کد خبر : ۳۵۶۰۵
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۵
شبهاى جمعه - ياد شهداء

روضه خوانی حاج محمد رضا طاهری برای شهید دستواره

گفتيم چرا حاجى رو نبردين عقب گفتن خودش گفته تا تكليف اين بچه ها معلوم نشه من برنميگردم خلاصه تا دم صبح كه لشگر تازه نفس ثارالله اومد و ما از محاصره دراومديم حاج رضا درد كشيد و پا به پاى بچه ها موند و با اخرين نفراى گردان كميل برگشت

عقیق: حاج محمد رضا طاهری، مدتی است که در صفحه خود در اینستاگرام با انتشار تصاویری از سال های دفاع مقدس، یاد و خاطره همرزمان شهید خود را گرامی می دارد. حاج محمد رضا طاهری این تصاویر را شب های جمعه با عنوان یاد شهدا منتشر می کند.

شبهاى جمعه - ياد شهداء

 اين عكس در منطقه ى فاو عمليات والفجر هشت ، كارخانه نمك گرفته شده از سمت چپ شهيد بزرگوار حاج رضا دستواره معاون لشگر حضرت محمد رسول الله ص ، شهيد قاسم معززى ، ميثم شيرازى جانباز ( قطع پا ) بالا سر بنده ى حقير هم شهيد بزرگوارى كه از فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام بود كه متأسفانه اسمش رو الان فراموش كردم و كنارم جانباز عزيز حاج حميد اعتمادى كه بعد اين عمليات هر دو چشمش رو تقديم پروردگار كرد ، خاطره از شهيد معززى رو انشاالله در هفته هاى بعد عرض ميكنم .

امشب از شهيد گرانقدر حاج رضا دستواره ، خاطره اى عرض ميكنم ، بعد عمليات والفجر هشت پايگاه موشكى يك و دو مدتى هم در مكان فوق در كارخانه نمك فاو جايى كه بهش پيشونى ميگفتن مشغول پدافند بوديم ، تك تير اندازاى عراقى كاملاً بر منطقه مسلط بودن و خيلى از بچه ها رو از پيشونيشون هدف قرار داده و به شهادت رسونده بودن .

يه روز صبح خسته تو سنگر نشسته بوديم كه حاج رضا سرزده وارد سنگر شد و به من فرمود اينجا وقتشه يه روضه از ارباب بخونى اين عكس بعد از خوندن روضه و گريه هاى مظلومانه ى شهيد دستواره و معززى انداخته شد .

يه خاطره هم از ايشون در عمليات بدر عرض كنم ، از كل لشگر فقط يه گروهان از گردان ما ( گردان كميل ) مونده بود و هر لحظه امكان اسير شدن ما بود بچه ها هم زير اتيش خمپاره دشمن بودن يه لحظه دم غروب كربلايى شده بود و وجب به وجب رو با خمپاره ميزدن خيلى ها شهيد شدن يه عده هم مجروح ، چند تا از بچه ها كه مجروح شده بودن رو تا لب اسكله آورديم ديديم حاج رضا هم تركش به پهلوش خورده و كنار اسكله تو يه سنگر افتاده و از درد به خودش مى پيچه ، گفتيم چرا حاجى رو نبردين عقب گفتن خودش گفته تا تكليف اين بچه ها معلوم نشه من برنميگردم خلاصه تا دم صبح كه لشگر تازه نفس ثارالله اومد و ما از محاصره دراومديم حاج رضا درد كشيد و پا به پاى بچه ها موند و با اخرين نفراى گردان كميل برگشت ، لحظه ى شهادت حاج رضا رو هم در عمليات كربلاى يك منطقه ى مهران يادمه كه در اين فرصت نميگنجه نثار همه شهداء و حضرت امام فاتحه و صلواتى هديه بفرمائيد.

حاج محمد رضا طاهری و شهید رضا دستواره



ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین