۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۷ : ۰۸
عقیق:هر کس به مقدار ذره ای کار خیر یا شری انجام دهد، (در روز قیامت) آن را خواهد دید. أعرابی اندکی فکر کرد، سپس رو به صحابی کرد و گفت: آیا این جمله، از جانب خداست؟ صحابی گفت: بلی.
أعرابی گفت: بس است، «من درس خود را از همین آیه گرفتم. اکنون که ریز و درشت کارهای مخفی و آشکار ما در این جهان حساب دارد، تکلیفم روشن شد! این جمله برای زندگی من کافی است» با گفتن این حرف خداحافظی کرد و رفت.
در زمان پیامبر اکرم (ص) یک نفر أعرابی داخل مسجد شد و عرض کرد:
ای رسول خدا به من قرآن بیاموز، پیامبر اکرم (ص) او را برای آموختن قرآن به شخصی از اصحابشان سپرد.
صحابی دست اعرابی تازه وارد را گرفت و به گوشه ای از مسجد برد و برایش سوره زلزال را خواند و به او آموخت، تا رسید به این آیه: «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ خَیراً یَرَهُ وَ مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَهٍ شَرّاً یَرَهُ»
هر کس به مقدار ذره ای کار خیر یا شری انجام دهد، (در روز قیامت) آن را خواهد دید.
أعرابی اندکی فکر کرد، سپس رو به صحابی کرد و گفت: آیا این جمله، از جانب خداست؟
صحابی گفت: بلی.
أعرابی گفت: بس است، «من درس خود را از همین آیه گرفتم. اکنون که ریز و درشت کارهای مخفی و آشکار ما در این جهان حساب دارد، تکلیفم روشن شد! این جمله برای زندگی من کافی است» با گفتن این حرف خداحافظی کرد و رفت.
صحابی در حالی که متعجب مانده بود خدمت حضرت پیامبر اکرم (ص) رسید و عرض کرد:
ای رسول خدا! این أعرابی خیلی زود خسته شد.
حتی صبر نکرد که چیزی بیش از یک سوره کوچک به او بیاموزم و گفت: در خانه اگر کس است یک حرف بس است! من درسم را گرفتم و رفتم!
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
او به مقام فقاهت و شناخت عمیقی که باید برسد، رسید! (ماهنامه راه قرآن، شماره 35. به نقل از کتاب تأثیر قرآن در جسم و جان/ نعمت الله صالحی حاجی آبادی)
عذابی که هنوز نیامده اثر کرد!
جبیر یکی از کفار مکه بود که بعد از هجرت حضرت رسول (صلی الله و علیه وآله) به مدینه مسلمان شد.
علت مسلمان شدن او، شنیدن یکی از آیات قرآن بود.
در خانه اگر کس است یک حرف بس است! من درسم را گرفتم و رفتم! پیامبر اکرم (ص) فرمودند: او به مقام فقاهت و شناخت عمیقی که باید برسد، رسید!
در غزوه بدر عده ای از کفار به قتل رسیدند و عده ای هم به اسارت مسلمانان درآمدند و به دستور پیامبر اسلام (ص) با پرداخت جزیه، آزاد می شدند.
جبیر بعد از جنگ بدر از مکه به سوی مدینه آمد تا در مورد اسرای مکه با آن حضرت صحبت کند.
موقع اذان صبح داخل مدینه شد در حالی که پیامبر اسلام (صلی الله و علیه وآله) در مسجد مشغول نماز جماعت بودند.
جبیر چون کافر بود و اجازه ورود به مسجد را نداشت، صبر کرد تا از نماز فارغ شدند.
او در بیرون مسجد به نماز و قرائت آن حضرت گوش می داد.
پیامبر اسلام (ص) در رکعت اول بعد از سوره حمد مشغول سوره طور شد تا به این آیه رسید:
«إِنَّ عَذَابَ رَبَّکَ لَوَاقِعُ، مَالَهُ مِن دَافِعٍ»؛ به درستی که غذاب پروردگار حتماً (بر کافران) واقع خواهد شد و هیچ کس نمی تواند آن را دفع کند.
وقتی جبیر این آیه را شنید، بر خود لرزید و بر روی زمین نشست.
به فکر افتاد که چاره ای برای عذاب قیامت بیندیشد و خود را از آن نجات دهد.
لذا اجازه گرفت و بر آن حضرت وارد شد و گفتگوهایی نمودند و به راهنمایی پیامبر اسلام (ص) مسلمان شد و در زمره اصحاب قرار گرفت.(همان)
منبع: تبیان
211008