۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۵ : ۰۴
وی افزود: ما معتقديم اسلام به عنوان کاملترين دين از سوي خداوند فرستاده شده است که انسان در سايه عمل به دستورات آن، بهترين خواستهاش(يعني سعادت ابدي) را کسب خواهد کرد؛ و در واقع، انسان با عمل به دستورات اسلام، بيشترين فيض الهي را درک ميکند، و در نتيجه، هم دنيايش بهتر اداره ميشود و هم در زندگي ابدي، سعادت ابدي خواهد داشت.
وي با تأکيد بر اينکه بالاترين کمالي که يک مخلوق ممکن الوجود ميتواند به آن برسد، در گرو عمل به دستورات خداوند متعال است، ادامه داد: جاي اين سئوال وجود دارد که اگر همه انسانها بايد براي رسيدن به سعادت يک مسير را طي کنند، پس چرا در وظيفهها تفاوت وجود دارد؛ مگر نه اين است که اگر از نقطهاي که قرار داريم، نقطهاي را به عنوان هدف در نظر بگيريم، فقط يک خط مستقيم ميان اين دو نقطه وجود خواهد داشت؛ بنابراين، نزديکترين راه براي رسيدن به خدا ــ که همان صراط مستقيم است ــ تنها يک مسير است؛ پس چگونه است که وظايف افراد با هم مختلف است و در عين حال همه آنها هم ميتوانند به سعادت برسند؟
مصباح يزدی در پاسخ به سوال فوق اظهار داشت: جواب اجمالی اين است که هر چند صراط مستقيم يکی است و وحدت دارد، اما وحدت آن «نوعی» است؛ يعني حرکت در صراط مستقيم به معنای انجام کار برای رضای خداوند است، ولو شکل کارها با هم متفاوت باشد؛ به عبارت ديگر حرکت در مسير مستقيم به معناي عبادت است و عبادت اشکال گوناگون دارد.
وي افزود: کارهايی که خداوند دوست دارد، همه تحت عنوان واحد «عبادت» جمع می شوند، و ممکن است امکانات و استعدادهای افراد مختلف باشند، اما همه از همان داشتهها میتوانند در مسير مورد رضاي الهی استفاده کنند.
اين فيلسوف اسلامي به تبيين حکمت وجود اختلاف در خلقت و استعدادها پرداخت و گفت: اولا دوام خلقت وابسته به وجود تفاوتهاست؛ مثلا اگر همه يکسان بودند و زن و مردي وجود نداشت، يا روحيههای مختلف آنها نبود، يا علاقه ای بين آنها به وجود نمی آمد، تداوم نسل از بين میرفت. ثانيا وجود زمينهها و استعدادهای مختلف از اين روست که فرصت انتخاب به نحو اکمل براي فرد فراهم شود؛ در واقع با اين اختلافات، دايره انتخاب فرد و لزوم آگاهي فرد برای انتخاب يکی از گزينهها بيشتر میشود.
وی با بيان اينکه وقتي انسان قرار است خليفة الله و مظهر وجود خدا روي زمين باشد، هر قدر گزينههای بيشتری براي انتخاب داشته باشد، اهميت انتخابگري وي بيشتر مشخص میشود؛ اظهار داشت: طبيعی است که انتخاب يکی از صد گزينه، نياز به آگاهي بيشتری دارد نسبت به انتخاب بين دو گزينه؛ لذا انسان هر لحظه میتواند از بين صدها گزينه يکی را انتخاب کند؛ انتخاب اينکه به چه بنگرد، در مورد کدام يک از مسائل بينهايت تفکر کند، به چه گوش دهد، چه بگويد، و نظاير آن.
استاد اخلاق حوزه علميه قم با اشاره به اينکه برای انتخاب، آگاهی لازم است، ادامه داد: خداوند متعال به همين منظور عقل را به بشر داده است؛ اما درک برخی مسائل در حد توان عقل نيست، لذا خداوند متعال وحی را نيز به کمک عقل فرستاده است؛ و اينکه گفته میشود احکام شرعی، تابع مصالح و مفاسد واقعي هستند، يعنی قطعا مصلحت و مفسده واقعي دارند، ولو عقل آنها را نفهمد.
مصباح يزدی افزود: بر اساس اعتقاداتمان بايد اعتراف کنيم هر چند مسير حرکت براي کمال يکی است، اما شکل وظيفهمان با يکديگر فرق دارد. طبيعی است که شکل انجام وظيفه براي يک جوان برومند متفاوت از يک فقيه کهنسال است، لذا عقلانی نيست که هر دو فقط - مثلا - کشاورزی کنند. لذا انسان در شرايطي که قرار دارد، بايد گزينههای ممکن برای انتخاب را بررسي کند و گزينه مطلوبتر که مورد رضاي الهی است را انتخاب کند.
وی با اشاره به اينکه انسان مدنی بالطبع است، خاطر نشان کرد: انسان به گونهای آفريده شده که دوست دارد به ديگران نزديک شده و با آنها ارتباط برقرار کند و با همکاري و تقسيم وظايف با آنها زندگی کند؛ لذا همين امر سبب پيدايش تمدنهای مختلف شده است؛ چرا که استعدادهاي ذاتی مردم هر جامعه، شرايط اقليمی، روابطشان با ديگران، و حوادثي که در طول سالها برايشان پيش آمده، زمينه نوع خاصي از زندگی را براي آنها فراهم کرده است که به آن تمدن آن جامعه گويند.
علامه مصباح با اشاره به مراحل تمدن، از غارنشينی، کوچنشينی، و بيابانگردی گرفته تا شهرنشينی در خانههای خشتی، تا ساختمانهای امروزی، خاطر نشان کرد: تمدن شکل زندگی انسانهاست، و به همين دليل، سعادت ابدی انسانها تنها در گرو تمدن نيست، و رسيدن به سعادت نه در گرو زندگي در ساختمانهاي مجلل و پيشرفت تکنولوژی است، و نه در گرو زندگي در خانه خشتي و حقير.
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم با اشاره به اينکه انبياء برای تغيير محتوای تمدن آمدهاند و نه شکل آن، اظهار داشت: محتوای تمدن عبارت است از فرهنگ، که ريشه آن را باورها و ارزشها تشکيل میدهند.
اين فيلسوف اسلامي با اشاره به اينکه بسياری از افراد و حتي دانشمندان بين تمدن و فرهنگ تفاوتی قائل نيستند، اظهار داشت: نبايد فرهنگ را با تمدن يکی دانست، چرا که يکي مربوط به شکل زندگي جامعه است و ديگری مربوط به محتواي آن زندگی. اسلام آمده است تا به جوامع در هر مرحلهاي هستند – کاخنشين يا کوخنشين – ياد دهد که چه نگاه و اعتقادي بايد داشت، و چگونه بايد عمل کرد؛ از اين رو تمدن اسلامی، به هر تمدنی گفته می شود که محتواي اسلامی داشته باشد.
وی ادامه داد: از زمان رسول اکرم(ص) تا کنون تغييرات زيادی در شکل زندگی جوامع انسانی مسلمانان و غيرمسلمانان رخ داده، و اين تحولات، همان تمدن است که شکلي است، اما محتوا و روح تمدن اسلامی، فرهنگ آن است که در طول دورانها تغيير نمی کند.
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم با اشاره به اينکه فضيلت و برتری تمدنها بر يکديگر به فرهنگ آن جوامع و وجود روح تقوا در آنها بستگی دارد، اظهار داشت: چه بسا کشورهايی که از نظر شکلي داری تمدن پيشرفته بوده، خود را متمدن می دانند، اما از نظر انسانيت عقبافتادهاند؛ به گونهای که گاه دقيقا همان چيزی که در اسلام مورد سرزنش قرار گرفته است را به عنوان افتخار مطرح می کنند؛ مانند هوا پرستی و توجه به خواسته دل که امري مذموم و ناپسند است، ولي افتخار برخي کشورها که پيشرفت ظاهری هم داشته اند اين است که هر چه خواسته و هوای دل مردم است – ولو ارضای خواستههاي حيوانی به هر طريقی باشد– ملاک تصميم و عمل آنها قرار مي گیرد!
وي با اشاره به اينکه اگر يک تمدن از نظر شکلی فوقالعاده پيشرفته باشد، اما بر فرهنگ شکمبارگی و شهوترانی تکيه کند، اين تمدن هيچ ارزشی ندارد و از نظر اسلام، عقب افتاده است، ادامه داد: هرچند از نظر اسلام پيشرفت در امور شکلي تمدن نيز لازم است تا مبادا دست مسلمانان به سوی کفار دراز شود، اما اين مسئلهاي ثانوی است؛ و مطلوب اسلام آن است که روح تقوا بر جامعه حاکم باشد، شکل تمدن به هر گونه و در هر مرحله که باشد چندان اهميت ندارد. بنابراين، زماني يک تمدن، تمدني اسلامي است که زمينه تقوا در جامعه را بهتر و بيشتر فراهم کند.
گفتني است ديدار علامه مصباح يزدي با طلاب مدرسه علميه رشد، سيام فروردين ماه سال جاري در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) برگزار شد.
منبع:مهر