۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۵ : ۲۳
عقیق: بنیاد خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی کوچک، جایگاه رفیع و پر منزلتی در رشد و توسعه مادی و معنوی هر جامعهای دارد و در متون دینی نیز توجه ویژهای به آن شده است تا جایی که پیامبر اعظم(ص) هیچ بنایی را محبوبتر از خانواده نزد خود نمیداند. از این رو مباحثی از کتاب «دانش خانواده و جمعیت» در راستای اهمیت تشکیل خانواده و تحکیم بنیانهای آن ذکر میشود.
اهمیت و ضرورت ازدواج
رایجترین نظریه اندیشمندان و ادیان، به ویژه دین مبین اسلام به عنوان بهترین پاسخ به نیاز جنسی، ارضای آن در قالب ازدواج و به صورت قانونمند است. در قرآن کریم، فلسفه ازدواج اینگونه بیان شده است:
«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»
و از نشانههای او این است که همسرانی از (جنس) خودتان برای شما آفرید، تا بدانها آرامش یابید؛ و در بین شما دوستی و رحمت قرار داد. قطعاً، در آنها نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند.
این آیه با عبارت «لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا» هدف از ازدواج را آرامش و تسکین روان آدمی بیان میکند. نیاز به مهر و محبت و داشتن شریک و همراه در زندگی، از مهمترین انگیزههای ازدواج است.
دو. کارکردهای ازدواج
در بین انسانها، نزدیکترین رابطه عاطفی میان زن و شوهر برقرار میشود و این رابطه در کاهش نگرانیها، اضطرابها و آشفتگیها نقش اساسی دارد؛ به طوری که خانواده پایگاه مهمی برای تأمین حمایت روانی و عملی در مقابله با تنشها شمرده میشود. ازدواج دارای کارکردها و آثار فردی و اجتماعی فراوانی است که به شماری از آنها اشاره میشود.
تجربه همسر شدن و پس از آن پدر یا مادر شدن، نوعی کمال شخصیت محسوب میشود و فرد در اثر این تجربهها، دیگران را بخشی از خود احساس میکند که این نوعی «توسعه خود» است. شهید مطهری میفرماید:
ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است. بعد از ازدواج وقتی میخواهیم کار کنیم، برای من تنها نیست، آن «من» تبدیل به «ما»میشود، به طوری که انسان به سرنوشت خانواده علاقهمندتر است تا به سرنوشت شخص خودش؛ رنج میبرد تا آنها در آسایش باشند. این یک درجه از «خود» است.
بنابراین ازدواج، عواطف لطیف انسانی را به خروش میآورد و عشق به همسر و سپس فرزندان سبب رشد عاطفی فرد متأهل میشود. او با در هم شکستن حصار خودبینیها، احساسات دیگران را بهتر درک میکند و به نیاز دیگران بیشتر از خود پاسخگو خواهد بود. در سایه انس و محبت و روابط نزدیک در زندگی مشترک و در اثر تشویقها، حمایتها و کمکهای زن و شوهر نسبت به یکدیگر، فردا با احساس مسئولیت بیشتری مستقل میشود و با یک زندگی هدفدار، از نتیجه تلاش خود بهرهمند میگردد.
ازدواج پیامدهای مثبت دیگری نیز دارد؛ از جمله:
سبب کامل شدن ایمان میشود؛ چرا که یکی از دروزاههای ورود شیطان به ذهن و روان آدمی غریزه جنسی است و ازدواج سبب تسکین نیاز جنسی میشود. پیامبر اکرم(ص) فرمود:
هر جوانی که در آغاز جوانی خویش ازدواج کند، شیطان فریاد بر میآورد: ای وای، ای وای، دو سوم از دین خود را از دستبرد من در امان داشت. سپس این بنده باید در یک سوم باقیمانده، تقوای الهی پیشه کند.
در صورتی که فرد ازدواج نکند، ممکن است در اثر فشار نیازهای جنسی به رفتارهای خلاف کشیده شود. انجام چنین رفتارهایی باعث بروز احساس گناه و حقارت در فرد میشود و به کرامت نفس وی آسیب میرساند.
-از جمله مهمترین تحولات دوران جوانی، نیاز به استقلال از خانواده و تجربه زندگی جدیدی است که جوان آن را بنا مینهد و رشد و توسعه میدهد. ازدواج بهترین پاسخ به این نیاز است که هم فرد را مستقل میکند و هم همگان، این استقلال را به رسمیت میشناسند.
با گذر از دوران کودکی و نوجوانی، افراد تمایل دارند علاوه بر مستقل شدن از خانواده، تجربه مدیریت مجموعه جدیدی را به دست آورند. دختر و پسر پس از ازدواج، مدیران خانواده نوپای خود خواهند بود که هر یک به تناسب خویش نقشها، برنامهریزی و اجرای ایدههای خود را در این مجموعه تجربه خواهد کرد. با تولد فرزندان، حیطه این مدیریت گستردهتر نیز خواهد شد.
هنگامی که دختر و پسر ازدواج میکنند، به دلیل عشق به همسر خویش و به دلیل آنکه زندگی جدید را خانواده خود میدانند که با انتخاب خویش آن را بنا نهادهاند، احساس مسئولیت میکنند و درصدد رفع نیازهای خود و همسرشان بر میآیند. این تلاش و تکاپوی جدی و شیرین سبب شکوفایی استعدادها میشود و خصلتهای اخلاقی همچون: خلاقیت و سازندگی، صبر و سازگاری، امیدواری و تلاش و نشاط و سرزندگی در آنان رشد مییابد.
-انسان با ازدواج و به تناسب نیاز خویش از حمایتهای مادی و غیرمادی خانواده و بستگان خود بهرهمند میشود. با ازدواج و تشکیل خانواده جدید بر تعداد بستگان فرد افزوده میشود و فامیل همسر او نیز در زمره بستگان او قرار میگیرند. بنابراین چتر حمایتهای عاطفی، روانی و گاه مالی بستگان بسیار گستردهتر میشود.
-ازدواج، اعتبار اجتماعی خاصی به فرد میبخشد. در واگذاری شغل، مسکن، وام و ... معمولاً تأهل یک اولویت است. مردم نیز برای افراد متأهل احترام بیشتری قائل هستند و تمایل به مراودات با متأهلان نیز افزونتر است.
-ازدواج و سپس تجربه شیرین پدر یا مادر شدن سبب میشود تا انسان با گذر زمان، خود را رو به افول نبیند؛ بلکه تداوم حیات خویش را در فرزندان خود مییابد که حاصل دسترنج مادی و معنوی اوست.
-در روایت نیز به آثار ازدواج اشاراتی شده است؛ از جمله امام صادق(ع) ثمره خلقت جنس مخالف را انس گرفتن با وی، آرامش یافتن به واسطه او، برآورده شدن نیاز جنسی و کسب جایگاه ارزشمند پدر یا مادر شدن ذکر کردهاند.
انتخاب همسر شایسته و معیارهای همسرگزینی
یکی از مهمترین مراحل زندگی هر فرد، فرآیند گزینش همسر است؛ چرا که انسان تا پایان عمر با پیامدهای انتخاب خود همراه است. اسلام در انتخاب همسر بر چند معیار اساسی تأکید کرده است.
1.همتایی و همانندی
تعالیم اسلام در گزینش همسر بر اصل همکفو بودن به معنای همتایی و همانندی تأکید دارند و بهتر است زن و مرد در ویژگیهای مناسب برای ازدواج، مشابه و تقریباً همتا باشند. البته این همسانی بیشتر در خصوص ایمان است و مرد به سبب ایمان، همتای یکدیگر دانسته شدهاند. بر اساس تعالیم اسلام، ایمان و باورهای صحیح در حد لازم و کافی، مهمترین ویژگی لازم برای همسر محسوب میشود. این شرط را میتوان یک ملاک مطلق دانست که در همه شرایط زمانی و مکانی، برای یک همسر مناسب ضروری است.
2.خوش اخلاقی
اساس زندگی زناشویی، سازگاری، تفاهم، و همکاری است که این امور فقط در پرتو اخلاق نیکو فراهم میشود.
3.تقوا
همسر مناسب باید باتقوا باشد؛ به اندازهای که از گناهانی مانند زنا و شرابخواری دوری کند و به طور علنی و آشکار مرتکب گناه نشود. البته رعایت مراتب والاتر تقوا بر شأن و ارزش انسان میافزاید. این ملاک نیز مطلق محسوب میشود و در صورتی که معلوم شود فرد مورد نظر فاقد چنین تقوایی است، برگزیدن او مناسب نخواهد بود.
4.سلامت
سلامت جسمانی و روانی نیز جزو شرایط لازم یک همسر مناسب به شمار میرود؛ بنابراین اگر فرد به بیماری جسمی شدید و بدون علاج یا بیماری روانی شدیدی مبتلا باشد، گزینش او به عنوان همسر، کارکردها و اهداف مورد نظر ازدواج را تأمین نخواهد کرد.
به جز صفات یاد شده، سایر ملاکها نسبی است؛ بدین معنا که باید آنها را با توجه به سایر ملاکها و بود و نبود یا ضعف و قوت آنها در نظر گرفت. علاوه بر آن، گرایش عاطفی به طرف مقابل در زن و مرد در آستانه ازدواج، برای تأمین اهداف مهم ازدواج از جمله حصول محبت و عواطف شدید بین طرفین و حمایت روانی آنها از یکدیگر لازم است.
1.خودشناسی مقدمه همسرگزینی
انسان تا خود را به خوبی نشناسد، نمیتواند تشخیص دهد که چه کسی همتا و همشأن او است؛ لذا بهتر است ابتدا ویژگیهای جسمانی، اخلاقی، اعتقادی و خانوادگی خود را مشخص کند. برای شناخت خود باید از سؤالاتی در ابعاد مختلف (اعتقادی و مذهبی، اخلاقی، ظاهری، فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی، سیاسی، اجتماعی، میزان هوشمندی و سطح تحصیلات، خصلتهای شخصیتی، سلیقهها و...) شروع کرد و ضمن کمک گرفتن از ایدههای دیگران در مورد خود، جواب آنها را مشخص نمود. صداقت در هنگام خودشناسی به انسان فرصت میدهد تا شخصیت پنهان خود را بهتر بشناسد.
2.راههای شناخت فرد مناسب برای ازدواج
از مهمترین روشهای دستیابی به شناخت همسر آینده میتوان به این موارد اشاره کرد؛
1.گفتوگو با طرح سؤالهای دقیق.
2.دقت در گفتار و رفتار.
3.تحقیق از دوستان صمیمی، بستگان، همکاران و معرفان.
4.مشورت با افراد آگاه، دلسوز، مطمئن.
5.توکل به خداوند.
3.سؤالاتی برای شناخت بیشتر
1.ویژگیهای اخلاقی بارز شما چیست؟
2.دوستان، شما را بیشتر به کدام خصوصیت اخلاقی و رفتاری میشناسند؟
3.از معاشرت با چه کسانی آزرده میشوید؟
4.عکسالعمل شما در مقابل فردی که از وی رنجیده میشوید، چیست؟
5.ناراحتی خود را چگونه نشان میدهید؟
6.در چه مسائلی سختگیر هستید؟ چه مسائلی شما را آزرده خاطر میکند؟
7.آیا تعصب خاصی دارید؟
8.مهمترین خصوصیتی که دوست دارید همسر شما داشته باشد، چیست؟
9.مهمترین خصوصیتی که میخواهید همسر شما نداشته باشد، چیست؟
10.بهتر است علاوه بر توجه به خصوصیات فردی یا خانوادگی، از حساسیتها و علاقه خاص فرد نیز شناخت حاصل شود؛ زیرا اگر دختر یا پسر نسبت به امری حساسیت ویژهای داشته باشد و طرف مقابل برای آن مسئله اهمیتی قائل نباشد، در آینده دچار مشکل میشوند؛ مانند اینکه، دختر نسبت به نظم حساسیت وسواس گونهای داشته باشد و پسر فردی نامنظم باشد یا پسر فردی بسیاری سیاسی مخالف باشد. در رعایت این این مسئله باید حساسیت بلندمدت نسبت به هر یک از معیارها ملاحظه شود؛ بنابراین اگر درباره مسئلهای آن قدر حساسیت وجود داشته باشد که در مدتی کوتاه قبل یا بعد ازدواج قابل رفع نباشد، باید نسبت به تناسب آن مسئله حساس بود. البته باید توجه داشت که در صورت عدم حساسیت شدید به برخی علاقهها و سلیقهها، این موارد با گذشت زمان و تحت تأثیر روابط مشترک با همسر تغییر خواهد کرد.
منبع:فارس
211008