می ترسیم چون می دانیم هر کسی در گرو کرده های خودش است «کُلُ نَفسٍ بِما کَسَبَت رَهینه»
عقیق: ۱) یکی اینکه مرگ را به درستی نشناخته ایم و آن را فنا و نیستی و نابودی می دانیم و می بینیم؛ و پر واضح است که انسانها چون فطرتا از نابودی و نیستی گریزان اند و بقا و حیات می طلبند، از چنین مرگی در ترس و هراس، بلکه فراری اند؛ اما اگر به حقیقت مرگ، که ماهیتی انتقالی دارد، واقف شوند و بدانند که انسان موجودی همیشه زنده است و زندگی اش با مردن خاتمه نمی یابد و مردن او در حقیقت انتقال از خانه ای به خانه دیگر است، از آن نمی ترسند؛ خداوند متعال می فرمایند: «نَحنُ قَدَّرنا بَینَکُمُ المَوتَ وَ ما نَحنُ بِمَسبوقینَ عَلی اَن نُبَدِّلَ اَمثالَکُ وَ نَنشِئَکُم فی ما لا تَعلَمُونَ؛ ما در میان شما مرگ را مقدر ساختیم و هرگز کسی بر ما پیشی نمی گیرد تا گروهی را به جای گروهی دیگری بیاوریم و شما را در جهانی که نمی دانید آفرینش تازه ای دهیم.»۱ ۲) دلیل دیگر ترس ما از مرگ از فرجام اعمال و کیفر گناهان و محاسبه الهی است: چون مرگ را دروازه ورود به عالم حساب و کتاب و میزان می دانیم، از آن می ترسیم. می ترسیم، چون می دانیم آنجا مجازاتها موافق و مناسب کرده هاست: «جَزاءً وِفاقا»۲ . می ترسیم چون می دانیم هر کسی در گرو کرده های خودش است «کُلُ نَفسٍ بِما کَسَبَت رَهینه»۳ . می ترسیم چون می دانیم مرگ پلی برای ورود به عالم تجسم اعمال است: «فَمَن یَعمَل مثقال ذرةٍ خَیراً یَرَه و مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ.»۴ پی نوشت ها: ۱. سوره واقعه، آیه ۶۰-۶۱. ۲. سوره نبأ، آیه ۲۶. ۳. سوره مدثر، آیه ۳۸. ۴. سوره زلزال، آیه ۷-۸. ۵. آیه های زندگی برای بیداری، ص۷۵-۷۶. منبع:افکار 211008