کد خبر : ۴۰۲۲۶
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۹
با کاروان شعر عاشورا/۳

خطابِ خنجرِ خونین، تو بوده‌ای موعود!

سنگری در شعرهای سپیدش بیشتر گل می‌کند؛ این شاعر باورمند و پژوهشگر اگر شعر را مثل تحقیق و پژوهش جدی می‌گرفت؛ حتما در شعر عاشورا جایگاه برجسته‌تری داشت.
عقیق: دکتر محمدرضا سنگری از پژوهشگران مسلم ادبیات عاشورایی به شمار می‌رود که زحمات قابل توجهی برای این حوزه کشیده است. او در معرفی و تبیین شعر و نثر عاشورایی بسیار کوشیده است. اصلا اگر این گونه بگوییم که دکتر سنگری تمام عمر خود را به پای ادبیات عاشورایی ریخته است سخن گزافی نخوانده ایم و او با تلاش شگرف خود عرصه ها ی شعر و شعور عاشورایی را کاویده و شاگردان عظیمی را پروش داده است.

اهتمام او به معرفی جذاب از زندگی و شهادت یاران اباعبدالله حسین(ع) باعث شد تا او کتاب دو جلدی(آیینه داران آفتاب) را تدوین کند؛ اما تلاش زلال دکتر سنگری به همین دو جلد کتاب قطور محدود نمی شود، اگر بخواهیم به برخی از کتاب های محمد رضا سنگری اشاره کنیم حتما باید به کتاب های زیر نگاهی کنیم:

1- سیب و عطش(مجموعه نثر ادبی در حوزه عاشورا)

2- روایت عطش و آتش(نثر ادبی عاشورایی)

3- عاشورا نگاران

4- روز دهم(1 و 2) مجموعه سخنرانی های عاشورایی

5- چهل روز عاشقانه(نثر ادبی عاشورایی)

6- پیوند دو فرهنگ(پیوند عاشورا و دفاع مقدس)

7- سوگ سرخ(نثر عاشورایی)

8- حنجره ی معصوم(نثر عاشورایی)

9- راز رشید(مجموعه اشعار عاشورایی) و ...

اما اینها فقط برخی از کوشش های این محقق دزفولی است که در آستانه 60 سالگی است. محمد رضا سنگری بیشتر به محقق و پژوهشگر عاشورایی شهره است. اخیرا کتاب شعری با عنوان(زیر خیمه عطش) منتشر کرده است. «زیر خیمه عطش» بخشی از اشعار عاشورایی این پژوهشگر است که در 48 صحفه گرد آمده است. سنگری در حوزه شعر نیمایی و سنتی زبان به بیان عاشورایی می گشاید به غزل «هوای تو» که در باطنش عاشورا موج می زند دقت کنید:

«در آن غروب که دشت از سوار خالی بود

خطاب خنجر خونین تو بوده ای موعود

چه بود صبر، خدا، عشق، آسمان، آتش

غروب، خاک، خدا، التهاب، ایمان، دود

در آن عبور، عبور از کرانه ی گودال

صدا زدند تو را گونه های خیس و کبود

همیشه حنجره هایت به شوق می خوانند

هر آن که پنجره ای رو به سمت جاده گشود

تو مهر، تو لبخند، عشق، زیبایی

تویی بهانه ی هر کس که عاشقانه سرود

دلم هوای تو دارد هوای صبح بهشت

در این هوای نفس گستر و عصر دود آلود

مرا به جذبه چشمان خویش مهمان کن

چنان که قطره شود میهمان وسعت رود ...»(زیر خیمه عطش صفحه 7 و 8)

محمد رضا سنگری شعر هایش در فضای عاشورا است. او در این اشعار هنرمندانه عاطفه و پیام را پیوند می دهد تا مفاهیم کلیدی را در نهایت ایجاز و اختصار به مخاطب هدیه می دهد:

«روضه خوان

از گودال می گفت

مخاطب جوان

اما

به قله ای می اندیشد

که حسین در نوردیده بود...»(همان ص 36)

نکته قابل توجه ای که از اشعار عاشورایی سنگری بر می آید این است که او در شعر هایش بیشتر به دنبال پیام است، پیامی که با زبانی هنرمندانه در قالب شعر ریخته می شود:

«کربلا تمام شد

چشمی هیز

در گودال

به دنبال سیب بود

حسین تشنه باشد، باشد

من گرسنه ام...»(همان ص 37)

سنگری در شعر های سپیدش بیشتر گل می کند؛ به گمان این قلم اگر این شاعر باورمند و پژوهشگر ارزشمند شعر را مثل تحقیق و پژوهش جدی می گرفت؛ حتما در شعر عاشورا جایگاه برجسته تری داشت ولی حس می کنم دکتر سنگری باز هم شعر را جدی نگرفته است. شعر او در تحقیق های عاشورایی باعث شده است تا خیلی ها از این شرینی سرشار شوند و شعر هایی در حال و هوای عاشورا بسرانید. البته در مورد تلاش های عاشورایی جهت بلندگاه داشتن خیمه شب هاب شعر عاشورا  در فرصتی دیگر سخن خواهیم راند.


منبع:فارس

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین