۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۲۲
عقیق:ما مردم مسلمان، براى حفظ كيان اسلام در ميدان حيات، و براى بدست آوردن حسنات، و آراسته شدن به مكارم اخلاق، و به چنگ آوردن فضائل انسانى و زدودن رذائل، و استيفاى حقوق طبيعى، ناچار به مبارزه و جاد، در ميدان هاى گوناگون هستيم، كه از ميان آنها سه نوع مبارزه بنياد سعادت و سلامت را در حيات ما تشكيل ميدهد:
1- مبارزه با دشمنان متجاوز در ميدان رزم.
2- مبارزه با هواى نفس و اثار آن كه عبارت از معاصى است.
3 جهاد و كوشش براى پياده كردن برنامه هاى مثبت و اعمال شايسته. «1» ما براى بدست آوردن پيروزى در اين سه ميدان به دو برنامه اساسى و زيربنائى نيازمنديم، كه بدون آن دو برنامه فتح و پيروزى ميسر نيست.
1- آگاهى نسبت به كيفيت مبارزه
2- تحصيل نيرو و آمادگى جسمى و روحى
اما آگاهى و بينش در اين مرز، تنها از راه فهم قرآن، نهج البلاغه، صحيفه، و سنت پيامبر ميسر است، و اين آگاهى را يا بايد از طريق مطالعه يا معاشرت با دانشمندان مسئول كسب كرد.
اما بدست آوردن نيروى جسمى و روحى، از طريق حفظ بهداشت، قرار گرفتن در كانال بعضى از عبادات بخصوص روزه ميسر است. «2» زيرا روزه علاوه بر ايجاد سلامتى و نيرو در جسم، روان را نيز بخاطر انجام فرمان حق و خوددارى از آلودگيها پاك كرده، و قوت دل، و اراده قوى، و پاكى جان به انسان مى بخشد، و از همين جاست كه ميتوان پيوند روزه را به سه نوع مبارزه يك امر حتمى دانست و ما ناچاريم اين پيوند را تجزيه و تحليل كرده و رابطه روزه را با هر سه برنامه توضيح دهيم.
ميدان جنگ
مسلمانان براى مبارزه با دشمنان متجاوز و استعمارگر كه ملت اسلام در تمام دوره ها با آنان روبرو هستند، و براى حفظ شخصيت مادى و معنوى خود بناچار بايد بجنگند، جنگ بخاطر بپا داشتن حق، و برپا بودن حكومت قرآن، و حفظ حقوق ملت اسلام، در اين مرحله علاوه بر فهم قواعد جنگ، و دانستن تاكتيكهاى مخصوص به مبارزه و بينش نسبت به كيفيت جهاد و ساختن و بدست گرفتن اسلحه، توان جسمى و دل پرقوت، و ارادهاى قوى، و تحملى فوق العاده، و استقامتى مهم، و شجاعتى فوق العاده لازم است، و اين واقعيات كه در ميدان جنگ از داشتن ابزار جنگى مهمتر است، فقط در سايه تمرينهاى طاقت فرسائى قابل بدست آوردن است.
ميدان جنگ همراه با گرسنگى، تشنگى، كم خوابى، كم خوراكى، گرماى شديد، سرماى سخت، و دشواريهاى ديگرى است، كه اگر جنگجو پيش از شركت در ميدان مبارزه اينگونه تمرينها ننموده باشد، بدون شك به هنگام دچار شدن بيكى از اين بلاها فرار را بر قرار ترجيح داده و كيان خويش و يك ملت را در برابر سيل خطرها رها كرده، تن بذلت و اسارت ميدهد و روزگار تيرهاى را براى ملت بجاى ميگذارد.
اينجاست كه بايد گفت: روزه فرمان قاطعيست كه آمادگى كاملى براى مبارزه با دشمن در ميدان جنگ به انسان ميبخشد، زيرا در كلاس سى روزهاش براى انسان استقامت و پايدارى در برابر گرسنگى، تشنگى، سرما، گرما، بيخوابى، و تحمل سختيها را به ارمغان آورده، و آدمى را در سايه چتر فرمان حق به تمرينهاى لازم واميدارد، تمرين هائيكه به سلامت جسم، و قوت روح، و ازدياد نيروى اراده، و توان بخشيدن به حالات مثبت نفسى كمك ميكند.
روزه داران در ايام رمضان كه در دل گرماى تابستان بود، براى مقابله با دشمنان اسلام در اطراف مدينه، به كندن خندق مشغول بودند، و در عين تشنگى و گرسنگى، و گرماى آتشزاى عربستن از كار خود گله نداشتند، راستى اگر به تمرينهاى سخت برنخواسته بودند، و با قرار گرفتن در مدار بعضى عبادات، مخصوصا روزه تحصيل قوت و توان نكرده بودند كجا دست بآن مقدمات طاقت فرسا ميزدند، و چگونه در جنگ خندق بر دشمن خطرناك كه چند برابر آنان سرباز داشت پيروز ميشدند.
ارتش آزادى بخش اسلام در راه حركت به سوى تبوك، دچار انواع سختيها شدند، تا جائيكه مدتى از زمان را هر ده نفر با يك خرما سد جوع ميكردند، به حركت خويش ادامه دادند، خود را به ميدان تبوك رساندند از معركه نگريختند، اينان اگر بوسيله اجراى دستور الهى كه عبارت از روزه بود به تمرين برنخاسته بودند، و تحمل رنجها و سختى ها را در خويش با كمك روزه نيافريده بودند، بدين پايه استقامت نميكردند.
ياران سرور آزادگان در حادثه كربلا «دچار هولناكترين مصائب شدند گرما و گرسنگى و تشنگى آن چند روزه جزئى از حادثه سخت آن ايام بود با هجوم آن همه بلا، تا حصول پيروزى، و چشيدن شربت شيرين و خوشگوار شهادت ايستادگى كردند، درحالات آنان ميخوانيم كه قائم الليل و صائم النهار بودند.
تن پروران به هنگام جنگ، اگر عيش و نوش خويش را در خطر ببينند، از طريق فرار، يا جاسوسى بنفع دشمن، يا تسليم شدن در برابر مخالفين صفحه تاريخ را سياه كره و از خويش لكه هاى ننگ بجا ميگذارند.
اينجاست كه نميتوان پيوند روزه را با مسئله مبارزه و جنگ با دشمن انكار كرد، بعكس بايد گفت در ميان علل پيروزى روزه در مرز نقش مهمى قرار داشته، و سهم بسزائى را در غلبه بر دشمن بر عهده دارد.
ميدان غرائز و شهوات
در اين ميدان كه انسان براى پيشگيرى از بروز انواع مفاسد و گناهان، ناچار به دست زدن به مبارزهاى سنگين و سختتر از مبارزه با دشمنان بيرونى است، نميتوان آثار و منافع روزه را از نظر دور داشت.
انسان، مخصوصا جوان در مرز طغيان غرائز على الخصوص غريزه شهوت است، و در اين زمان است كه اميال گوناگون، و خواسته هاى برخاسته از غريزه جنسى همچون يك ارتش او را بمحاصره ميكشند.
اسلام با سركوب كردن غرائز سخت مخالف است، آنچه اسلام در اين زمينه دارد عبارت از پرورش شهوات و مؤدب نمودن غرائز بآداب الهى است.
مبارزه با شهوات بخاطر تعديل شهوات است نه بخاطر نابودى آن، و بدون شك بخش مهمى از برنامه تعديل را روزه بعهده دارد.
غريزه جنسى در بين غرائز و خواسته ها، دهان هاى گسترده تر از دهانه جهنم، و حفره هائى بزرگتر از طبقات دوزخ دارد، دوزخيكه بنا به قول قرآن با بلعيدن مستحقين عذاب اعلام عدم سيرى ميكند.
انسان در ميدان طغيان غرائز و شهوات، از هيچ گناهى سير نميشود، و در برابر هيچ فرآوردهاى قانع نميگردد. زياده طلبى و فزون خواهى دامنش را به پليدى هر پولى آلوده ميكند، و حرص و طمع وسائل سقوطش را فراهم مي آورد. عشق به مقام او را در مرز انواع بيدادگريها ميبرد، و شهوت جنسى وسائل بدبختى و ذلتش را آماده كرده، و چه بسا كه آبرويش را بر باد داده، و نظام گرم خانه اش را رو بسردى برده و كشتى زندگيش را به لجنزار گناه فرونشانده، و از وجودش جز منبع گندى باقى نميگذارد:
چنانچه برنامه اى براى پيشگيرى از طغيان غرائز مخصوصا غريزه جنسى در ميان نباشد، سراسر زواياى حيات پر از فساد گشته، و گور انسان با دست خودش كنده خواهد شد، و طليعه اين حادثه تلخ هم تاكنون در جامعه غرب و ودفروشان و تقليدچيان شرق آشكار گشته.
جامعه غربى كه از چشمه وجود فرويد، در كايم، داروين، و يهوديان ديگرى كه تئورى هاى پوك و ويرانكننده شرف و غيرت را در لباس علم ارائه كرده اند، سيراب ميشود، در برابر هيچيك از آلودگيها، از قبيل زنا بانواعش، ربا، مشروبخوارى، دزدى، همجنس بازى، قمار، قتل، غارت، پيمانشكنى و ... نيروى خود نگهدارى ندارد، بهمين خاطر طبق پيشگوئيهاى قرآن طولى نميكشد كه با تمدنش از درون منفجر شده و فاجعه عظيمى ببار خواهد آورد.
ولى هنوز در بين بسيارى از مسلمانان، آنان كه آراسته به حقايق مكتب اللّه اند، و فرمانبر قواعد و اوامر الهى، پاكانى يافت ميشوند كه با فراهم بودن انواع وسائل گناه و طغيان، و آنچه تحريك شهوت ميكند، و با لذت جنسى و جسمى سر و كار دارد، دست به هيچ گناهى نزده، بلكه وجودشان براى بسيارى از مردم مانع در افتادن آنان به گندناب سقوط، و لجن زار گناه است.
اينان كسانى هستند، كه با پيروى از دستورات سعادت آفرين اسلام مخصوصا روزه با شرايط و قيوداتى كه قرآن و سنت در كنارش بيان ميدارد، غرائز و شهوات را در زير فرمان خدا برده، و با تكيه بر اراده استوارشان كه ريشه از ايمان به خدا و روز جزا ميگيرد، در برابر معاصى از خويشتندارى برخوردارند.
آرى روزه عامل مهمى است كه در فرونشاندن طغيان هاى نفسى سخت مؤثر است، و چنانچه قرآن مجيد ميفرمايد، اجراى روزه در انسان ايجاد نيروى خود نگهدارى كرده، و بى ترديد مردميكه به كسب اين نيرو برخاسته، براحتى ميتوانند با عوامل گناه مبارزه كرده و در اين ميدان صد در صد پيروز شوند، و خويش را از تسلط فساد و پليدى حفظ كنند. يكبار ديگر در آيه بنگريد كه خداى عزيز ميفرمايد: روزه بر شما واجب است، چنانچه بر پيشينيان واجب بوده و اجراى اين فرمان در نفس شما نيروى خويشتندارى و خود نگهدارى مي آفريند. لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ*.
ميدان عمل
ميتوان گفت: آبادى دنيا بسته به برنامه هاى مثبتى است كه از انسان سرميزند. و هرچه ميدان عمل، و فعاليت و كار، در گردونه هاى نقشه هاى سازنده، بيشتر باشد، بهره فراوانترى نصيب انسان ميگردد.
پيامبر بزرگ (ص) از تنبل و تن پرور، و عافيت طلب سخت بيزار بود، و اجازه نميداد، به مردميكه نيروى فعاليت دارند كمك مالى شود، او با دستورات ريشه دارش ريشه تكدى را نابود كرد، و مسلمانان را بخاطر بدست آوردن اقتصاد مستقل تشويق بكار فرمود.
اسلام از اقتصاد وابسته سخت نفرت دارد، اسلام كشور مصرف كننده را ذليل ميداند، و مملكت مونتاژكننده را بى قدر و قيمت ميشناسد.
اسلام از استراحت زياد مردم، و پرخورى و پرخوابى و تمام عوامل سازنده تنبلى بيزار است، و بيكاران را دشمن ملك و ملت شناخته و خودش دشمن بزرگ بيكاران است.
اسلام از انسان دو نوع كار ميخواهد، و دو شكل فعاليت توقع دارد، و سلامت و سعادت جامعه را در پرتو اجراى هر دو برنامه ميداند:
1- كوشش براى آبادى دنيا
2- فعاليت براى
عمران جهان ديگر
از قسمت اول تعبير به فعاليت مادى و اقتصادى ميكند، و از بخش دوم بكوشش عبادى نسبت به مردميكه تمام همت خويش را صرف برنامه هاى مادى ميكنند بغض دارد، بخاطر اينكه اين دسته آخرت خويش را به باد ميدهند، و در برابر مردميكه از فعاليت اقتصادى دست كشيده، يكپارچه به عبادت مشغولند اظهار عداوت ميكند، زيرا اين دسته به سهم دنياى خويش ضربه ميزنند.
اسلام اصولا فعاليت مادى و معنوى منطبق بر اصول الهى را عبادت ميداند، و براى كمترين كوشش انسان در هر دو ميدان اجر و ثواب قائل است.
بدون شك زنده نگاه داشتن اراده قلب، و با نشاط نگاهداشتن جسم و اعضاء و جوارحش احتياج به تمرين و جهاد و مبازه با عوامل سستى و تنبلى دارد، و بدون رياضت و زحمت، و مبارزه و جنگ با موانعه، انسان بر غلطك عمل مثبت چه در جهت مادى، چه در زاويه معنوى قرار نميگيرد.
به حقيقت در اين ميدان روزه بهترين نيرو به انسان بخشيده، و توان آدمى را براى فعاليت قوت ميدهد.
بازيافت سلامتى بدن در سايه روزه، چشيدن سختى گرسنگى و تشنگى، تحمل گرماى شديد و سرماى طاقت فرسا، نگهدارى اعضاء و جوارح از گناه به نگام روزه داشتن، جدا ماده سستى و تنبلى را در انسان كشته و از آدمى يك عنصر فعال و ارزنده ميسازد.
و براى اينكه بدايند رياضت موافق با قانون چه اثرات مطلوبى در وجود انسان بجا ميگذارد، به قسمتى از نامه 44 نهج البلاغه، كه خطاب على عليه السلام به استاندارش عثمان بن حنيف انصارى است اشاره ميشود هان اى پسر حنيف مرا نيافريده اند كه خود را بغذاى چرب و نرم عادت دهم، و بخاطر آن از نيكبختى باز مانم اينگونه برنامه كار چهار پا و حيوانى است كه انديشه اش جز علف چيزى نيست، و برنامه گاو خرها شده است كه خاك و خاشاك را براى پر كردن شكم بهم ميزند، شكنبه را از علف پر ميكند، و نسبت به آنچه برايش در نظر دارند كه عبادت از بار كشيدن است، غافل است.
من براى بيكارى و تن پرورى و سستى و به در دادن عمر آفريده نشده ام، ممكن است كسى در بين شما بگويد: اگر خوراك و پوشاك پسر ابوطالب اين است، اينگونه خوراك كه جز ضعف و سستى حاصلى ندارد، مگر دو لقمه نان جوين خشك، چند عدد خرما، مقدارى نمك، يا اندكى سركه چه اندازه نيرو ميدهد ولى به تو بگويم: كه درخت جنگلى و بيابانى با اينكه كم آب ميخورد، و كسى بآن رسيدگى نميكند چوبش سخت تر و استوارتر است، اما درختهاى ناز پرورده پوششش نازكتر و بنيانش سستتر است ولى گياهان دشتى شعله آتشش افروخته تر و خاموشيش ديرتر است. «3»
آرى باعتقاد مولاى پرهيزكاران، و سرور خويشتنداران، و بزرگ نيرومندان، انسان تمرين ديده و رنج تشنگى و گرسنگى چشيده، و روى خاك بيابان و سنگلاخ خفته، با آدم ناز پرورده، و در درياى عيش و نوش و شكم چرانى و شهوت پرستى غرق شده خط مشتركى نداشته، و بى ترديد تمرين ديده و در ميدان عمل پيروز است، و تنپرور سست مغلوب و ورشكسته،.
سعدى در گلستان ميگويد: دو درويش خراسانى را به جرم جاسوسى بزندان بردند، پى از يك هفته بي گناهى هر دو ثابت شد، چون در زندان را گشودند آنرا كه فربه بده مرده يافتند، و ديگرى را كه لاغر بود زنده ديدند سبب پرسيدند، درويش لاغر و نحيف گفت: دوست من آدمى بود پرخور، تحمل گرسنگى و تشنگى نداشت مرد، ولى من انسانى هستم رياضت ديده، و رنج گرسنگى و تشنگى برده، نبود غذا و نرسيدن آب چندان به من اثر نكرد بهمين خاطر با مرگ به مبارزه بودم تا اين ساعت كه مرا آزاد ميكنيد.
خلاصه در بدست آوردن فضائل انسانى، پياده كردن برنامههاى مادى و معنوى، و قرار گرفتن در ميدان عمل و عبادت نيروى مقاومت در برابر حوادث و موانع لازم است، و قسمتى از اين نيرو را بنا بحكم قرآن بايد از راه روزه بدست آورد، وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ «4». از روزه و نماز كمك بخواهيد، و كمك خواستن از اين دو فرمان باور نكردنى است مگر براى آنانكه دلى پر از خشوع در گرو عشق حق دارند.
پی نوشت ها:
(1)- اين تقسيم از روايت مشهورى كه، كتب مهم روايتى از قول رهبر اسلام نقل كردهاند استفاده شده، آنجا كه پيامبر بزرگ فرموده: پايدارى در سه جا براى مسلمان ضرورى است: در برابر مصيبت، در مقابل گناه، بهنگام روبرو شدن با عبادت، آرى اگر اين سه نوع مبارزه نبود، امر باستقامت و صبر مفهومى نداشت چون صبر در قرآن و روايت اكثر در برابر جنگ و جهاد استعمال شده.
(2)- صوموا تصحوا
(3)- نهج البلاغه ابن ميثم ج 5 ص 100
(4)- البقره 40
نظام تربيت در اسلام / شیخ حسین انصاریان
منبع:جام
211008