کد خبر : ۴۱۴۳۹
تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۳۹۳ - ۰۱:۲۳
به یاد شهدا باشیم

خاطره حاج محمد رضا طاهری از شهیدی که با گلوله مستقیم خمپاره شهید شد

پسرم، ميوه ى دلم، نور چشمم، على جان، هيچ جوابى از عزيز دلبندش دريافت نكرد و روايات نوشتند انگار پدر كنار جسم فرزندش داشت قالب تهى ميكرد كه دست پر مهر خواهرش بر روى شانه اش نشست و...

عقیق: حاج محمد رضا طاهری به رسم شب‌های جمعه خاطره‌ای از همرزمان شهید خود در صفحه شخصی‌اش منتشر کرد:


شبهاى جمعه / ياد شهداء شهيد بزرگوار حميد رضا اخوان از بچه هاى خيابان پاسداران تهران بود ، جوان رعنا ، خوش اخلاق و اهل بكاء شديد براى حضرت سيدالشهداء عليه السلام بود ، اين عكس رو كنار اروند چند روز قبل از عمليات والفجر هشت ( فاو) گرفتيم ، خيلى از جووناى گردان مالك جذب خلق خوى حميد رضا ميشدند و نكات خوبى رو ازش ياد ميگرفتند ، حتى از راه رفتن و حركات و سكناتش هم درس ادب ، وقار و تواضع ميگرفتند ، انقدر در عزاى حضرت على اكبر و ساقى كربلا عليهماالسلام اشك ريخت و بى قرارى كرد كه سرانجامى مشابه ان حضرات پيدا كرد در جاده ام القصر فاو ، پدافندى بعد از عمليات ، هنگام نگهبانى در سنگر پست بر اثر اصابت مستقيم گلوله ى خمپاره بدن حميد رضا مانند بدن مواليانش تكه تكه شد همرزمانش كنار بدن قطعه قطعه ى حميد رضا ياد روضه ى جوون امام حسين عليهماالسلام افتادند ، ياد تنهايى ارباب بيكفن كه كنار جسم ارباً ارباى ميوه ى دلش اسير خنده ها و هلهله هاى دشمنان بيحيا شده بود ، در اخر اين بيت روضه رو تقديم ميكنم به ارواح طيبه ي شهدا و حضرت امام راحل و از شما عزيزان هم تقاضا دارم مثل هميشه براى شادى ارواح ان عزيزان صلوات و فاتحه اى قرائت بفرمائيد حضرت امام حسين عليه السلام هر چقدر ناله زد : پسرم ، ميوه ى دلم ، نور چشمم ، على جان ، هيچ جوابى از عزيز دلبندش دريافت نكرد و روايات نوشتند انگار پدر كنار جسم فرزندش داشت قالب تهى ميكرد كه دست پر مهر خواهرش بر روى شانه اش نشست و ناگاه حضرت ، ناموس خدا رو ميون اينهمه دشمن بى شرم و حيا ديد و با التماس به رو به عزيزش كرد و صدا زد على جان : خيز از جا آبرويم را بخر عمه را از بين نا محرم ببر التماس دعا


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین