همسر آقارجب از دیدار با رهبرانقلاب میگوید
همسر جانباز کشورمان گفت: واقعاً آن لحظه دیگر از خاطره ما بیرون نمیرود، آن لحظات در حضور رهبری خیلی خوش گذشت، خستگی 28 سال همسر جانباز بودن و در خدمت ایشان بودن با همه سختیها و قشنگیهایش به قوتی تبدیل شد.
عقیق:جانبازی که به دلیل
صدمات خاص وارد شده بر چهرهاش مورد توجه بسیاری از رسانهها قرار گرفت و
سرویس پایداری روزنامه جوان نیز گزارشی مفصل از وضعیت و مشکلات این جانباز
75 درصد به چاپ رساند. گفتوگوی ما با خانواده این جانباز در ششم دی ماه
1393، تحت عنوان «حاج رجب هر روز شهید میشود» به چاپ رسیده بود که در آن
گفتوگو، شیوا زرندی همسر و محمدرضا محمدزاده فرزند جانباز از آرزوی دیدار
خود و حاج رجب با مقام معظم رهبری خبر داده بودند. حالا که این آرزو محقق
شده، باز به سراغ خانواده محمدزاده رفتیم تا از حس و حالشان در دیدار با
مقام معظم رهبری جویا شویم.
ضمن ابراز خوشحالی از اینکه به آرزویتان یعنی دیدار با رهبری نائل آمدید، برایمان از آن روز به یاد ماندنی بگویید.
زمانی
که با ما از حرم رضوی تماس گرفته شد، به ما نگفتند که قرار است با آقا
دیدار داشته باشیم .تنها از ما خواستند به آنجا برویم. وقتی که به حرم
رسیدیم، مقارن با نماز مغرب و عشا بود. تازه آنجا به ما گفتند قرار است با
رهبری دیدار داشته باشیم. با شنیدن این خبر دست و پایمان را گم کرده
بودیم. نمیدانستیم چه باید بگوییم. اصلاً شوکه شده بودیم. فکر نمیکردم به
این زودی به آرزویم برسم. از شوق و خوشحالی فقط گریه میکردیم. توفیقی
نصیب ما شد که نماز مغرب و عشامان را هم به امامت ایشان بخوانیم. واقعاً
آن لحظه دیگر از خاطره ما بیرون نمیرود. آن لحظات در حضور رهبری خیلی خوش
گذشت. خستگی 28 سال همسر جانباز بودن و در خدمت ایشان بودن با همه سختیها و
قشنگیهایش به قوتی تبدیل شد.
این دیدار تأثیر و برکت خاصی برای شما به همراه خواهد داشت؟
بله
قطعاً، ولی امیدوارم دیدار آخر نباشد. به جرئت میتوانم بگویم که از آن
روز به بعد به آرامشی رسیدم که باورتان نمیشود. شوق خدمت به همسرم در من
چند برابر شده و هر لحظه همراهی و همسری با ایشان را افتخار و سعادتی
میدانم که تمامش حاصل آن دیدار است. آقا آرزوی به دل مانده من را برآورده
کردند. الحمدلله روحیهام عوض شد و ذوق دیگری دارم و نسبت به زندگی
دلگرمتر شدم.
محمدرضا محمدزاده فرزند جانباز
آقای محمدزاده گویی چفیه آقا را به یادگار از ایشان گرفتید آیا تصورش را میکردید یک روزی بتوانید ایشان را از نزدیک زیارت کنید؟
روز
11 فروردین در تقویم تاریخی زندگی خانواده ما ثبت خواهد شد .در این دیدار
زمانی که سعادت داشتم و دست جانبازی آقا را در دست گرفتم و آن را بوسیدم،
برایم افتخاری بود. ما سالها در کنار پدر جانبازمان زندگی کردیم، بالطبع
سختیها و مشکلات زیادی هم در این مسیر وجود داشته اما این دستبوسی و
ارادت ما به آقا همه آن سالها و همه آن سختیها و گاهی کنایهها را به
یکباره به فراموشی سپرد. خواندن نماز با ولیامرمسلمین جهان و زیارت نائب
امام زمان (عج) برایمان بسیار شیرین بود .این دیدار سند افتخاری بود که
محقق شد. توفیق زیارت نائب امام زمان (عج )خیلی شیرین بود. من به عنوان
تبرک چفیه حضرت آقا را گرفتم. همه خانواده هم چفیه را زیارت کردند.
حرف آخر:
من
در پایان از زحمات رسانهها به ویژه از روزنامه جوان و همکاران شما در این
رسانه وزین قدردانی میکنم. اینکه شما دردلهای خانواده شهدا و جانبازان
را منتشر میکنید، جای بسی سپاس دارد. از این روزنامه که ما را به آرزوی
دیرینه خودمان رساند، تشکر و قدردانی میکنیم.
نانوای بسیجی
حاج
رجب محمدزاده یک نانوای بسیجی بود که «تکلیف» او را به خط مقدم جبهه
رساند. سال 1363 یعنی زمانی که 46 سال داشت راهی جبهه شد. جانباز محمدزاده
داوطلبانه به منطقه اعزام شد و در حال حاضر 76 سال سن دارد. او پنج مرحله
به جبهه اعزام شد که نهایتاً در 24مهر ماه 1366 در منطقه ماووت عراق صورتش
مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و فک، بینی و چشم ایشان متلاشی شد. حاج
رجب این رزمنده دیروز تیپ ویژه شهدا و تیپ 21 امام رضا(ع) امروز از دیدار
با نائب امام زمان(عج) خرسند شده است.
منبع:فرهنگ