۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۱۷
عقیق: کارگاه هنری آستانه حضرت معصومه(س)، مکانی است که انواع فعالیتهای هنری، مرمت و بازسازی آثار نفیس در آن انجام میگیرد. مناسب دیدیم گزارشی از این کارگاه هنری آماده کنیم و تقدیم مخاطبان گرامی کنیم.
به کارگاه حرم مطهر حضرت معصومه (س) رفتیم و در ابتدا با حجتالاسلام والمسلمین سید جعفر حجت کشفی، مدیر کارگاه هنری آستانه حضرت معصومه (س) گفتوگو کردیم.
وی عالم هنرمندی است که علاوه بر فعالیتهای نویسندگی، پژوهشی و تبلیغی، به هنر خطاطی میپردازد. خطاطی کتیبه داخل ضریح مطهر حضرت معصومه (س)، محراب جمکران و ضریح حرمین عسکریین(ع) از دیگر فعالیتهای این عالم هنرمند است.
پیش از انقلاب نسبت به کتابهای خطی بیمهری میشد
حاج آقای کشفی از شروع فعالیتهای خود به خصوص فعالیتهایی که در زمینه هنر انجام دادهاید، بگویید.
ـ من طلبه هستم و در کنار کار تحصیل و تبلیغ و فعالیتهای پژوهشی، به هنر خوشنویسی و هنرهایی که با خوشنویسی هماهنگ هست، مشغول هستم. البته فعالیت اصلی من نویسندگی است.
من در سال 1342 از استهبانات استان فارس که الآن استهبان شده است، به قم آمدم. چیزی که تقریبا در خانواده ما رایج بود و همین باعث شد که بنده به سمت علوم دینی بیایم، این بود که خانواده ما، خانوادهای روحانی بود و اعضای خانواده عموما روحانی بودند.
منتها در کنار مسائل و معلومات دینی، ادبیات فارسی و خوشنویسی در خانواده ما بسیار مورد توجه بود. من نیز در کنار درس طلبگی، هنر خوشنویسی را انجام میدادم منتها در آن زمان استاد خاصی نداشتم چون هنر خوشنویسی آن طور که الآن مورد توجه هست و در این سالهای اخیر رشد کرده، مورد توجه نبود. من قبلا در دوران دبیرستان مقداری خط کار کرده بودم
آن زمان مردم این تفکر را داشتند که حالا به این جهت که صنعت چاپ آمده، کتابهای خطی دیگر مورد توجه نیست و به این ترتیب نسبت به کتابهای خطی بیمهری میشد و خیلی از کتابهای خطی در آن سالها از بین رفت. این کتابها یا در اثر بی توجهی از بین میرفتند و یا فروخته میشدند و دلالها آنها را میخریدند و خارج میکردند.
بعد از سفر به عراق با خطوط مختلف آشنا شدم
بنابراین من نتوانستم بر اساس راهنمایی استاد، خوشنویسی را یاد بگیرم و خودم به شکل آزاد کار میکردم. تا اینکه در سال 1345 به کشور عراق و شهر نجف اشرف رفتم و در حوزه علمیه نجف که برای تحصیل به آنجا رفته بودم، با خط ثلث آشنا شدم.
البته مقدار خیلی کمی در ایران آشنایی داشتم اما به صورت اصولی با خط ثلث آشنایی نداشتم.
چون خطوطی که در ایران متداول بود، خط نستعلیق بود که خط فارسی است و به اصطلاح خط ملی ماست و خط نسخ ایرانی که مردم به آن خط قرآنی میگفتند و خط ثلث که معمولا کار کتیبهها بود. مثل کتیبههای آثار تاریخی اصفهان و مشهد و خط چهارم نیز خط شکسته بود.
مردم با این چهار خط آشنا بودند و نسبت به خطوط ثلث و نسخ در آن سالها توجهی نمیشد. بعدها انجمن خوشنویسان در ایران تشکیل شد. من بدون استاد و یا دیدن یک اثر کلاسیک رسمی، مشق میکردم.
در نجف به راهنمایی بعضی از روحانیون هنرمند مثل آقای باقری که در آن زمان نجف بود و الآن از علمای بزرگ کویت است و از دانشمندانی بود که خودش هنرمند بود و هم به راهنمایی آیتالله نجومی کرمانشاهی که خداوند رحمتش کند، از روی قواعد الخط العربی محمد هاشم بغدادی نوشتم.
مرحوم هاشم بغدادی که در بغداد بود، از بهترین خوشنویسان عراق و بسیار قوی و چیره دست بود و در تمام خطوط اسلامی تبحر داشت از جمله خط ثلث و نسخ عربی و دیوانی و دیوانی جری و رقعه و کوفی و حتی خط فارسی یا همان نستعلیق، منتها به همان شیوه عراقیها و ترکها و عربها مینوشت.
کتاب قواعد الخط کتاب مختصر ولی بسیار سودمند و با برکت بود. این کتاب در ایران بارها و بارها چاپ شده و الآن نیز قابل استفاده است. خیلی از خطاطهای معاصر قم که خطاطهای بسیار خوبی هستند از این کتاب قواعد الخط استفاده کردهاند.
تحول اساسی در هنر خوشنویسی با پیروزی انقلاب اسلامی
در عراق در کنار تحصیل، مشق خط میکردم تا اینکه صدام ایرانیها را مجبور به بازگشت به ایران کرد و من به ایران برگشتم.
در شیراز با مرحوم حمید دیرین که از اساتید نستعلیقنویس خیلی خوب بود و از شاگردان مرحوم سید حسین میرخانی بود، آشنا شدم.
مرحوم میرخانی بنیانگذار انجمن خوشنویسان در دهه 40 و 50 بود. آقای حمید دیرین مرا به کلاسهای خوشنویسی دعوت کرد و خیلی به من محبت داشت. ایشان بسیار تشویقم کرد و وسایلی فراهم کرد تا من بتوانم بهتر کار کنم.
من خط نستعلیق را در خدمت ایشان آموختم و بعد از آمدنم به قم و گاهی که تهران میرفتم نیز با ایشان در ارتباط بودم. تا این اواخر که در شیراز تصادف کرد و از دنیا رفت، با ایشان مرتبط بودم. الآن مجلهای به نام کلک دیرین به افتخار ایشان در شیراز منتشر میشود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تحول زیادی در مسائل فرهنگی پیدا شد و خوشنویسی بیش از هر هنری در انقلاب اسلامی رشد کرد. انقلاب اسلامی به فرهنگ اسلامی اهتمام زیادی داشت و خوشنویسی که در حقیقت شاخهای از هنرها و فنون اسلامی است، خیلی رشد کرد.
خوشنویسی بعد از انقلاب با قبل از آن اصلا قابل قیاس نیست. ما قبل از انقلاب به زحمت میتوانستیم استادی را به دست بیاوریم. خط نسخ و خط ثلث مورد توجه نبود. بیشتر توجهها به سوی خط نستعلیق و شکسته بود. پس از انقلاب، انقلابی فرهنگی در عرصه هنر خوشنویسی به وجود آمد.
موزه شهدا و ارتباط با هنرمندان برایم سودمند بود
موزهای در مورد شهدا تاسیس شد. من پس از تأسیس موزه شهدا فرصتی به دست آوردم تا بیشتر به این امر بپردازم. در موزه شهدا غرفهای برای یادمان شهدا تأسیس شد و مسئولیتش به من محول شد و به کمک هنرمندان و خوشنویسان و نقاشان و تذهیبگران این موزه توسعه پیدا کرد.
موزه شهدا به فعالیت خود ادامه میداد و من ارتباطی از سال 60 با انجمن خوشنویسان ایران پیدا کردم و تا سال 70 من از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد، عضو شورای عالی انجمن خوشنویسان بودم. این حشر و نشر با هنرمندان برای من خیلی سودمند بود.
محیط موزه شهدا و هنرمندان مختلفی که در آنجا آثاری را به وجود میآوردند و کارگاههای خوبی که تشکیل میشد و ارتباطی که با اساتید انجمن خوشنویسان داشتم و گاهی کلاسهایی که برای من برگزار میشد، خیلی موثر بود.
مدتی به عنوان مبلغ دینی به سوئد رفتم
فعالیتهای دیگری هم داشتهاید؟
ـ در این سالها مسئولیتهایی داشتم و مدتی مسئول فرهنگی بنیاد شهید بودم. مدتی به عنوان مبلغ دینی به سوئد رفتم و بعد به عنوان نماینده فرهنگی در آنجا به فعالیتم ادامه دادم.
پس از انقلاب نماینده مجلس شورای اسلامی شدم
فعالیتهای سیاسی چطور؟
ـ در دوره اول مجلس شورای اسلامی از سال 59 تا 63، نماینده مجلس بودم.
مثل قدیم توانایی خطاطی در همه روزهای هفته را ندارم
از چه زمان به قم برگشتید و مدیر کارگاه هنری آستانه شدید؟
ـ بعد از برگشتن به ایران کارهای کتیبه و سفارشهایی را که مناسب حال من بود، انجام میدادم. سال 69 به قم منتقل شدم و در کارگاه آستانه حضرت معصومه (س) به مناسبت حفظ آثار موزه و کتابخانه، تا امروز مشغول هستم.
ما در این کارگاه مرمت که تولید آثار هنری هم داشت، به اعتبار ارتباطی که با خوشنویسی داشت، از آثار قدما و آثار بسیار نفیسی که در موزه و کتابخانه بود، برای تحقیق و مطالعه استفاده کردیم. همچنین ارتباط بیشتر با هنرمندان خیلی در رشد کار من مؤثر بوده و زمینه توفیقی بوده برای اینکه بتوانم کارهای بیشتری را انجام دهم.
در این کارگاه علاوه بر اینکه قطعات مختلفی را نوشتم، موفق به نوشتن قرآنی به خط نسخ شدم. الآن نیز مشغول نوشتن قرآنی به خط ثلث هستم و سوره مبارکه نمل را مینویسم. بنده سه روز بیشتر نمیتوانم در کارگاه مشغول باشم و آن هم تا قبل از ظهر که توانایی دارم چند صفحهای مینویسم.
ما کارگاهی برای مجمع جهانی اهل بیت (ع) تشکیل دادیم و آنجا قطعات زیادی تولید شد و هنرمندان خوبی همکاری کردند. کارگاهی برای انتشارات الهدی در تهران دایر کردیم و خروجیهای خوبی داشت. کارهایی که در این محیطها انجام گرفت و مدیریتش هم غالبا بر عهده من بود، باعث شد به صورت جدی تری این هنر را دنبال کنم.
خطاطی کتیبه داخل ضریح مطهر حضرت معصومه (س)، محراب جمکران و ضریح حرمین عسکریین (ع)
شنیدیم کاتب محراب مسجد جمکران بودید، فعالیت این چنینی دیگری هم داشتید؟
ـ بله، کتیبهای در محراب مسجد جمکران هست که به کمک فرزندم سید محسن نوشتم و ایشان کار و طراحی کوفی آن را انجام داد.
کار محراب کار خیلی خوبی بود. البته بعد دیگر شرایطی فراهم نشد تا بتوانم در آنجا بیشتر ادامه دهم.
کتیبه داخل ضریح حضرت معصومه (س) را که کاشی هست، نوشتم. در بعضی قسمتها روی درها و جاهای مختلف حرم مطهر به صورت جزئی و یا مفصل خطاطی کردهام. بعضی قسمتهای ضریح مطهر امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع)، به من واگذار شد.
داخل سقف این ضریح مطهر، اسماءالله را نوشتم و خطهای کوفی داخلش را فرزندم سید محسن نوشت و هنوز این ضریح به طور کامل تمام نشده و اساتید صنایع چوب و هنرمندان خیلی خوبی از شیراز که ضریح مطهر سیدالشهدا (ع) را ساختند مشغول ساخت چهارچوب این ضریح هستند.
میدانید که هر ضریح دو قسمت دارد. یک قسمت آن چارچوب و اسکلت چوبی است و قسمت دوم روی آن است که نقره کاری و طلاکاری میشود. عدهای از هنرمندان قلم زن و طراحان گل و بوتهها و اسلیمیهایی که خاص ایران هست، فضای بیرونی آن را کار میکنند.
کار خطاطی که در زمینه چهارچوب آن میشود هم به صورت نقرهکاری است و هم به صورت منبت و چوب که خودش مجموعهای از هنرهاست.
خداوند به اساتیدی از شیراز و اصفهان این توفیق را داده تا افتخار ساخت ضریح سیدالشهدا (ع) و به دنبال آن ضریح مطهر عسکریین (ع) را داشته باشند.
در شیراز کار خط زیادی در مساجد و امامزادهها انجام دادهام. در قم نیز کتیبههای مدرسه معصومیه را نوشتم که خطاطهای دیگری به جز من هم کتیبههای این مدرسه را نوشتند.
در حال حاضر به نوشتن خط و همچنین مرمت آثار موزه و کتابخانه آستانه حضرت معصومه (س) مشغول هستم.
کارگاه مرمت، بیمارستان آثار هنری است
از فعالیتهای کارگاه هنری آستانه حرم حضرت معصومه (س) بگویید.
ـ این کارگاه در تشکیلات آستانه، فراز و نشیبهایی داشته و زمانی بود که ما مستقل بودیم و مستقیم زیر نظر تولیت قرار داشتیم.
الآن تشکیلات دیگری هست ولی این کارگاه از ابتدا و در سال 70 که تشکیل شد، به استثنای چند سالی که برای تبلیغ نبودم، مدیریتش با من بوده و در حین مدیریت در این کارگاه کار میکردم.
کارهای کتابت قرآن و قطعات و مشاورههای هنری داشتهام. الآن نیز در حال نوشتن قرآن و قطعات مختلف خط هستم.
کار ما در اینجا بیشتر مرمت آثار کاغذی و مخطوط است. یعنی قرآنها و کتابهای نفیس و لوحها و بعضی آثاری که ارتباط با خوشنویسی داشته باشد مانند نظیر نویسی و پشت جلدهای کتابهای قدیمی که نیاز به بازسازی و نظیرنویسی دارد را انجام میدهیم. اگر به موزه آستانه تشریف ببرید، قسمتهایی از این آثار را که مورد مرمت قرار گرفته، مشاهده میکنید.
با مثالی خدمتتان عرض کنم که کارگاه مرمت، بیمارستان آثار هنری است. آثار هنری تنوع زیادی دارد؛ آثار فلزی، آثار معماری و ... ولی در اینجا مخطوطات یعنی کتابها و سندها مورد مرمت قرار میگیرد.
یک مرمتکار، باید چند فن را بلد باشد
اوراقی که به صورت تک برگی یا به صورت کتاب است، در گذر تاریخ صدمه میبیند و فرسوده میشود. در همه جای دنیا کارگاه مرمت در کنار کتابخانهها و موزهها هست و وجودش مثل یک بیمارستان لازم است. کار مرمت یک کار، مرکب و شامل چند فن است و مرمتکار باید چند فن را بلد باشد.
مرمت کار باید صحافی و دوخت و دوز و تذهیب و نگارگری و گل و مرغ و... و آنچه مربوط به کتاب آرایی هست را بداند. مرمتکار باید ابتکار داشته باشد تا ضایعهای را که به وجود آمده، به بهترین شکل درست کند. اولین کاری که روی یک اثر در حال مرمت انجام میگیرد، پاک سازی است.
اثر باید قسمت به قسمت و ورق به ورق پاک سازی شود. در مرحله بعد آفت زدایی میشود که همین آفت زدایی یک فن بزرگ است.
بعد بازسازی جلد یا صفحات آسیب دیده شروع میشود. چند تن از هنرمندان این حرفه از سال 70 سه روز در هفته از تهران میآمدند و آستانه وسیله برایشان فراهم کرده بود. الآن نیز اساتیدی از تهران و کرج سه روز آخر هفته به کارگاه میآیند و به امر مرمت آثار مشغول هستند.
آقایان نجومی، مسعود هنرکار، سحابالدین هنرکار، رضا بیدآبادی سالهاست در امر مرمت کار کردهاند. این کار بسیار دشوار است و حوصله زیادی میخواهد. این هنرمندان معمولا از نظر مالی نیز تأمین نمیشوند.
در این کارگاه در عرض این 20 سال، آثار بسیار گرانبهایی را مرمت کردیم. شاید بیش از 1000 اثر ارزشمند از نظر تاریخی و فرهنگی و هنری و حتی از نظر ریالی در این کارگاه مرمت و تولید شده و خیلی از اینها در ویترینهای موزه به نمایش گذاشته شده است.
نشریات و کتابها و تحقیقاتی نیز داشتهایم که اگر خداوند توفیق دهد و مسئولین توجه بیشتری کنند، این کارگاه میتواند بیشتر منشأ اثر باشد. این کارگاه جنبه آموزشی نیز داشته است و خیلیها در این کارگاه آموزش دیدهاند.
کارگاه مرمت آستان حضرت معصومه، جزو بهترین کارگاههای کشور است
در کارگاه هنری آستانه حضرت معصومه (س) سفارشات متفرقه از جاهای مختلف داشتیم و میتوانیم بگوییم این کارگاه در بین کارگاههای مرمت در سطح کشور اگر بهترین نباشد، جزء بهترینهاست که به صورت سنتی کار میکند.
همان طور که میدانید در بین رشتههای دانشگاهی، رشته مرمت وجود دارد اما به صورت فنون جدید و استفاده از مواد و تکنیکها و ماشین آلات جدید کار میکنند. اما ما در اینجا به صورت سنتی و روشهای قدیم کار انجام میدهیم.
مشکلات کارگاه هنری آستانه حضرت معصومه (ع)
در این کارگاه با چه مشکلات و کمبودهایی مواجه هستید؟
ـ یکی از مشکلات و کمبودهای ما، کمبود ابزار جدید است. در دنیا دائماً مواد و ماشینآلات جدید برای حرفههای مختلف اختراع میشود. ما بسیاری از این وسائل را نداریم. مثلا برای آفت زدایی و مرمت و آزمایشگاه که دائما در حال تکمیل و تحول است، نیاز به ابزار جدید داریم که در دسترس ما نیست.
ما دوست داریم ببینیم دنیا در راه مرمت چه قدمهایی برداشته و از این لحاظ کمبود داریم. هر دانشگاه و کار هنری و علمی که با مجامع علمی و هنری دنیا مرتبط نباشد، عقب میماند.
مشکل بعدی ما کمبود فضاست. این ساختمانی که شما ملاحظه میفرمایید، ساختمان اداری آستانه است و فضا مناسب کارگاه نیست. خیلی از آثار ما به علت کمبود فضا در انبار است و ضایع میشود. فضای ما در اینجا برای کار هنری خیلی تنگ است. جای قبلی که در ساختمان بسیج بودیم، فضای بهتری داشتیم.
مشکل دیگری که داریم این است که موادی که ما میخواهیم بواسطه مشکلات اقتصادی خیلی دیر به دست میآید. مثلا ورق طلا یا چرم و یا کاغذهایی که دست ساز و اصیل باشد و یا ابزار آلات مختلف دیر به دست ما میرسد.
ما الآن نیاز به دستگاه پرس و ماشین برش داریم. هم چنین برای عکسبرداری به دوربین نیاز داریم و یا کامپیوترهای پیشرفته میخواهیم که متاسفانه نداریم.
به هر حال آستانه نیز مشکلاتی دارد که نتوانسته اینها را برای ما تأمین کند. البته قولهایی میدهند اما هنوز تأمین نکردهاند.
کارگاه مرمت آستان قدس رضوی پیشرفتهتر است اما هنرمندان حرم حضرت معصومه تبحر بیشتری دارند
در مشهد اداره بزرگی برای مرمت وجود دارد و البته آستان قدس حضرت امام رضا(ع) خیلی گسترده و ثروتمند است. ولی هنرمندان آنجا به گفته و گواهی خودشان به پای هنرمندان این کارگاه نمیرسند ولی امکاناتشان از ما خیلی بیشتر است.
در تهران نیز در برخی کارگاهها امکانات خیلی خوبی هست. اما ما با همین کمبودها و به روش سنتی قدیم کارمان را انجام میدهیم. امیدواریم که به زودی این تجهیزات تأمین شود و آثار از بین نرود.
حرفهایی از جنس درد دل ...
همیشه هنر و جاهایی مثل موزه و کتابخانه با کمبودهایی مواجه است و وقتی تحولی به وجود میآید اول اینها دچار محرومیت میشوند. هرچند ما این حرفها را به اندازه درد دل گفتیم اما گفتنش فکر نمیکنم دردی را دوا کند.
در صورتی که بودجه بیشتری به کارگاه هنری آستانه تعلق گیرد ما میتوانیم هنرمندان بیشتری را جذب کنیم. از اوقات هنرمندانمان بیشتر استفاده کنیم. الآن خیلی از آثار است که به خاطر همین محدودیت در نوبت است.
هنوز قراردادهای امسال ما امضا نشده ما کارمان را شروع کردیم اما هنوز قرارداد نداریم. برنامههایی دادهایم آنها هم قول دادهاند اما خیلی کم اتفاق میافتد که ما بتوانیم توسعه دهیم. توسعه هر موسسه علمی و هنری و ... به جذب افراد تواناست و جذب افراد توانا محتاج بودجه و امکانات است.
اگر ما بودجه کافی داشته باشیم میتوانیم آموزش بدهیم. البته مرمت چیزی نیست که بشود برای آن کلاس بزرگ گذاشت اما اگر کلاسهای 5-6 نفره برای آموزش داشته باشیم میتوانیم بوسیله این افراد تحت آموزش، یک سری از کارها را انجام دهیم و جلو بیفتیم. این کار هم به صرف آستانه است و هم افراد هنرمندی تربیت میشوند.
این هنر چیزی است که افراد جدیدی باید دائما تربیت شوند و کاری است که نیازمند آموزش و تجربه است. در دانشگاهها این رشتهها را به صورت تئوری میخوانند. هیچ گاه از دل دانشگاه هنرمندان بزرگ بیرون نمیآیند. مگر اینکه برخی دانشگاهها با امکانات وسیعتری این آموزش را به افراد دهند.
ولی من ندیدم کسی با وقتی که در دانشگاه گذرانده توانایی هنرمندان را داشته باشد. این هنرمندان با سالها عمری که صرف کردهاند به این توانایی رسیدهاند. هنرهای سنتی دانشگاهی نیست. اینها روی عشق و علاقه و زحمتی است که فرد هنرمند میکشد.
اگر بشود این جنبه آموزشی را توسعه داد، افراد علاقمندی هستند که میتوانند با مشارکت و حقوق کمتر گوشه کار را بگیرند. در حال حاضر حدود 1000 اثر در موزه آستانه حضرت معصومه (س) در نوبت است تا مورد مرمت قرار بگیرد و رفع عیب شود. در کتابخانه نیز همین طور.
کیفیت را فدای کمیت نکردهایم
البته من بسیار خوشحالم که کاری که در این کارگاه انجام گرفته با کیفیت بسیار خوبی بوده و ما هیچ وقت به کمیت نپرداختهایم.
هرگز نخواستیم بی کیفیت کار کنیم اما کار زیاد تحویل دهیم. آن قدر که وظیفه بر عهده ما گذاشته میشود و ظرفیت ما اجازه میدهد، هنرمندان سعی میکنند با کیفیت خیلی خوبی کار را انجام دهند. الحمدلله در این کارگاه، کار جمعی خیلی خوب انجام گرفته است.
در کنار سایر فعالیتها برای مرمت و...کارهایی را به سفارش آستانه برای مناسبات و هدیههایی که برای افراد و شخصیتها در نظر میگیرند، انجام میدهیم.
ما کارهایی را به شکل تابلوهایی با مضمونهای متفاوت آماده میکنیم و یا آستانه سفارشاتی میدهد و در این زمینه مشورت میگیرد. خیلی آثار از خروجیهای کارگاه هنری بوده که در مناسبات به شخصیتها هدیه داده شده است.
آثار هنرمندان ایرانی به خوبی به جهانیان معرفی نمیشود
یکی از مشکلاتی که احساس میشود این است که متاسفانه در ایران فعالیت فرهنگی مناسبی برای شناساندن هنرها و اصالت فرهنگمان انجام نمیشود و آثار هنرمندان ما به دیگر کشورها معرفی نمیشود. مثلا در کشور ترکیه آثار فرهنگی را به شکل کتابهای بسیار زیبا در میآورند و معرفی می کنند.
مثلا مجموعه «ایران، پل فیروزه»، مجموعه عظیمی بوده که قبل از انقلاب در قالب کتاب بزرگی به مهمانهای خارجی هدیه داده میشده است. چه خوب است ما نیز چنین مجموعههایی را آماده کنیم و مثلا در همین آستانه حضرت معصومه(س)، به مهمانهایی که از خارج از کشور میآیند، هدیه بدهیم.
مثلا چندی قبل علمای کشورهای اسلامی در حرم، حضور داشتند و چه زیبا بود که چنین مجموعههای هنری و خطی و فرهنگی به شکل بسته فرهنگی به آنها عرضه شود. این حرکتهای فرهنگی در کشورهای دیگر انعکاس خیلی خوبی دارد.
مدیران فرهنگی، الآن وارد نیستند. متاسفانه کار عمیق و بادوام فرهنگی انجام نمیشود. ما میتوانیم کتابچه و سی دی و بروشورهای تبلیغی داشته باشیم تا نشان دهیم که ما در عرض این 22 سال در کارگاه هنری آستانه این کارها را انجام دادهایم.
تألیف و چاپ کتابهای مختلف درباره خط
* یکی از فعالیتها و علایق مهم شما در زمینه نویسندگی است، در اینباره توضیح دهید
ـ بله یکی از کارهایی که با علاقه انجام میدهم، کارهای ادبی و نویسندگی است. به نویسندگی حتی بیشتر از خطاطی علاقه دارم. سالهاست که می نویسم. انجمن دوستانهای داریم که جمعی از اساتید دانشگاه هستند. این انجمن با عنوان «انجمن اردیبهشت» هفتهای یک بار در مجمع ذخائر اسلامی تشکیل میشود.
در این انجمن چیزهایی مینویسم و بیشتر نوشتههای من دینی هست. کتابهایی نوشتم چون «نورٌ علی نور» که تفسیر آیه نور است. «از آفرینش تا اکمال دین» اثر دیگری است که به صورت نثر ادبی درباره خاتم پیامبران (ص) نوشتم. «کلک نگارین» مجموعه رسائل ادبی است که از بنده چاپ شده و کارهای دیگری مانند «فن بیان و آداب المتعلمین» و دروس نسخهشناسی و نسخه خوانی که با تیراژ محدود چاپ شده است.
بعضی از نوشتههایم نیز به صورت ادبی و یا سفرنامه است. مثلا رساله شیرازیه سفرنامهایست و مربوط به سفری میشود که ما برای کارهای کتابشناسی به شیراز رفته بودیم. رساله دیگری به نام تفرج شیراز است که باز در همین زمینه هست.
متفرقات مختلفی نیز در زمینه خط نوشتهام. درباره ویژگیهای فنی خط نسخ رسالهای نوشتم که مجمع ذخایر چاپ کرده است. درباره مرکب سازی تجاربی داشتم که نوشتم و مجمع ذخایر اسلامی تکثیر کرده است. «تجلی خط ثلث در سرودهها پارسی» از دیگر آثار بنده در زمینه خط است.
چند کتاب دیگر نیز آماده چاپ دارم و فرستادم برای چاپ اما امکانات مالی اجازه نمیدهد. خودم این سرمایه را ندارم و خیلی از ناشران قدرت سرمایه گذاری ندارند و به هر حال آنها نیز فکر میکنند که باید پول کتاب برگردد.
خیلی از مطالب هم دست نویس مانده تا چه موقع توفیق پیدا کنم و چاپ شود. خودم نمیتوانم هزینه چاپ آن را بدهم و این مطالب ادبی چون عامالمنفعه نیست فقط یک عده خاصی میپسندند و چاپ و نشر آن نیز محدود است.
شاگرد شهید صدر و آیت الله خویی
اساتیدی که در شما موثر بودهاند، چه کسانی بودند؟
ـ شهید آیتالله سید محمدباقر صدر که به دست صدام شهید شد، مجتهد و عالم متفکر نواندیشی بود که بنده در محضر ایشان بودم و در درسهای ایشان شرکت کرده از کتابهایشان استفاده میکردم. بعد از اینکه صدام ما را از عراق بیرون کرد و ما به ایران آمدیم، ایشان به شهادت رسید.
صدمهای که صدام به حوزه نجف زد متاسفانه نگذاشت تا من بیشتر از محضر این بزرگان بهرهمند شوم.
حضرت آیتالله خویی در عراق و در حوزه فقه و اصول قوی که در نجف بود از اساتید من بود.
در ایران نیز مرحوم فانی و آیتالله وحید و مرحوم آیتالله معرفت از اساتیدم بودند.
گاهی به خوانسار میروم و با حوزه علمیه ابنالرضا همکاری دارم
چندی پیش مراسم تجلیلی از شما برگزار شد. درباره آن صحبتی ندارید؟
ـ مجمع ذخائر اسلامی و اعضای انجمن اردیبهشت به عنوان رونمایی از کتاب کلک نگارین و اینکه میخواستند تجلیلی از من کرده باشند، مراسمی در سازمان ملی جوانان گرفتند و بنده را شرمنده کردند. این مراسم لطفی بود که این دوستان به طور خود جوش در حق بنده داشتند و از این کتاب نیز رونمایی شد.
آیتالله سید محمد ابن الرضا که نوه آیتالله ابن رضای بزرگ هستند و تلویزیون چند بار شرح حال ایشان را پخش کرده است نیز در مراسم تجلیل شرکت کردند و به من لطف داشتند.
من قبلا مدتی با حوزه علمیه خوانسار در ارتباط بودم کارهای برنامهریزی و هنری مختلفی را آنجا انجام دادم. خانواده ابن الرضا و مؤسساتی که تاسیس کردهاند، مخصوصا حوزه علمیه ایشان بسیار برای خوانسار با برکت بوده است. طلاب و فضلای زیادی را تربیت کردهاند. یکی از بهترین حوزههای علمیه شهرستانی حوزه علمیه خوانسار است.
بسیار محیط مساعدی است و وقتی محیطی مساعد باشد انسان میتواند کار کند. خوانسار با اینکه شهر کوچکی است، یکی از شهرهای بابرکت از لحاظ علم و مطبوعات و کتاب و چاپ است. شما هر جا برای کتاب و کتابشناسی و مطبوعات و چاپ بروید، اسم خوانساریها هست.
یکی از خاندانهای علمی خوانسار، خانواده ابن الرضاست. همه فرزندان آیتالله ابن الرضای بزرگ، روحانی و فاضلند. نوههای دختری و پسری ایشان نیز همین طورند. مردم خوانسار خیلی به این خانواده ارادت دارند. اینها واقعا به مردم خدمت میکنند و حاجآقا مهدی ابن الرضا را خادم مردم مینامند. از بس که ایشان خدمات زیادی برای عمران و آبادی انجام دادهاند و موسسات فرهنگی مختلف در خوانسار داشتهاند.
من هنوز با ایشان ارتباط دارم و گاهی به آنجا میروم و همکاری میکنم.
آیتالله ابن الرضا به همه لطف دارند و به بنده هم همین طور. من از سال
55-56 با حوزه علمیه حضرت ولی عصر (عج) که موسس آن آقایان ابن الرضا هستند
به عنوان مقطعی برای مشاوره، کارهای هنری و ... در ارتباط هستم.
آیتالله بهجت، پناه مردم بود
در محضر آیتالله بهجت (ره) نیز بودید. از ایشان بگویید...
ـ آیتالله بهجت دارای دو خصوصیت بودند. یکی خصوصیت علمی و اینکه از مراجع بزرگ بوده و عالم بسیار بزرگی بودند و دیگری خصوصیات معنوی ایشان است که در حد من نیست که بخواهم راجع به آن بزرگوار مطلبی عرض کنم.
آیتالله بهجت از نظر مقامات عرفانی و معنوی یک شخصیت استثنایی است و باید سالها بگذرد تا چنین شخصیتی به وجود آید. من به عنوان یک طلبه از محضر ایشان بهرهمند بودم و گاهی اوقات که توفیق داشتم در نمازشان شرکت میکردم.
الآن نیز گاهی خدمت آقا زاده ایشان میرسم و به ایشان ارادت دارم.
حضرت آیتالله بهجت دارای شخصیتی است که بزرگانی چون آیتالله جوادی آملی در موردشان مطالب زیبایی میفرمایند و من نمیتوانم درمورد ایشان حرفی بزنم. فقط میتوانم به عنوان یک طلبه از ایشان به عنوان یک شخصیت بزرگ و بی نظیر که متاسفانه جایشان خالی است، تجلیل کنم.
حداقل من دیگر نظیر ایشان را نمیشناسم. ایشان پناه مردم بود، دعای خیرشان همیشه با مردم بود. الآن هم که شما به حرم مطهر حضرت معصومه (س) مشرف میشوید، مزار ایشان زیارتگاهست و مردم به قبر ایشان متوسل میشوند. نمیشود در مورد مقامات ایشان صحبت کرد.
آیتالله بهجت جزء اولیای الهی هستند که خداوند به این بزرگان در اثر مجاهدتها و ریاضتهای نفسانی که داشتند، کراماتی را میدهد. وجود این افراد در اصلاح حال مردم خیلی موثر بوده و امیدوارم از برکاتشان محروم نباشیم.
و حرف آخر؟
ـ من خودم را از نظر علمی و هنری در حدی نمیبینم و هرچه هست، توفیقاتی است که خداوند داده و امیدوارم بهره آخرتی برایم داشته باشد. تا آن جا که توانستم اگر زحمتی کشیدم و خدمتی کردم امیدوارم قبول باشد. بسیار خوشحال هستم که میتوانم بعضی کارهای هنری و فرهنگی را مدیریت کنم و در خدماتی که انجام میشود، شریک باشم و امیدوارم اجر و پاداش معنوی داشته باشد. از شما هم متشکرم که به من عنایت داشتید.
پس از گفتوگو با حجتالاسلام کشفی، سری به گوشه و کنار کارگاه هنری آستانه حضرت معصومه (س) زدیم. در بخشی از این کارگاه هنرمندانی از کرج و تهران مشغول کارند.
یکی از فرزندان آقای کشفی در حال خطاطی است و فرزند دیگرشان آثار هنری و مواد و تجهیزات کارگاه را نشانمان میدهد.
مسعود هنرکار از هنرمندان مشهور کشور است که به هنر نگارگری مشغول است. کمی آن طرفتر برادر زاده او، سحاب الدین هنرکار سرگرم متصل کردن صفحات بزرگ قرآنی خطی است تا این صفحات به شکل آکاردئونی باز شوند. او در زمینه مرمت اوراق و جلد کتاب و قرآن تخصص دارد. وی در حال حاضر قرآنی را که به خط آقای کشفی نوشته شده، به صورت مرقع در میآورد.
در گوشه دیگر کارگاه با استاد رضا بیدآبادی آشنا میشویم که به گفته آقای کشفی (مسئول کارگاه) در غالب رشتهها تواناست و اکنون به هنر گل و مرغ مشغول است.
هنرمند دیگری در حال مرمت قرآنی نفیس با 800 سال قدمت است که به موزه حرم تعلق دارد و از لحاظ هنری و تاریخی و حتی ریالی بسیار ارزشمند است. جالب است که به قول آقای کشفی، مرکب و طلا و جلد این قرآن نفیس علی رغم این همه سال، هیچ عیبی نکرده است. هنرمندان دیگری نیز در نهایت دقت سرگرم فعالیتهای هنری خود هستند.
منبع:فارس
211003