عقیق: بازهم مسابقات بینالمللی قرآن کریم پایان یافت و موعد دیدار با رهبر معظم انقلاب شد. خیلیها اصلا این مسابقات را به خاطر همین دیدار و جلسه انتهای آن که در محضر ولی امر مسلمین تشکیل میشود دوست دارند. واقعا هم هرکس یکبار طعم حضور در این جلسه پر نور را چشیده باشد طالب حضورهای مجدد در آن خواهد بود.
پیش از این نیز در گفتوگوهایی که از متسابقان خارجی و داخلی منتشر شد خواندهایم که بسیاریشان برای برگزاری این مراسم لحظه شماری میکردند.
حالا امروز همه آنها و تعداد زیادی از کارکنان سازمان اوقاف و امور خیریه که مرکز قرآنیشان متولی برگزاری مسابقات است به همراه گروهی از سایر هموطنان که برای مراسم دعوت شدهاند از ساعت 9 صبح در جلوی درب ورودی حسینه امامخمینی(ره) صف بستهاند و ورودیهای بازرسی را یک به یک پشت سر میگذارند.
هرکس داخل حسینه میشود دنبال یک جای خوب است که پشت ستون نباشد و نزدیکترین نقطه ممکن به محل استقرار رهبری هم باشد تا بتواند به خوبی چهره ایشان را تماشا کند.
پیشجلسهای پر از شعر و شعور
البته آنهایی که با تجربهترند میدانند که با آمدن حضرت آقا و به پاخاستن مردم برای اظهار ارادت و تجدید بیعت است که جای نهایی هرکس تعیین میشود؛ چون این زمان فرصت مناسبی است تا آن جلوها یک جای خوب و البته تنگ برای خود پیدا کنی، اما واقعا به جلو بودنش میارزد.
تعدادی از شرکتکنندگان از بچههای باصفای لرستان هستند که کنار یکدیگر هم نشستهاند؛ چندقیقهای را با همان زبان محلی خودشان با هم مشورت میکنند و یک دفعه شروع میکنند به خواندن شعر و شعارهایی که هماهنگ کردهاند. اسم یکیشان فرهاد است که صدایی بسیار گیرا و پرطنین دارد و وقتی شروع به خواندن شعر میکند همه دنبال صاحب صدا میگردند.
من هم در کنار او نشستهام و مشغول یادداشت کردن جملاتی، ناگهان توجهش به من جلب میشود و میپرسد که خبرنگار هستی؟ من هم جواب دادم بله. پشتبندش انگار که فکر کند که خبرنگارها از همه چیز خبر دارند میپرسد شما میدانی آقا کی میآید؟ من هم گفتم تا جلسه مرتب شود و همه سرجایشان مستقر شوند ایشان هم میآید.
وقتی محو جمال آقا میشوی همه چیز یادت میرود
بالاخره آقا هم آمد و مردم برای شعار دادن بلند شدند ما هم که جزء همان باتجربهها هستیم هم شعار میدهیم و هم جلو میرویم؛ اما چشمتان روز بد نبیند تا اواسط جلسه، یک آقایی که از شهرستان آمده بود و معلوم بود بر خلاف ما که همهاش دود تهران را میخوریم آب و هوای پاک شهرستان و مواد غذایی خوب آنجا را خورده و ماشاءالله وزن درست و حسابی هم دارد به علت کمبود جا روی یکی از پاهای من نشسته بود و حسابی دمار از روزگارم در آورد؛ اما بازهم جایتان خالی چون هر وقت سر بالا میکردم و چهره نورانی رهبری را میدیدم که چگونه محو تلاوت قاریان قرآن است و لبخند ملیح و زیبایی هم بر لبانش نشسته تنگی جا را کلا فراموش میکردم.
قاری که آقا از او چشم بر نداشت
اولین قاری که تلاوت کرد «جعفر فردی» نفر اول مسابقات بود؛ تا مستقر شد به آقا نگاهی کرد و ایشان هم با تبسمی پاسخ این نگاه را دادند و جعفر شروع به تلاوت کرد و اجرایی حساب شده با یکی دو تا اوج حساب شدهتر ارائه داد.
بعد از او نوبت به «بهزاد هژبری» برترین حافظ کل قرآن این دوره از مسابقات رسید تا به قرائت قرآن بپردازد او آیاتی از قرآن را که درباره تولد حضرت مریم و حضرت یحیی علیهما سلام بود قرائت کرد با لحن الأدائی مثال زدنی، گویی که دارد صحنه این قصه قرآنی را میبیند و برای دیگران بازگو میکند.
این لحظات، لحظاتی بود که حواسم را خوب به کار گرفتم گوشم به بهزاد بود و تلاوتش بدجور دلها را با خود همراه کرده بود اما چشمم به صورت رهبری بود؛ قاطعانه میگویم آقا محو تلاوت این جوان با صفای اردبیلی بود و لحظهای از او چشم بر نداشت.
او واقعا قرآن را با آدابش خواند حزین و خاشعانه، بعد هم که برای دست بوسی آقا رفت ایشان او را در آغوش گرفت و چندبار صورتش را بوسید.
بی توجه به همه تهدیدها، دست در دست برادران مسلمان
استاد طنطاوی هم که گویا به خاطر سفر به ایران به همراه استاد نعینع و طه نعمانی در مصر تحت پیگرد قضایی قرار گرفته است بی اعتنا به همه این ماجراها آمد و پس از هژبری یک تلاوت زیبای مصری ارائه داد و آیات متناسب با این روزهای ما را خواند آیاتی از سوره بقره؛ به گمانم خواست برادران شیعه خود را آرام دلی داده باشد «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ؛ أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» گویا میدانست باید برای فرزندان خمینی در فراغ امامشان چه آیاتی را تلاوت کند تا تسکینی باشد بر دل آنها. آخر تلاوتش را هم به سبک شیعی به پایان رساند تا بی اعتنایی دیگری باشد بر تهدیدهای تفرقه افکن عدهای.
نام مادر زینت مجلس قرآنی پسر
پس از وی هم مبتهل سوری آمد و مدح علی (ع) را گفت و مدایح خود را هم ختم به سرور زنان دو جهان کرد. مجری برنامه هم با خوش ذوقی که داشت پس از وی از فرصت استفاده کرد و قطعه شعری در مدح حضرت زهرا سلام الله علیها خواند که آن هم تبسم و نشاطی دیگر بر چهره مولایمان سید علی خامنهای نشاند.
مریدی که پشت به مراد نکرد
یکی از اعضای هیئت داوران به نام محمد شاه که از شیعیان مؤدب پاکستان بود نیز بلد گویی سوا گرفت و ضمن بیعت با رهبر انقلاب و اظهار عشق و ارادت به امام راحل رحمةالله علیه شعری در رسای آن پیر سفر کرده خواند و پس از اتمام شعرش آمد دست آقا را بوسید و بدون اینکه به ایشان پشت کند مسافتی را عقب عقب رفت تا سر جایش بنشیند که این اظهار ادب وی مورد تحسین حضار قرار گرفت و پس از آن هم همه گوش شدند تا صحبتهای رهبرشان را بشنوند.
منبع:فارس