۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۷ : ۱۴
ایشان در این جلسه به بیان فضایل حضرت زينب کبرا پرداختند و
گفتند: همانطوري که وجود مبارک سيدالشهداء
عقيله بنيهاشم است زينب کبرا هم عقيله بنيهاشم است، اين تاء, تاء تأنيث نيست اين
تاء, تاء مبالغه است و از این جهت آن حضرت را عقیله نامیدند که ایشان در عقلانيت
کامل است. بر اساس اين تعليل, هم سيدالشهداء(ع) عقيله بنيهاشم است
هم زينب کبری.
ایشان در ادامه به پاسخ عارفانه حضرت زینب کبرا به سوال ابن زیاد در مجلس کوفه اشاره کردند و اظهار داشتند :وقتي در مجلس کوفه ابنزياد از آن عقيله سؤال ميکند: کاري که خدا با برادرت کرد چه بود؟ حضرت در اینجا چون صحبت از کار الله است عارفانه سخن گفت و فرمود: «لا رأيت الا جميلا» کارِ خدا جز حق و جميل و عدل چيز ديگر نيست، نفرمود «رأيته جميلا» ، کسي که با «لا اله الا الله» زندگي ميکند این را نمی گوید بلکه ميگويد: «ما رأيت الا جميلا»؛ اگر کار خداست آزمون الهي است، برابر آن آزمون سرافراز به در آمده است.
ایشان با تبیین محدوده اخلاق و عرفان خاطرنشان کردند:حکيم و متکلم بحثهاي عالَم را با رعايت خلق و خالق ميبينند اما عارف کاملاً مرز کار خلق را از کار خالق جدا ميکند، عارف کاري با آدم خوب شدن ندارد اين کار فن اخلاق است در فن اخلاق, شخص تلاش و کوشش او اين است که در جنگ بين نفس و عقل, داور خوبي باشد عقل را بر نفسي که امار بالسوء است ترجيح بدهد از رذايل برهد و به فضايل برسد يا «خوفاً من النار» اين کار را ميکند يا «شوقاً الي الجنة» اين کار را ميکند بالأخره ميشود مهذب، کار فن اخلاق، تهذيب نفس است همين؛ ولي اگر کسي اين کار را انجام داد و آدم منزه، باتقوا، عادل و اهل بهشتی شد از آن به بعد اجازه پرواز به فن عرفان را دارد که در کار خدا سخن بگويد نه در کار خَلق.
ایشان ادامه دادند: در محدوده عرفان سخن از بدي و شر و عصيان و کذب و امثال ذلک نيست اگر کسي از مسئله فعل نفس و تهذيب نفس رهايي پيدا کرد وارد حوزه کار الله شد خدا هست و اسماي او، خدا هست و اوصاف او، خدا هست و افعال او، خدا هست و آثار او، در آن منطقه جز عقل و عدل چيز ديگري نيست.
ایشان در ادامه به تشریح صفت رحمانیت خداوند پرداختند و گفتند:اگر کسي وارد اين مرحله شد به جِد باور دارد که در عالَم جز زيبايي چيز ديگري نيست و زيبايي کار خدا گاهي اقتضا ميکند تنبيه را، گاهي اقتضا ميکند ادب را. خدا رحمتي دارد و غضبي دارد اما اين رحمت رحيميه است که مقابل دارد، طبق بيان نوراني از امام سجاد(ع) که فرمود: رحمت خدا پيش از غضب اوست، طبق ادله ديگر اما «يا من سبقت رحمته غضبه» يعني قبل از اينکه خدا غضب بکند پيشاپيش نقشه را رحمت ترسيم ميکند مهندسي را رحمت ترسيم ميکند که کجا غضب ببارد و چقدر غضب ببارد بر چه کسي غضب ببارد.
حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به بیان نورانی اميرالمؤمنين(ع) اذعان داشتند:يک بيان نوراني از اميرالمؤمنين(ع) است که اولياي الهي را معنا ميکند و معرفي ميکند ميفرمايد اين اولياي الهي يک تعامل متقابلي با قرآن کريم دارند درست است که علمشان از قرآن است به برکت قرآن، عالم شدند اما رواج قرآن در جامعه هم به برکت اولياي الهي است، بِهِمْ عُلِمَ الْکِتَابُ وَ بِهِ عَلِمُوا وَ بِهِمْ قَامَ الْکِتَابُ وَ بِهِ قَامُوا» يعني اهل بيت علم دارند اما علمشان قرآني است؛ ولي قرآن اگر بخواهد در جامعه منتشر شود به برکت اهل بيت است، اگر قرآن بخواهد قيم جامعه بشود به برکت عترت طاهرين است، چرا که قرآن يک قرآن ناطقي ميخواهد که او را تفسير، تبيين و اجرا کند. زينب کبرا و وجود مبارک امام سجاد(ع) راهشان همين بود.
ایشان در فراز پایانی سخنان خود با یاد آوری اهمیت توجه به نماز بیان داشتند: همه ما مخصوصاً عزيزاني که مروجان مسئله اقامه نمازند چه در بخش فرهنگي، چه در بخش اجتماعي و سياسي و ساير قسمتها باید توجه کنند که اين ستون را به پا بدارند وقتي اين ستون به پا داشته شد خود اين ستون، جلوي زشتيها را ميگيرد.
ایشان با اشاره به نقش بازدارندگی نماز در برخورد انسان با منکرات، اظهار داشتند: ما اگر خواستيم بفهميم اين نماز مقبول است يا نه يک راه خوبي دارد البته تشخيص اساسي قبول و نکول به قيامت وابسته است اما در دنيا هر کسي اهل حساب باشد ميتواند بفهمد نماز او قبول شد يا قبول نشد؛ زيرا خداي سبحان نماز را معرفي کرده فرمود: ﴿إِن الصلاةَ تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ﴾ نماز مثل اينکه «الانسان ما هو؟» ميگويند «حيوان ناطق» الصلاة ما هي؟ «الصلاة ما هي؟ هي الناهية عن الفحشاء و المنکر» حالا اگر کسي ظهر و عصر نمازش را خواند تا غروب به شکر الهي آلوده نشد اين مطمئن باشد نمازش مقبول شد چون آنچه جلوي فحشا و منکر را گرفت همين عبادت بود اما اگر ـ خداي ناکرده ـ در بين راه آلوده شد اين مطمئن باشد نمازش قبول نشد.
منبع:مهر