۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۰۲
عقیق: گروهی بر این باورند که بین آیه 4سوره السجده، و آیه9 تا 12سوره فصلت در قرآن تناقض است در تحقیق و بررسی یک موضوع در قرآن کریم و یا هر موضوعی از هر منبع دیگری، دقت کنیم که گاهی ذهن دچار کلی نگری میشود،و گاهی دچار سطحی نگری میگردد.
شاید بهتر باشد که قبل از ذکر آیات کریمه در این خصوص و دقت در آیاتی که مورد مناقشه ذهن قرار گرفته است، به یک مثال روشن توجه شود؛ اگر کسی بگوید: «من این ساختمان را ظرف مدت یک سال ساختم. بعد توضیح دهد که زیرسازی دو ماه طول کشید، اسکلتسازی نیز سه ماه طول کشید، تأسیسات دو ماهی زمان برد، نازک کاری هم دو ماه زمان برد،فضای سبز و باغچه و درختکاری نیز در شش ماه انجام شد، نقاشی و دکوراسیون هم سه ماه و ظرف یک ماه نیز آن را مبله کردم، یک روز هم وقت گذاشتم و مواد غذایی را خریدم و ...»، نباید جمع جبری نمود و معترض شد: «این که شد 19 ماه و یک روز، در حالی که گفته بودی ظرف یک سال ساختم.» مگر حتماً باید هر کاری، پس از اتمام کار دیگر آغاز شود و مگر همه این موارد جزو ساخت و ساز میباشد؟!
حال به آیات کریمه توجه کنیم:
الف – خلقت آسمانها و زمین:
*- «إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ» (یونس، 3)
ترجمه: همانا پروردگار شما خداى يكتاست كه آسمانها و زمين را در شش روز- شش دوره- بيافريد، آنگاه بر عرش- مقام فرماندهى بر جهان هستى- بر آمد. كار [جهان] را تدبير مى كند. هيچ ميانجى و شفيعى نيست مگر پس از خواست و فرمان او اين است خداى، پروردگارتان پس او را بپرستيد، آيا ياد نمى كنيد و پند نمى گيريد؟
در سور و آیاتی دیگری (مانند: السجده، 4 – الاعراف، 54 – الحدید، 4 و ...) نیز به خلقت آسمانها و زمین «فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ» تصریح شده است.
ب – خلقت زمین:
*- «قُلْ أَئِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ» (فصلت، 9)
ترجمه: بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید و براى او همانندهایى قرارمىدهید؟! او پروردگار جهانیان است!
در این آیه فقط به خلقت زمین اشاره شده که در دو دوره انجام گرفته است.
ب – قرار دادن کوهها و برکات زمین:
*- «وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِینَ» (فصلت، 10)
ترجمه: او در زمین کوههاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن آفرید و موادّ غذایى آن را مقدّر فرمود،درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان!
چنان چه ملاحظه میشود، در آیهی فوق دیگری هیچ بحثی از «خلقت» نیست، بلکه اشاره دارد که زمین را با قرار دادن «وَجَعَلَ» کوههای بلند، و برکت دادن به انواع قوت «أَقْوَاتَهَا» که مواد غذایی برای موجودات زنده است، و آن هم بر اساس «قَدَّرَ» یعنی اندازههای معین اشاره دارد. این تحولات در زمین، طی چهار دوره تغییرات از شرایطی به شرایط دیگر انجام شده است، پس آن را بخشی از شش روز خلقت محاسبه کردن درست نیست.
ج – دستهبندی آسمانها:
«فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَى فِی کُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ» (فصلت، 10)
ترجمه: پس آنها را در دو روز [يا دوره] هفت آسمان كرد و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى كرد، و آسمان نزديكتر را به چراغها آذين كرديم و حفاظت [نموديم]. اين تدبير آن نيرومند داناست.
اگر در آیه فوق نیز دقت شود، معلوم میگردد که اصلاً بحث از خلقت آسمانها نیست، بلکه بحث از طبقهبندی آنها بر اساس «قضا» به هفت طبقهی جداگانه و زینت آسمان نزدیک به زمین است، لذا نفرمود «خَلَقَ»، بلکه فرمود «فَقَضَاهُنَّ». و تصریح نمود که این دستهبندی در دو روز انجام شد و سپس امور هر کدام به آنها وحی شد و ... .
د – نتیجه:
ما در ترجمه عربی و آن هم با ادبیات وحی در قرآن کریم و احادیث، خطاهایی انجام میدهیم که بخشی از آن به خاطر ناچاری از کمبود و نقص لغات معادل است و بخشی دیگر به تنبلی و زودگذری بر میگردد. مثلاً جاذبه، وابستگی، تعلق، محبت و ...، همه را میگوییم «عشق» یا هر فعلی را ترجمه میکنیم (خدا خلق کرد) و بعد همین ترجمه تحت اللفظی برایمان ایجاد مشکل میکند، اما به هنگام تحقیق، مطالعهی عمیق، تعمق و تدبر، تفسیر و ...، حتی با عزلیات حافظ یا اشعار سعدی نیز نمیتوان چنین نمود، چه رسد به آیات قرآن کریم.
در یک کلام و بیان عالمانه و حکیمانه و ادیبانه، هر لفظ و کلامی با توجه به معنا و مفهومش، جایگاه خود را دارد. «خلق – ایجاد کردن» - «جعل – قرار دادن» - «قدر – اندازه» و «قضا – حکم قطعی» هر کدام معنا و مفهوم خود را دارد. به عنوان مثال: قضا وقتی است که «قدر»، یعنی همه اندازهها برای پدید شدن چیزی فراهم شده باشد، پس اگر علت تامه برای پیدایش چیزی به وجود آمد، آن چیز «معلول» نیز حتماً (قضا) به وجود میآید.
پس، زمین را در دو روز خلق کرد، سپس تغییر و تحولاتی که در زمین ایجاد شد، اندازههای لازم را برای پدید آمدن چینخوردگیها و رویش گیاهان و ... فراهم آورد و این اتفاقات در چهار دوره (برای زمین نه مجموع خلقت) رخ داد. لذا این پیدایشها در زمین حتمیت «قضا» یافت.
از این رو، موضوعیتی ندارد که ایام امور مختلف در مجموع آسمانها و زمین با هم جمع زده شود و همه «خلق» محسوب گردد و در نتیجه جمع جبری صورت گیرد و گفته شود: این که شد هشت روز.
منبع: جام نیوز
212009