کد خبر : ۱۸۵۴۹
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۲
راه های نفوذ شیطان از نگاه قرآن؛

ترس ازغیرخدا،نشانۀوسوسه های شیطانی

اگر در قلبى ترس از غیر خدا پیدا شود، نشانه عدم تکامل ایمان و نفوذ وسوسه‏هاى شیطانى است، زیرا می دانیم در عالم بیکران هستى تنها پناهگاه خدا است و مؤثر بالذات فقط او است و دیگران در برابر قدرت او قدرتى ندارند.

عقیق: قرآن کریم در آیه 175 سوره آل عمران می فرماید: إِنَّمَا ذَالِکُمُ الشَّیْطَانُ یخَُوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ فَلَا تخََافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ/ آن شیطان است که در دل دوستان خود بیم مى‏افکند. اگر ایمان آورده‏اید از آنها مترسید، از من بترسید.
اما در تفسیر المیزان آمده است: " ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ ..." از ظاهر آیه بر مى‏ آید که اشاره" ذلکم" به آن دسته از مردمى است که منافقین به ایشان گفتند:" إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ"، در نتیجه جمله مورد بحث از مواردى است که قرآن کریم در آن موارد کلمه شیطان را بر انسان اطلاق فرموده، هم چنان که از ظاهر آیات زیر نیز بر مى‏آید که منظورش از وسواس خناس شیطانهاى انسى است:" مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ" ، مؤید این معنا جمله:" فَلا تَخافُوهُمْ" است، که مى‏ فرماید از آن شیطان‏ها که آن حرفها را بر شما زدند نترسید، براى اینکه اینان براى شما شیطانند.

اما در تفسیر نمونه هم آمده است: این آیه دنباله آیاتى است که در باره غزوه"حمراء الاسد" نازل گردید و" ذلکم" اشاره به کسانى است که مسلمانان را از قدرت لشکر قریش مى‏ ترسانیدند تا روحیه آنها را تضعیف کنند بنا بر این معنى آیه چنین است: عمل نعیم بن مسعود و یا کاروان عبد القیس فقط یک عمل شیطانى است که براى ترساندن دوستان شیطان صورت گرفته، یعنى این گونه وسوسه‏ ها تنها در کسانى اثر می گذارد که از اولیاء و دوستان شیطان باشند و اما افراد با ایمان و ثابت قدم هیچگاه تحت تاثیر این وسوسه‏ ها واقع نمى‏ شوند، بنا بر این شما که از پیروان شیطان نیستید، نباید از این وسوسه‏ ها متزلزل شوید.
تعبیر از نعیم بن مسعود و یا کاروان عبد القیس به شیطان، یا بخاطر این‏ است که عمل آنها براستى عمل شیطانى بود و با الهام او صورت گرفت، زیرا در قرآن و اخبار، معمولا هر عمل زشت و خلافى، عمل شیطانى نامیده شده، چون با وسوسه‏ هاى شیطان انجام مى‏ گیرد.

یا منظور از شیطان، خود این اشخاص مى ‏باشند و این از مواردى است که شیطان بر مصداق انسانى آن، گفته شده، زیرا شیطان معنى وسیعى دارد و همه اغواگران را اعم از انسان و غیر انسان شامل مى‏ شود، چنان که در سوره انعام آیه 112 مى‏ خوانیم: وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِ‏/" این چنین براى هر پیامبرى دشمنانى از شیاطین انسانى و جن قرار دادیم".
وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ‏: در پایان آیه مى‏ فرماید: اگر ایمان دارید، از من و مخالفت فرمان من بترسید، یعنى ایمان با ترس از غیر خدا سازگار نیست. همانطور در جاى دیگر مى‏ خوانیم: فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا یَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقا/" کسى که به پروردگار خود ایمان بیاورد از هیچ نقصان و طغیانى ترس نخواهد داشت" (سوره جن آیه14)
بنا بر این اگر در قلبى ترس از غیر خدا پیدا شود، نشانه عدم تکامل ایمان و نفوذ وسوسه‏ هاى شیطانى است، زیرا می دانیم در عالم بیکران هستى تنها پناهگاه خدا است و مؤثر بالذات فقط او است و دیگران در برابر قدرت او قدرتى ندارند.
اصولا مؤمنان اگر ولى خود را که خدا است با ولى مشرکان و منافقان که شیطان است مقایسه کنند، می دانند که آنها در برابر خداوند هیچگونه قدرتى ندارند و بهمین دلیل نباید از آنها، کمترین وحشتى داشته باشند، نتیجه این سخن آن است که هر کجا ایمان نفوذ کرد شهامت و شجاعت نیز بهمراه آن نفوذ خواهد کرد.

منبع:شبستان


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین