۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۱۱
بحث لزوم عدالت ورزی و ضرورت مبارزه مسئولان اجرایی کشور با مفسدان و برخورد با کارگزاران فاسد بر اساس سیره حکومتی امیر مؤمنان(ع) دو کلید واژه مهم در بیانات امروز رهبر معظم انقلاب است. مطالعه و بازخوانی سیره حضرت علی (ع) در این باره ضروری بوده و نکات آموزندهای را به همراه دارد.
عدم سازش با مفسدان
دوران کوتاه مدت حکومت امیرالمؤمنین(ع) دوران مبارزه با فرهنگ اشرافیگری
بود. حضرت با تمام توانی که داشتند و با قاطعیت و صراحت، جلوی تمام
غارتگران بیتالمال ایستاد و تا حد توان عدالت را تحقق بخشید، هر چند در
این راه به شهادت رسیدند. امیر مؤمنان(ع) در این مبارزه اهل زد و بندهای
سیاسی- اقتصادی پشت پرده نبود «وَ لا تُخالِطوُنی بِالمُصانِعَة؛ با من با ساخت و پاخت و تبانی معاشرت نکنید»( خطبه 216). و یا در فرمایش دیگری فرمودند: «لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَایُصَانِعُ وَلَا یُضَارِعُ، وَلَا یَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ؛ فرمان
خدا را تنها کسى مى تواند اجرا کند که نه سازش کار باشد(و اهل رشوه) و نه
تسلیم و ذلیل (در مقابل دیگران)و نه پیروى از طمعها کند».
امیرالمؤمنین(ع) در موارد متعددی با والیان و کارگزاران حکومتی که دچار فساد شده بودند، برخوردهای شدیدی داشتند تا جایی که گاهاً آنها را از منسب عزل میکردند. در ادامه به برخی موارد مشهور اشاره میشود.
منذر بن جارود عبدی
هنگامی که گزارش فساد و اختلاس 30 هزار درهمی منذر بن جارود عبدی یکی از
کارگزاران آن حضرت به ایشان رسید، او را عزل کرد، سیهزار درهم را پس گرفت و
به او نوشت «شایستگی این را نداری که
در جمع آوری بیت المال به تو اعتماد شود» (نهجالبلاغه - نامه 71) و یا آن
بزرگوار در فرمانی به مالک اشتر میفرماید: «ثمّ تفقّد أعمالهم و ابْعَثِ
العیونَ ...- با فرستادن مأموران مخفی مواظب کارگزاران خود باش، چنانچه یکی
از آنان، دست به خیانتی زد، بدون تأخیر، خیانتکار را کیفر ده، آنگاه وی را
در مقام خواری و مذلت بنشان و داغ خیانت بر پیشانی او بگذار و طوق رسوایی
بر گردنش بیفکن!». نامههای فراوانی از علی(ع) در نهج
البلاغه وجود دارد که در آنها به کارگزارانش که در معرض اتهام حیف و میل
بیتالمال بودند، نوشته: «تو در نزد من خوار و زبون و کم ارزش و بیمقدار خواهی شد.» (نامه 43) و «چنان بر تو سخت میگیرم که در زندگی حقیر و ضعیف شوی » (نامه 20).
برخورد با ابن هَرَمه
امیرالمؤمنین(ع) هنگامی که از، خیانت ابن هَرمَه، مأمور بازار اهواز اطلاع یافت، به رفاعه چنین نوشت: «هنگامی
که نامهام را خواندی، ابن هرمه را از بازار، برکنار کن و او را به خاطر
مردم از کار، باز دار و سپس زندانی نما و خبر آن را اعلان عمومی کن و به
کارگزارانت بنویس و نظرم را به آنان ابلاغ نما. درباره ابن هرمه، غفلت یا
کوتاهی نکنی که نزد خداوند، هلاک شوی و من هم به بدترین شیوه برکنارت خواهم
کرد که از این کار، تو را به خدا پناه میدهم.»(دعائم الإسلام ج 2 ص532)
برخورد با زیاد بن ابیه
امیرالمؤمنین(ع) فرستادهای را نزد زیاد روانه ساخت تا آنچه از
مالیاتها نزد او جمع شده، باز پس بگیرد. زیاد، آنچه نزدش بود، همراهِ
فرستاده کرد و به وی گفت: کُردها مالیاتها را نابود کردهاند و من با
آنها مدارا میکنم. این مطلب را به امیرمؤمنان اعلام مکن که گمان کند
کوتاهی از من بوده است.
فرستاده آمد و سخن زیاد را به علی علیهالسلام رساند. او به زیاد نوشت: «فرستادهام
خبر داد آنچه را درباره کُردها به وی گفتی و اینکه آن را از من کتمان
کردهای. تو خود به نیکی میدانی که آن را به وی نگفتی، مگر از آن رو که
به من برسانی و من سوگند میخورم به خداوند عز و جل، سوگند راستین، که اگر
به من خبر رسد که در ثروت مسلمانان خیانت کردهای، کم یا زیاد، چنان بر تو
سخت بگیرم که اندک مال شوی و بارِ هزینه عیال بر دوشت سنگینی کند و خوار و
پریشان حال شوی. والسلام» ( أنساب الأشراف ج2ص390)