۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۱ : ۰۲
عقیق: حدیث به تعبیر دیگر احادیث ثقلین از روایات متواتر و مورد اتفاق شیعه و سنى است.[1] این روایت بیانگر استراتژى جاودان و پایدار یعنى راهبرد پیروى از قرآن و اهل بیت است. تأكیدات پیامبر (ص) نحوه سخن گفتن در این باره كمترین تردیدى بر كسى باقى نمی گذارد.
با توجه به نقل گسترده این حدیث در منابع اهل سنت، به ذكر آن از همان منابع بسنده می كنیم.
در صحیح مسلم آمده است پیامبر فرمود: اى مردم همانا من بشرى هستم كه نزدیك است پیك الهى مرا رسد و دعوت حق را اجابت كنم، پس در میان شما دو چیز گرانبها می گذارم: «اول آنها كتاب خدا و دیگرى اهل بیتم».
در مسند احمد حنبل آمده است: «همانا من در میان شما دو جانشین قرار می دهم كه یكى عظیمتر از دیگرى است: كتاب خدا، ریسمان كشیده شده ما بین آسمان و زمین و عترت خود یعنى اهل بیتم. این دو از یكدیگر جدایىناپذیرند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند».
در صحیح ترمذى از پیامبر نقل شده است: «اى مردم در میان شما چیزى می گذارم كه اگر به آن تمسك كنید هرگز گمراه نخواهید شد و آن عبارت است از: كتاب خدا و عترتم».
از این سخن پیامبر چنین نتیجه می گیریم:
1- گران بها بودن اهل بیت
ابن حجر مكى می نویسد: «رسول خدا قرآن و عترت را ثَقَلین نامید».
ثَقَل هر چیز گران بها و پر ارج را گویند و كتاب و عترت این گونه اند زیرا هر یك از آن دو گنجینه علوم لدنى و اسرار و حكمتهاى الهىاند.
از این رو پیامبر به آن دو فراخوانده و سفارش نموده است.[2]
2- عصمت و حجیت اهل بیت
قرار دادن قرآن و اهل بیت در كنار یكدیگر و تأكید بر لزوم پیروى و انفكاكناپذیرى آن دو آشكارا بر عصمت اهل بیت دلالت دارد؛ چرا كه قرآن كتاب معصوم خداست و ابتلا به هر گناه و آلودگى انفكاك و جدایى از قرآن می باشد و هماهنگى و انطباق كامل با كتاب معصوم الهى مساوى با عصمت است.
استاد توفیق ابو اعلم نویسنده و دانشمند مصرى می نویسد: «پیامبر صلى الله علیه و آله اهل بیت خود را به كتاب عزیز خداوند مقرون ساخته است. كتابى كه هرگز در او باطل نفوذ نخواهد كرد و هرگز از یكدیگر جدا نخواهند شد.
واضح است كه صدور هر نوع مخالفت با احكام دین افتراق و جدایى از قرآن محسوب می گردد، در حالى كه پیامبر خبر از عدم جدایى این دو داده است. از همینرو حدیث دلالتى آشكار بر عصمت اهل بیت دارد و پیامبر كه این حدیث را در مواقف بسیارى ذكر كرده در پى این هدف است كه امت خود را صیانت كرده و آنان را سفارش به استقامت بر تمسك به این دو نموده تا در امور مختلف اعم از اعتقادات و فروع به ضلالت و گمراهى گرفتار نشوند»[3].
آیةاللَّه مكارم شیرازى نیز بر آن است كه: «اهل بیت معصومند زیرا جدایى ناپذیر بودن آنها از قرآن از یك سو و لزوم پیروى بىقید و شرط از آنان از سوى دیگر، دلیل روشنى بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است. چرا كه اگر آنها گناه یا خطایى داشتند از قرآن جدا می شدند و پیروى از آنان مسلمانان را از ضلالت و گمراهى بیمه نمی كرد و اینكه می فرماید با پیروى از آنان در برابر گمراهىها مصونیت دارید دلیل روشنى بر عصمت آنهاست»[4].
3- پایندگى تا قیامت
جدایى ناپذیرى تا حوض كوثر نشانگر این است كه پیامبر در صدد تعیین یك استراتژى جاودانه و دائمى براى امت بوده و نشانگر آن است كه همواره هادیان و پیشوایانى از اهل بیت در میان وجود دارند.
ابن حجر آورده است: «این حدیث نشانگر وجود كسانى از اهل بیت همراه قرآن است كه همچون قرآن شایستگى تمسك و پیروى تا قیامت را دارا باشند»[5].
آیةاللَّه مكارم شیرازى نیز می نویسد:
«این به خوبى نشان می دهد كه در تمام طول تاریخ اسلام فردى از اهلبیت وجود دارد و همان گونه كه قرآن همیشه چراغ هدایت است آنها نیز همیشه چراغ هدایتند. پس باید كاوش كنیم و در هر عصر و زمان آنها را پیدا كنیم»[6].
4- لزوم پیروى از هر دو
اینكه پیامبر فرمود تا به آن دو چنگ زنید گمراه نخواهید شد و برخى از دیگر تعابیر آن حضرت لزوم پیروى از هر دو را نمایان ساخته و هر حركت و شعارى كه به گسست آن دو انجامد را انحرافى و ضلالت بار معرفى می كند.
علامه مناوى می گوید: «در این حدیث اشاره بلكه تصریح به این است كه قرآن و عترت دو قلویى را می مانند كه رسول خدا آن دو را پس از خود معرفى فرموده و از امت خواسته است كه به خوبى با آن دو برخورد نموده و آنها را بر خود مقدم دارند و در دین خود به آنها چنگ زنند»[7].
نكات دیگرى نیز از حدیث ثقلین قابل استفاده است كه به جهت اختصار از ذكر آنها خوددارى می شود[8].
آنچه اهمیت ویژه دارد این است كه پیامبر صلى الله علیه و آله براى همیشه امت را به پیروى از قرآن و عترت دانستهاند. نیز پیامبر اهل بیت را همچون كتاب الهى، معصوم و مصون از هر كژى و ناراستى دانسته و بر آن شدهاند كه همیشه هادیانى از اهل بیت (ع) در كنار قرآن براى راهنمایى امت وجود دارند.
5- كیستى اهل بیت
پیامبر در مواقع مختلف اهل بیت و امامان ایشان را معرفى كردهاند عمرخطاب از پیامبر پرسید: آیا باید به همه اهل بیت تمسك كنیم؟
پیامبر فرمود: «خیر، بلكه به اوصیاى اهل بیتم، اول آنها برادر و وزیر و وارث و خلیفهام در میان امت و آن كسى كه ولى هر مومنى است (امام على علیه السلام)، پس از او فرزندم حسن و بعد از او فرزندم حسین است، آنگاه نه نفر از فرزندان حسین یكى پس از دیگرى»[9].
بنابراین حدیث فوق به خوبى ولایت و لزوم تبعیت از اهل بیت علیهم السلام و در رأس آنان امیرمۆمنان علیه السلام را اثبات و آنان را براى همیشه بزرگترین مرجع دینى در كنار قرآن و همسنگ و همسوى و همراه آن معرفى می كند.
پی نوشت ها:
[1]. در كتاب براهین اصول المعارف الالهیه و العقائد الحقه للامامیه، نگاشته ابوطالب تجلیل، ص 334- 339، 65 سند از منابع اهل سنت در رابطه با این حدیث ذكر گردیده است.
[2] . ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص 90.
[3] . آیةاللَّه مكارم شیرازى، فاطمةالزهرا، ص 75.
[4] . آیةاللَّه مكارم شیرازى، پیام قرآن، ج 9، ص 75 و 76.
[5] . الصواعق المحرقة، ص 149.
[6] . آیةاللَّه مكارم شیرازى، همان.
[7] . فیض الغدیر، ج 2، ص 174.
[8] . بنگرید: على اصغر رضوانى، شیعه شناسى و پاسخ به شبهات، ج 2، ص 95- 118.
[9] . فرائد السمطین، ج 1، ص 317.
منبع:جام
211008