کد خبر : ۸۳۳۰۰
تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۳:۳۳

ضرورتهای توجه به تطورمعانی درفهم آیات وروایات

نشست دگرگونی معانی در آیات و روایات از سلسله نشست‎های سیدمرتضی با حضور فرهیختگان حوزه در قم برگزار شد.
عقیق:حجت‎الاسلام والمسلمین مسجدی در نشست علمی دگرگونی معانی واژگان و نقش آن در فهم قرآن و حدیث در پژوهشکده حدیث حوزه گفت: قرآن و حدیث مهم‎ترین منبع جهت دریافت معارف مختلف، از جمله تفسیر، فقه، اعتقادات، اخلاق، و ... است؛ بنابر این بایستی به شکل دقیق فهمیده شوند و هر آسیبی در فهم آنها ممکن است در رفتار و کردار افراد اثر گذار باشد.
وی افزود:  قدم اول در فهم کلام، فهم واژگان آن است و فهم نادرست آنها موجب کج‌فهمی کل متن خواهد بود؛ نکته دیگر آنکه برخی واژگان در زمان گذشته معانی دیگری داشته است، که امروزه استفاده نمی‎شود، در حالیکه منظور از این واژگان در برخی آیات و روایات همان معانی است.
استاد حوزه بیان کرد: با توجه به اینکه زبان یک پدیده اجتماعی و متأثر از عوامل متعددی از جمله نیازهای جامعه، وضعیت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است، معنی برخی واژه ها به مرور زمان عوض و دگرگون می شود، و یا برخی معانی آن، دیگر کاربرد ندارد.
وی تصریح کرد: در نتیجه اگر واژه‎ای در حدیث یا قرآن به همان معنا به کار رفته باشد، معمولا طبق معنای فعلی تفسیر می‏‌شود در حالی‌که معنا یا معانی فعلی منظور نیستند.
حجت‎الاسلام والمسلمین مسجدی بیان کرد: تطور معنایی چند حالت دارد؛ نخست اینکه واژه چند معنا داشته باشد، و به مرور زمان استعمال آن به برخی معانی از رده خارج شود، مانند: «عقل» که به معنی دیه به کار می رفته است و «وضو» که به معنای شستن دست است.
استاد حوزه تصریح کرد: حالت دوم این است که واژه از رده استعمال خارج نمی‏‌شود بلکه معنای آن به مرور زمان دگرگون شود مانند: «قطار –سیاره»، و گاهی واژه بار مثبت داشته است، و الآن بار منفی دارد و یا بر عکس مانند «تعمق».
وی گفت: درباره دگرگونی معانی (تطور معنایی) از دهه هفتاد میلادی (پنجاه فارسی) در کشورهای عربی این بحث با عنوان «التطور الدلالی» مطرح شده است و نوشته‏‌هایی در قالب کتاب، پایان نامه، و مقاله، به چاپ رسیده است.
وی گفت: توجه به دگرگونی معانی یا «تطور معنایی»، آثار متعددی دارد که اولین آن عدم نیاز به تأویل برخی آیات و روایات؛ مانند (نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیهُمْ)؛ دوم، دقت معارف استنباطی از قرآن و حدیث در زمینه‏‌های مختلف، از جمله احکام شرعی است؛ سوم ارتفاع تعارض میان برخی روایات و چهارم پاسخ برخی مسائل روز و پنجم پاسخ برخی شبهات است.
مسجدی اظهارکرد: اولین مثالی که در این زمینه می‎توان بیان کرد، آیه ۹۷ سوره طه است که خداوند در آن می‎فرماید «قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَک فِی الحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَک مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى  إِلهِک الَّذی ظَلْتَ عَلَیهِ عاکفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیمِّ نَسْفاً».
وی افزود: خداوند در این آیه بیان می‎کند که «[موسى] گفت: پس [از میان مردم] برو، یقیناً کیفر تو [به خاطر دور انداختن آثار رسالت و ساختن گوساله] در زندگى این است که [دچار بیمارى مُسرى ویژه‌اى شوى تا هر کس نزدیکت آید بگویى:] به من دست نزنید؛ و تو را وعده گاهى [از عذاب بسیار سخت قیامت ] است که هرگز نسبت به تو از آن تخلف نخواهد شد، و [اکنون ] به معبودت که همواره ملازمش بودى نگاه کن که حتماً آن را در آتش بسوزانیم، سپس سوخته اش را در دریا مى‌پاشیم».
این استادحوزه بیان کرد: در اینجا این سوال پیش می‌‏آید که جنس گاو بنی اسرائیل از چه بود؟ پاسخ آن است که جنس آن از طلا است، زیرا آیه می‏فرماید: «وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى  مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِیهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ أَ لَمْ یرَوْا أَنَّهُ لا یکلِّمُهُمْ وَ لا یهْدیهِمْ سَبیلاً اتَّخَذُوهُ وَ کانُوا ظالِمین».
استاد حوزه گفت: سوال دیگر مطرح می‎شود که آیا طلا می‎سوزد، و به خاکستر تبدیل می‎شود؟ که پاسخ خیر است؛  احراق در لغت معانی متعددی از جمله حَرَقَ  الشیء دارد؛ بنابر این منظور از آیه سوزاندن گاو نیست بلکه منظور سابیدن آن با ساهون است، سپس پودر آن در دریا پاشیده می‎شود.
وی بیان کرد: نمونه دیگر آیه «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کفَّلَها زَکرِیا کلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکرِیا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیمُ أَنَّى لَک هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِساب: پس پروردگارش او را به پذیرش خوبى پذیرفت و به طرز نیکى بار آورد، و زکریا را (که شوهر خاله اش بود) کفیل (تربیت) او نمود؛ هر زمان که زکریا در محراب وارد بر او مى‏‌شد روزی‌اى (خاص در غیر اوقات آن) در نزد او مى‌یافت، (یک روز) گفت: اى مریم این روزى براى تو از کجاست؟ گفت: آن از جانب خداوند است، زیرا خدا هر کس را بخواهد روزى بى‎شمار می‏‌دهد».
حجت‎الاسلام والمسلمین مسجدی گفت: نمونه سوم روایتی است که در کافی بیان شده است که در آن عنوان گردیده است که «لَیسَ فِی شَیءٍ مِنَ الدُّعَاءِ عَشِیةَ عَرَفَةَ شَیءٌ مُوَقَّت»؛ علامه مجلسی در ترجمه آن بیان کرده است که «قوله علیه السلام: «شیء مؤقت»: أی مفروض، أو معین لا تتأتى السنة بدونه (مرآة العقول)»، بنابر این می‌توان حدیث را چنین ترجمه کرد: در شب عرفه دعای خاصی وجود ندارد (بلکه میتوان هر دعایی را خواند).
وی افزود: سوالی در اینجا مطرح می‏‌شود که آیا این معنا درست است؟ نکته قابل توجه این است که اعمال روز عرفه از ظهر تا غروب نهم ذی حجه است؛ با توجه به اینکه اعمال عرفه از ظهر روز نهم ذی حجه تا غروب آن است، معنی عشیة در این روایت و مانند آن: بعد از ظهر است، نه شام عرفه یا شب آن است چنانچه معمولاً برداشت و ترجمه می‎شود.
این استاد حوزه بیان کرد: یادآوری می‏‌شود که منظور از واژه «عشی» در برخی آیات نیز همین معنا است مانند آیه ۱۶ سوره یوسف (وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یبْکون) که عشا، به «شامگاهان» ترجمه شده است.

مکنبع:ایکنا

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین