۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۰ : ۱۶
عقیق: نشست «استبعادگرایی در انتظار و مهدویت» با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین حسین الهینژاد، پژوهشگر مهدویت شنبه ۲۷ خردادماه در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد که گزیده سخنان وی را در ادامه میخوانید؛
بحث من دارای یک مقدمهای است و پس از آن چارچوب مفهومی و پس از آن چارچوب نظری را عرض میکنم و در خلال طرح چارچوب نظری عوامل استبعادگرایی و همچنین آثار منفی استبعادگرایی بیان خواهد شد؛ مهدویت در طول تاریخ اسلامی دارای فراز و فرودهای مختلفی بوده، دارای یکسری چالشها و آسیبها و فرصتها بوده است یعنی باورمندان هم آثار و برکاتی از این آموزه اسلامی استفاده بردند و هم چالشها و آسیبهایی ایجاد شده است.
چنانکه در بحث دین اصل دین و معرفت دینی را تفکیک میکنیم، باید مهدویت و معارف مهدویت را هم تفکیک کنیم. اصل دین دارای فرصتها، آثار و برکاتی برای باورمندن است و نواقص دین به معرفت دینی ما برمیگردد که بعضا به خاطر فهم نکردن مفاهیم دینی و برخی کجفهمیها و به درستی درک نشدن مفاهیم دینی چالشها و آسیبهایی متوجه جامعه دینداران شده است. در بحث مهدویت هم اصل مهدویت هیچ آسیبی ندارد و فقط آثار مثبت دارد ولی آسیبها از ناحیه فهم ما نسبت به مهدویت و برخی از کجفهمیها و برداشتها بوده است که باعث شده چالشهایی بر مسئله مهدویت مترتب شود. پس اگر میگوییم مهدویت دارای چالشها و آسیبها و فرصتهایی است، فرصت و آثار مثبت به اصل مهدویت برمیگردد، چالشها به فهم ما برمیگردد.
در اینجا واژگان مختلفی داریم که باید مورد تبیین قرار بگیرد؛ یکی از واژگان کلیدی استبعادگرایی است. واژه بعد استعجالگرایی است، واژه بعد استبطاءگرایی، واژه بعد استیجالگرایی و واژه بعدی اعتدالگرایی. استبعادگرایی یعنی دورنگاری ظهور و آمدن امام زمان(عج)؛ یعنی نسبت به ظهور دورانگار باشیم و بگوییم بعید است به زودی ظهور رخ دهد. استعجالگرایی عکس استبعادگرایی است یعنی فکر میکنیم به زودی امام ظهور میکند. «ظهور نزدیک است» نتیجه نگاه استعجالگرایی بود. استبطاءگرایی یعنی فرآیند ظهور را بسیار کند تلقی کنیم و در برابر آن استیجالگرایی یعنی زمان خریدن. اعتدالگرایی یک نگرش میانه استبعاد و استعجالگرایی است.
در این مقاله چارچوب نظری به این صورت طراحی شده است که ابتدا نگرشهای پیرامون ظهور و انتظار را در قابل سه نگرش تعریف کردیم؛ نگرش استعجالگرایی، نگرش استبعادگرایی، نگرش اعتدالگرایی. نگاه افراطی در موضوع ظهور این است که ظهور را رخداد آرمانی و دور از دسترس بشر و رخداد بعید تلقی میکند. در برابرش استعجالگرایی است که نگاه آرمانی به سرعت ظهور دارد و آنقدر رخداد ظهور را نزدیک میداند انگار ظهور در زمان بسیار محدود به وقوع میپیوندد. نگاه میانه میگوید زمان ظهور نه قریب است نه بعید بلکه وابسته به سیر منطقی خود است و هر زمان آمادگی ایجاد شد و تمهیدات اندیشیده شد به وقوع میپیوندد.
ما در این زمینه یک روایت داریم از امام جواد(ع) که حضرت میفرمایند: «فَقُلْتُ: لَهُ وَ لِمَ سُمِّی الْمُنْتَظَرَ؟ قَالَ: لِأَنَّ لَهُ غَیبَةً یکثُرُ أَیامُهَا وَ یطُولُ أَمَدُهَا فَینْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ ینْکرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یسْتَهْزِئُ بِذِکرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ یکذِبُ فِیهَا الْوَقَّاتُونَ وَ یهْلِک فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ ینْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُون» راوی میگوید گفتم: «چرا او را منتظَر میگویند؟» فرمود: «زیرا ایام غیبتش زیاد و مدّتش طولانی میشود. پس مخلصان، در انتظار قیامش باشند؛ شکاکان، انکارش کنند؛ منکران یادش را استهزا کنند؛ تعیینکنندگان وقت ظهورش، دروغ گویند؛ شتابکنندگان در ظهورش هلاک شوند و تسلیم شوندگان در آن، نجات یابند».
این روایت دقیقا به این سه نگرش میپردازد؛ اول کسانی که منکر هستند که اصلا اعتقادی به انتظار ندارند و باید آنها را کنار بگذاریم. آنچه مورد توجه ما است اولا شکاکان هستند که انتظار را قبول دارند ولی دچار شک و تردید شدند و لذا به خاطر همین شک و تردید به استبعادگرایی رو میآورند یعنی نتیجه نگرششان رسیدن به نگاه استبعادگرایانه است. آنهایی که مسلمون هستند نگاه تسلیم و رضا دارند و اینها همان اعتدالیون هستند. این افراد دنبال مقدمات و تمهیدات میروند و نتیجه را به خدا واگذار میکنند. برخی دیگر دنبال تعیین وقت هستند که اینها هم اهل هلاکت هستند. پس سه نگرش در این روایت مطرح شده و حضرت سه گروه استعجالگرا، مرتابون یا استبعادگرا و اعتدالیون را معرفی میکنند.
من در میان این سه گروه فقط به استبعادگرایان میپردازم. این استبعادگرایی دارای عوامل و بسترها و زمینههایی است که این نگرش در جامعه شکل میگیرد و ترویج میشود. من به چند عامل در این زمینه اشاره میکنم. اول طولانی شدن غیبت، دوم مطلع نبودن انسانها از زمان ظهور امام زمان(عج)، سوم ناامیدی از جامعه و زمینهسازی مردم، چهارم تلقی نقش نداشتن مردم در ظهور امام زمان(عج)، پنجم روایاتی که اشاره دارد ظهور در فضای یأس و ناامیدی محقق میشود، ششم عدم آگاهی از حکمت الهی در غیبت و ظهور.
من مختصر دو نکته را توضیح دهم. وقتی این نگرش را در جامعه ترویج کنیم که مردم نقشی در ظهور ندارند خود به خود این نگاه در مردم شکل میگیرد که ما نقشی در ظهور نداریم و چون نقشی نداریم انگیزه فعالیت و زمینهسازی ظهور از مردم سلب میشود و نگاه استبعادگرایی اشاعه پیدا میکند.
در مورد نقش مردم سه نگرش داریم یکی اینکه مردم اصلا نقش ندارند و تمام کار دست خدا است، نگرش دوم و سوم این است که مردم نقش دارند ولی مسئولیت مردم دو گونه است یکی صرف مسئولیت و انجام وظیفه است، دوم اینکه مسئولیت ما تاثیر در ظهور دارد. نگرش دوم هم بیانگیزگی میآورد و موجب استبعاد میشود ولی نگرش سوم انگیزه ایجاد میکند یعنی ما میدانیم در زمان ظهور نقش داریم.
نکته دوم اینکه روایتی در منابع حدیثی داریم که به نحوی زمینه استبعاد را در مردم برمیانگیزاند. امام صادق(ع) میفرمایند: «إنّ هذا الأمرَ لا يَأتيكُم إلّا بعدَ إياسٍ، لا واللّه، حتّى تُمَيَّزوا» به خدا قسم اين امر (ظهور) برايتان در نمىرسد مگر پس از آن كه نوميد شويد، نه به خدا، مگر پس از آن كه سره از ناسرهتان جدا شود. وقتی انسان این روایات را میبیند دچار استبعاد میشود. در توجیه روایت میگوییم اولا یاس نشان نامیدی نیست بلکه نشان از سختی کار است، ثانیا یاس به معنای یاس از ظهور نیست یعنی یأس از مکاتب و ایسمهای بشری است.