عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۳۰
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۵۲
پس از وفات حضرت صادق علیه السلام بزرگ‌ترین فرزند ایشان عبدالله نام داشت كه بعضی او را عبدالله افطحمی دانند این عبدالله مقام و منزلت پسران دیگر حضرت صادق علیه السلام را نداشت و به قول شیخ مفید متهم بود كه در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترین برادرانش
این امام بزرگوار به لحاظ كثرت زهد و عبادتش معروف به (العبد الصالح) و به لحاظ علم و فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه مشهور به (الكاظم) شد. آن حضرت به كنیه‌های ابو ابراهیم و ابو علی نیز معروف بوده است. مادر آن حضرت حمیده كنیزی از اهل مغرب یا اندلس (اسپانیا) بوده است و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند ..... برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند.

امام موسی الكاظم علیه السلام هنوز كودك بود كه فقهای مشهور مثل ابوحنیفه از او مساله می‌پرسیدند و كسب علم می كردند بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق علیه السلام (148 ق) در بیست سالگی به امامت رسید و 35 سال رهبری و ولایت شیعیان را برعهده داشت.

 * چگونگی به امامت رسیدن آن حضرت:

در زمان حیات امام صادق علیه السلام كسانی از اصحاب آن حضرت معتقد بودند پس از ایشان اسماعیل امام خواهد شد. اما اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفت ولی كسانی مرگ او را باور نكردند و او را همچنان امام دانستند پس از وفات حضرت صادق علیه السلام عده‌ای چون از حیات اسماعیل مایوس شدند پسر او محمد بن اسماعیل را امام دانستند و اسماعیلیه امروز بر این عقیده هستند و پس از او پسر او را امام می دانند و همینطور به ترتیب و به تفضیلی كه در كتب اسماعیلیه مذكور است.

پس از وفات حضرت صادق علیه السلام بزرگ‌ترین فرزند ایشان عبدالله نام داشت كه بعضی او را عبدالله افطحمی دانند این عبدالله مقام و منزلت پسران دیگر حضرت صادق علیه السلام را نداشت و به قول شیخ مفید متهم بود كه در اعتقادات با پدرش مخالف است و چون بزرگترین برادرانش از جهت سن و سال بود ادعای امامت كرد و برخی نیز از او پیروی كردند اما چون ضعف دعوی و دانش او را دیدند روی از او برتافتند و فقط عده قلیلی از او پیروی كردند كه فطحیه موسوم هستند.

برادر دیگر امام موسی كاظم علیه السلام اسحق كه برادر تنی آن حضرت بود به ورع و صلاح و اجتهاد معروف بود اما برادرش موسی كاظم علیه السلام را قبول داشت و حتی از پدرش روایت می كرد كه او تصریح بر امامت آن حضرت كرده است.

برادر دیگر آن حضرت به نام محمد بن جعفر مردی سخی و شجاع بود و از زیدیه جارودیه بود و در زمان مامون در خراسان وفات یافت اما جلالت قدر و علو شان و مكارم اخلاق و دانش وسیع امام موسی كاظم علیه السلام به قدری بارز و روشن بود كه اكثریت شیعه پس از وفات امام صادق علیه السلام به امامت او گرویدند و علاوه بر این بسیاری از شیوخ و خواص اصحاب حضرت صادق علیه السلام مانند مفضل ابن عمر جعفی و معاذین كثیر و صغوان جمال و یعقوب سراج نص صریح امامت حضرت امام موسی الكاظم علیه السلام را از امام صادق علیه السلام روایت كردند و بدین ترتیب امامت ایشان در نظر اكثریت شیعه مسجل شد.

 * شخصیت اخلاقی:

آن حضرت در علم و تواضع و مكارم اخلاق و كثرت صدقات و سخاوت و بخشندگی ضرب المثل بود. بدان و بداندیشان را با عفو و احسان بیكران خویش تربیت می‌فرمود.

شب‌ها به طور ناشناس در كوچه‌های مدینه می‌گشت و به مستمندان كمك می‌كرد. مبلغ دویست، سیصد و چهارصد دینار در كیسه‌ها می‌گذاشت و در مدینه میان نیازمندان قسمت می‌كرد. صرار (كیسه‌ها) موسی بن جعفر در مدینه معروف بود. و اگر به كسی صره‌ای می‌‌رسید بی‌نیاز می‌گشت معذلك در اطاقی كه نماز می‌گذارد جز بوریا و مصحف و شمشیر چیزی نبود.

 

* برخورد حاكمان سیاسی معاصر با امام:

مهدی خلیفه عباسی امام را در بغداد بازداشت كرد اما بر اثر خوابی كه دید و نیز تحت تاثیر شخصیت امام از او عذرخواهی كرد و به مدینه اش بازگرداند گویند كه مهدی از امام تعهد گرفت كه بر او و فرزندانش قیام نكند این روایت نشان می دهد كه امام كاظم علیه السلام قیام را در آن زمان صلاح و شایسته نمی‌دانسته است و با آنكه از جهت كثرت عبادت و زهد به (العبد الصالح) معروف بوده است به قدری در انظار مردم مقامی والا و ارجمند داشته است كه او را شایسته مقام خلافت و امامت ظاهری نیز می دانستند و همین امر موجب تشویش و اضطراب دستگاه خلافت شده و مهدی خلیفه عباسی به حبس او فرمان داده است.

 

* زندانی شدن امام و چگونگی شهادت:

درباره حبس امام موسی علیه السلام به دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت می كند كه علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مك بوده است زیرا هارون فرزند خود امین را به یكی از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث كه مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت كه اگر خلافت به امین برسد جعفربن محمد را همه كاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مكیان از مقام خود بیفتند. جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی علیه السلام و یحیی این معنی را به هارون اعلام می داشت.

سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی كند. گویند امام هنگام حركت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار كرد و از او خواست كه از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار می خواهد برود از او سعایت نكند. علی قبول نكرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالك اسلامی مال به او می دهند تا آنجا كه ملكی را توانست به هزار دینار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در كنار قبر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم گفت یا رسول الله از تو پوزش می‌خواهم كه می‌خواهم موسی بن جعفر را به زندان افكنم زیرا او می‌خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزد والی آن عیسی بن جعفربن منصور بردند.

عیسی پس از مدتی نامه‌ای به هارون نوشت و گفت كه موسی بن جعفر در زندان جز عبادت و نماز كاری ندارد یا كسی بفرست كه او را تحویل بگیرد یا من او را آزاد خواهم كرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست كه امام را آزاری برساند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیی بن خالد برمكی سپرد. چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و سرانجام یحیی امام را به سندی بن شاهك سپرد و سندی آن حضرت را در زندان مسموم كرد و چون آن حضرت از سم وفات یافت سندی جسد آن حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد كه ببیند در بدن او اثر زخم یا خفگی نیست. بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش دفن كردند. تاریخ شهادت آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگی گفته‌اند.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین