۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۲ : ۲۱
عقیق: حجتالاسلام محمدجواد فلاح عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی در گفتوگویی با اشاره به اینکه نزول وحی در شب مبعث بزرگترین اتفاق در طول تاریخ بشریت است، اظهار داشت: در رابطه با مقوله «وحی»، با یک مسئله بنیادین در رابطه انسان با خدا روبرو هستیم و آن هم بحث لطف الهی است، زیرا اگر بگوییم خداوند جهان و انسان را خلق کرده و برای آن هدفی را در نظر گرفته است تا انسان را به آن غایت نهایی خود برسد، در اینجا وحی نقش تعیینکنندهای دارد.
وی با بیان اینکه خداوند متعال از طریق وحی پیام و آموزههای خود را به وسیله پیامبرانش منتقل کرده است، افزود: پروردگار عالمیان از طریق فرشته وحی پیام خود را به قلب وجود مقدس پیامبر نازل میکرد و پیامبرش نیز وحی را به انسانها ابلاغ میکرد تا از این طریق مسیری را هموار کند تا انسان به آسانی بتواند مسیر آغاز تا انجام را بپیماید.
*وحی حقیقتی است که سابقه بشری ندارد
فلاح با استناد به آیات قرآنی مبنی بر نیاز بشر به وحی، ادامه داد: خداوند خطاب به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «وَأَنزَلَ اللّهُ عَلَیْکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَکَانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکَ عَظِیمًا» و خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد و آنچه را نمىدانستى به تو آموخت و تفضل خدا بر تو همواره بزرگ بود، یعنی خداوند میخواهد به انسانها بگوید که برخی از علوم هستند که هیچگاه بشر به آن دست پیدا نمیکند، مگر از طریق وحی الهی! بنابراین حقایقی از طرف وحی به پیامبر منتقل شده است که این حقایق هیچ سابقه بشری ندارد.
*چگونه انسان به آرامش ابدی میرسد/ چرا انسان معصوم شایسته دریافت وحی است
این کارشناس قرآنی با بیان اینکه خداوند از طریق وحی میخواهد انسان را به آرامش ابدی و سعادت نهایی برساند، خاطرنشان کرد: پروردگار عالمیان به این جهت مقوله وحی را رقم میزند تا انسان را با بایدها و نبایدها، سنتها، فرمولها و قواعد آشنا کنند که این قواعد بتواند انسانها را به نتیجهای که برای او خلق شده است برساند و این عین رحمت و لطف الهی است.
وی ادامه داد: خداوند متعال هستی را آن گونه مدیریت میکند که انسانها بتوانند در صورت رغبت به هدایت و رستگاری، مسیر را پیدا کنند، به گونهای که متکلمین درباره نقشه راه این مدیریت گفتهاند: مدیریت الهی در راستای تقرب به طاعت (یعنی نزدیککننده به اطاعت خدا) و معبد به معصیت (یعنی دور کننده از گناه و بدی) است، بنابراین مهمترین جوهری که میتواند در ظاهر این کار را انجام دهد، حقیقت وحی است که از طریق انسان پاک، سالم و معصوم حقیقت را انسان دریافت میکند.
*نظر امام رضا(ع) درباره چرایی محدودیت وحی
فلاح با بیان اینکه امام رضا(ع) در ذیل روایتی به علت چرایی نازل شدن وحی به تعداد محدودی از افراد بشر اشاره کرده است، تصریح کرد: ثامنالحجج(ع) فرمود: «اگر کسى بگوید: چرا شناخت پیامبران و اعتراف به آنها و اقرار به (لزوم) اطاعت از آنان، بر مردم واجب است؟، در پاسخ گفته شود: چون در وجود مردم و قواى آنان، چیزى نیست که با آن، مصالحشان را کامل سازند و آفریدگار نیز برتر از آن است که دیده شود، سستى و ناتوانى آنان از ادراک او آشکار است، پس چارهاى جز این نیست که میان خداوند و مردم، پیام آورى معصوم باشد که اوامر و نواهى و ادب (و آموزههاى) او را به ایشان برساند و آنها را به آنچه مایه سود و زیانشان است، آگاه سازد».
*معانی لغوی وحی و اصلاحی آن
عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی در ادامه به معانی مختلف وحی از نظر لغوی و اصطلاحی پرداخت و گفت: «وحی» یک پیام پنهانی است که به سرعت انجام میگیرد، هر چند که «وحی» معانی مختلفی دارد که ولی عمده معنای آن همین است، البته بعضی وحی را به معنای اشاره، نوشتن، الهام، کلام مرموز و مخفی، صدایی که ترکیب کلامی نداشته باشد، گفتهاند.
وی افزود: باید توجه داشت که معنای لغوی گاهی بر معانی اصطلاحی منطبق نمیشود، «وحی» در معنای اصطلاحی به آن دستوراتی که خداوند به پیامبران القاء میکند گفته میشود، به عبارتی دیگر ابلاغ رسالتها از سوی خداوند به پیامبران را وحی میگویند، علامه طباطبایی معتقد است: وحی القای معناست، به گونهای که جز از کسی که قصد افهام او شده، پوشیده میماند.
*نظر علامه طباطبایی درباره معنای وحی
فلاح با بیان اینکه علامه طباطبایی وحی را یک امری خارقالعاده میدانست که از طریق ادراکات باطنیه درک میشود، درباره معانی وحی در قرآن کریم اظهار داشت: در آیات و روایات با یکسری معانی وحی مواجه هستیم که نمیتوانیم از آن چشم بپوشیم زیرا آن معنای اصطلاحی وحی را در بر ندارد، یکی از معانی وحی در قرآن مجید، اشاره پنهانی است که خداوند در سوره مریم آیه 11 میفرماید: «فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَیهِمْ أَن سَبِّحُواْ بُکْرَةً وَ عَشِیا»، (زکریا) از محراب به سوى قومش شتافت و به اشاره به آنان القاء کرد که صبح و شام خدا را تسبیح کنند.
*وحی به زنبور عسل چه معنایی دارد
وی درباره معنای دوم وحی در قرآن چنین گفت: گاهی وحی به معنای امر غریزى و هدایت تکوینی است که برای موجودات مطرح میشود؛ همان هدایت غریزی که درباره زنبور عسل خداوند در آیات 68 و 69 سوره نحل میفرماید: «وَ أَوْحَى رَبّکَ إِلَى النحْلِ أَنِ اتَّخذِى مِنَ الْجِبَالِ بُیوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یعْرِشُونَ»، پروردگار تو به زنبور عسل وحى کرد که خانههاى خود را در میان کوهها و درختان بنا کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی با بیان اینکه وحی در قرآن گاهی به معنای الهام در خواب یا همان سروش پنهانی و غیبی مطرح شده است، ابراز داشت: معنای الهام و القای در قلب که همان سروش غیبی است در آیات و روایات اشاره شده است، ولی انسان گاهی پیغامی را دریافت میکند که خیلی مبهم است، ولی در عین حال اثرگذار است، این الهام ممکن است القای ذهنى یا روحى و روانى از عالم بالا باشد.
*وحی به مادر حضرت موسی(ع) چگونه صورت گرفت
وی ادامه داد: مانند آیه شریفه 7 سوره قصص «و َأَوْحَینَآ إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِى الْیمِّ وَ لَا تَخَافِى وَ لَا تَحْزَنِى إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَیکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ»، به مادر موسى وحى کردیم که طفل خود را شیر بده و اگر ترسیدى که فرعون گزندى به او رساند، او را در نیل رها کن، مفسران این وحی را به معنای سروش پنهانی معنی کردند، شیخ مفید در کتاب «تصحیح الاعتقاد» صفحه 121 خود درباره معنی وحی در این آیه سوره قصص میگوید: مسلمانان اتفاق دارند که وحی به مادر موسی(ع) یا به صورت رویا بوده یا در خواب به وی القا شده است.
*آیا وسوسههای شیطانی وحی محسوب میشود
فلاح با بیان اینکه گاهی وسوسههای شیطانی به معنای وحی در قرآن آمده است، اظهار داشت: در آیات 121 و 112 سوره انعام وحی کننده شیاطین جن و انس هستند که پنهانی مطالب گمراه کننده را به دوستانشان القا میکنند، بنابراین وحی به معنای کلام پنهانی و وسوسه است که در گوش یکدیگر میکنند: «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ»، «وَلاَ تَأْکُلُواْ مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَآئِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ».
*معنای دقیق وحی چیست/ جامعترین آیه درباره انواع وحی به انبیاء
وی دقیقترین معنای وحی را همان معنای نبوت و رسالت بیان کرد، افزود: الهام غیبى به پیامبران - وحى به این معنا- بیش از 70 بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ از جمله آنکه در سوره یوسف آیه 3 آمده است: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَآ أَوْحَینَآ إِلَیکَ هَذَا الْقُرْءَانَ»، ما به وسیله وحى این قرآن، به تو بهترین داستانها را براى تو بیان میکنیم.
این کارشناس قرآنی مصداق معنای جامع وحی را آیه 51 سوره شوری خواند و بیان داشت: در این آیه اقسام سه گانه وحی درباره پیامبران آمده است: «وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ»، یکی وحی مستقیم و بیواسطه است که از طرف خداوند بر قلب پیامبر فرود آمده است؛ یعنی وحی بدون واسطه و این از سختترین نوع وحی است.
*علت مدهوشی پیامبر اکرم(ص) هنگام دریافت وحی
وی ادامه داد: عبید بن زراره از پدرش نقل کرده که از امام صادق(ع) درباره حالت اغما و مدهوشی که هنگام نزول وحى به رسول الله(ص) عارض مىشد؟ پرسیدم، حضرت(ع) فرمود: آن هنگام بود که میان او و خدا واسطهاى نبود و خدا بر او تجلى مىفرمود، اى زراره! آن نبوت است، همچنین در روایات آمده است که هنگام نزول این نوع وحی، دانههاى عرق در هواى سرد در پیشانى مبارکش ظاهر مىشد.
فلاح بیان داشت: گاهی وحی، من وراء حجاب است؛ خداوند صدا را خلق مىکند و پیامبر آن را مىشنود؛ مانند حضرت موسى(ع) که صدا را از درخت طور شنید، چنان که قرآن مىفرماید: «فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی مِن شَاطِئِ الْوَادِی الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ»، پس چون به آن (آتش) رسید از جانب راست وادى در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا آمد که اى موسى! منم من خداوند پروردگار جهانیان.
*تفاوت وحی مستقیم با وحی با واسطه
وی با اشاره به نوع سوم وحی پیامبران، افزود: گاهی فرشته به صورت انسان در میآمد و به محضر پیامبر مىآمد و آنچه را که خداوند دستور داده است، به پیغمبر(ص) مىگفت، مشهور است که جبرئیل در صورت دحیه کلبى محضر رسول الله(ص) مىآمد، هشام بن سالم مىگوید: مردى از امام صادق(ع) پرسید: گاهى رسول خدا(ص) مىفرماید: جبرئیل گفت و این جبرئیل است که چنین امر مىکند و در هنگام دیگر به آن حضرت حالت غش عارض مىشد؟، امام فرمود: حالت غش هنگامى بود که وحى به طور مستقیم رخ مىداد و چون وحى از طرف جبرئیل بود، آن ثقل و فشارى نبود، آن وقت پیامبر(ص) مىفرمود: جبرئیل چنین گفت و این جبرئیل است.
منبع:فارس
211001