صبح، دست کم پنجاه آیه از قرآن مجید خوانده شود.
شب ها هنگامی که برای خواب به بستر می رفتند، بسیار قرآن می خواندند و هر گاه به آیه ای می رسیدند که در آن یادی از بهشت یا دوزخ بود، می گریستند و از خداوند درخواست بهشت می کردند و از آتش دوزخ به او پناه می بردند.
امام رضا (ع) هر سه شبانه روز یک ختم قرآن می کردند و می فرمودند: اگر بخواهم کمتر از این زمان هم می توانم ختم قرآن کنم؛ اما در ختم سه روز هیچ آیه ای را نمی خوانم مگر اینکه در آن می اندیشم که مقصود آیه چیست و برای چه نازل شده و زمان نزولش چه قوتی بوده از این جهت است که سه شبانه روز طول می کشد.
هر گاه حضرت (ع) آیه قل هو الله احد را می خواندند، آهسته می گفتند: "الله احد" خدا یکتا است و وقتی سوره تمام می شد، سه بار می گفتند: "کذلک الله ربنا" این چنین است پروردگار ما و هنگامی که آیه "قل یا ایها الکافرون" را می خواندند، آهسته می گفتند: یا ایها الکافرون و پس از فراغ از آن سوره می گفتند: "ربی الله و دینی الاسلام" (پروردگارم خدا است و آیینم اسلام است).
و چون سوره تین را می خواندند پس از خواندن سوره می گفتند: "بلی و انا علی ذلک من الشاهدین" (آری چنین است و من بر آن شهادت می دهم).
هنگامی که حضرت رضا (ع) سوره لااقسم بیوم القیامه را قرائت می کردند پس از خواندن سوره می گفتند: "سبحانک اللهم" (منزهی پروردگار من)؛ و چون در سوره جمعه آیه قل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره را میخواندند می گفتند: "للذین اتقوا" سپس بقیه آیه را که "والله خیرالرازقین" است، قرائت می فرمودند و هر گاه از خواندن سوره فاتحه فارغ می شدند، می گفتند: "الحمدالله رب العالمین" همچنین هر گاه حضرت (ع) سوره اعلی را میخواندند، آهسته می گفتند: سبحان ربی الاعلی و هنگامی که یا ایها الذین آمنوا را در هر سوره قرائت می کردند، می گفتند: لبیک اللهم لبیک
یکی از چیزهایی که امام رضا (ع) هدیه می دادند قرآن بود. به یاد دارم حضرت (ع) در سفر به خراسان مدتی در قادسیه اقامت داشتند یک روز غلام ایشان آمد و بسته ای را از طرف ایشان به من داد. بسته را که باز کردم، یک جلد کلام الله مجید و مقداری دینار در آن بود.

پی نوشت ها:
1-من لایحضره الفقیر، ج 1
2-عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2
3-بصائرالدرجات فی قضائل آل محمد (ص)، ج 1
4-زندگی به سبک خورشید

منبع:قدس

211008