۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۳ : ۱۶
عقیق: پاسخ به سؤالات و شبهات موجود در جامعه از وظایف مراکز حوزوی و دینی است که این خبرگزاری در شماره های گوناگون به ارائه برخی از پرسش ها و شبهات و پاسخ های آن، برگرفته از «مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم» می پردازد .
* سؤال
چرا اعتقاد به معاد و روز حساب تا این اندازه دارای اهمیت است؟
* پاسخ
از مهمترین ویژگی های روانی و فطری انسان میل به شناختن حقایق و اطّلاع از واقعیت هاست که از آغاز کودکی در هر انسانی ظاهر می شود و تا پایان عمر ادامه دارد، همین فطرت حقیقت جویی که گاهی بنام «حس کنجکاوی» نامیده می شود می تواند انسان را وادار کند تا درباره مسائلی که در چارچوب دین مطرح می شود بیندیشد و در صدد شناختن دین حقّ برآید.[۱] و عامل دیگر در این راستا دستیابی به منفعت و مصلحت و ایمنی از زیان و خطر از سوی دیگر است؛ بنابراین شخص در صدد تحقیق دین بر می آید تا به حقیقت برسد و کسب منفعت کند.[۲]
از طرف دیگر عقاید و اندیشه های بنیادی، پایه و اساس هر نظام ارزشی و هر ایدئولوژی منسجم را تشکیل می دهد و آگاهانه یا نیمه آگاهانه در شکل گیری رفتار انسان ها اثر می گذارد از اینروی برای برقراری و تحکیم نظام ارزشی و رفتاری اسلام باید مبانی عقیدتی آن، که ریشه های این درخت تنومند و پر برکت به شمار می آید در دل ها پابرجا شود تا همواره میوه های شیرین و گوارایش را ببار آورد و سعادت و خوشبختی دو جهان را تأمین کند و یکی از مهمترین مسائل در این وادی همانا مسأله معاد است و اینکه سرانجام انسان چه خواهد شد.
پرواضح است که اگر به این سؤال اساسی و مهم پاسخ کافی و مناسب داده نشود و انسان دارای اعتقادی صحیح نگردد به گمراهی و ضلالت کشانده خواهد شد و از همین جاست که اعتقاد به معاد به عنوان یکی از ارکان و اصول دین دارای اهمیت و ویژگی بسیار زیادی است،[۳] در همین باره خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می فرماید: «الیه مرجعکم وعدالله حقّا انّه یبدء الخلق ثمّ یعیده؛[۴] بازگشت همه شما بسوی اوست، وعده خدا حقّ است، اوست که آفرینش را آغاز می کند سپس آن را باز می گرداند ...»[۵].
شناخت هدف نهایی زندگی و مسأله معاد، نقش اساسی را در جهت دادن به فعالیت ها و انتخاب و گزینش کارها ایفا می کند و در واقع عامل اصلی در تعیین خط مشی زندگی را نوع نگرش و بینش انسان نسبت به حقیقت خود و کمال سعادتش تشکیل می دهد و کسی که حقیقت خود را تنها مجموعه ای از عناصر مادّی و فعل و انفعالات پیچیده آنها می پندارد و حیات خود را منحصر به چند روزه زندگی دنیا می انگارد و لذّت و سعادت و کمالی را ورای بهره های مربوط به همین زندگی نمی شناسد، رفتارهای خود را بگونه ای تنظیم می کند که تنها نیازهای دنیوی و خواسته های این جهانی اش را تأمین کند، اما کسی که حقیقت خود را فراتر از پدیده های مادّی می داند و مرگ را پایان زندگی ندانسته، آنرا نقطه انتقال از جهانی گذرا به جهان جاودانی می شناسد و رفتارهای شایسته خود را وسیله ای برای رسیدن به سعادت و کمال ابدی می شمارد، برنامه زندگیش را به گونه ای طرح و اجراء می کند که هر چه بیشتر و بهتر برای زندگی ابدیش سودمند باشد و از سوی دیگر، سختی ها و ناکامی های زندگی دنیا، او را دلسرد و ناامید نمی کند و از تلاش در راه انجام وظایف و کسب سعادت و کمال ابدی باز نمی دارد.[۶]
تأثیر این دو نوع انسان شناسی، منحصر به زندگی فردی نیست بلکه در زندگی اجتماعی و رفتارهای متقابل افراد نسبت به یکدیگر نیز تأثیر بسزایی دارد و اعتقاد به حیات اخروی و پاداش و کیفر ابدی، نقش مهمی را در رعایت حقوق دیگران و احسان و ایثار نسبت به نیازمندان، بازی می کند و در جامعه ای که چنین اعتقادی زنده باشد برای اجرای قوانین و مقرّرات عادلانه و جلوگیری از ظلم و تجاوز به دیگران، کمتر نیاز به إعمال زور و فشار خواهد بود.[۷]
و طبعاً در صورتی که این اعتقاد، جهانی و همگانی شود، مشکلات بین المللی هم بصورت چشمگیری کاهش خواهد یافت.
با توجّه به این نکات مهم، اهمیّت مسأله معاد و ارزش پژوهش و تحقیق درباره آن روشن می شود و حتی اعتقاد به توحید، به تنهایی (و بدون اعتقاد به معاد) نمی تواند تأثیر کامل و گسترده ای در بخشیدن جهت مطلوب به زندگی داشته باشد و از این جا راز اهتمام ادیان آسمانی و بخصوص دین مقدس اسلام به این اصل اعتقادی و تلاش فراوان انبیاء الهی برای راسخ کردن این عقیده در دل های مردم، آشکار می گردد.[۸]
مطلب مهمی که ذکر آن ضروری بنظر می رسد این است که، اعتقاد به زندگی اخروی در صورتی می تواند نقش خود را در جهت دادن به رفتارهای فردی و اجتماعی ایفاء کند که نوعی رابطه علّیّت، بین فعالیت های این جهانی و سعادت و شقاوت آن جهانی، پذیرفته شود و دستِ کم نعمت ها و عذاب های اخروی به عنوان پاداش و کیفر برای رفتارهای شایسته و ناشایسته این جهان، شناخته گردد و الّا در صورتی که چنین پنداشته شود که سعادت اخروی را می توان در همان جهان، کسب کرد _ همچنان که بهره های دنیوی را می توان در این جهان بدست آورد _ اعتقاد به زندگی اخروی، نقش تعیین کننده خود را در رفتارهای این جهانی، از دست خواهد داد، زیرا طبق این پندار می توان گفت که، در این دنیا باید برای تحصیل سعادت دنیوی کوشش کرد و برای رسیدن به سعادت اخروی باید پس از مرگ در همان عالم آخرت به تلاش پرداخت![۹]
بنابراین اعتقاد به معاد و روز باز پسین دارای اهمیت بس والایی است که فواید زیادی بر آن مترتب می گردد که می توان برخی از آنها را به صورت زیر برشمرد:
۱. پاسخگوئی به حس کنجکاوی و حقیقت یابی که از درون انسان سرچشمه می گیرد.[۱۰]
۲. تحکیم نظام ارزشی و رفتاری اسلام در جهت ایجاد یک ایدئولوژی منسجم و عمیق.[۱۱]
۳. رسیدن به سعادت نهایی و کامل که همة نیازهای انسان را پاسخگو باشد.[۱۲]
۴. جلوگیری از بی فایده بودن و باطل بودن آموزه ها و عقاید دینی.[۱۳]
۵. تأثیر شگرف و ریشه ای در وارستگی انسان و جلوگیری از دنیازدگی و لغزش و خطاء.[۱۴]
۶. بیرون راندن محبت های کاذب از دل و جایگزینی محبت حقیقی یعنی عشق به خدا در آن.[۱۵]
۷. آماده کردن و انگیزش انسان برای مجاهده و پیکار همه جانبه در راه خدا و جهاد.[۱۶]
۸. محاسبه و مراقبه دائمی و تزکیه کامل در پرتو یاد معاد و قیامت و جلوگیری از هوی پرستی.[۱۷]
۹. جلوگیری از حسّ کینه توزی و انتقام جوئی در مورد افرادی که به او ظلم کرده اند.[۱۸]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. معاد در قرآن، ج۴، آیت الله جوادی آملی.
۲. آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی.
پی نوشت ها:
[۱] . مصباح، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۱۸.
[۲] . همان، ص۱۹.
[۳] . مطهری، مرتضی، زندگی جاوید، ص۵؛ مطهری، مرتضی، معاد، ص۱۳؛ سبحانی، جعفر، منشور عقاید، ص۱۸۵؛ سبحانی، جعفر، الإلهیات، ص۱۵۸؛ جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، ج۴، ص۲۱ و ۲۲؛ طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۷۷؛ طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۴۸؛ طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۵؛ طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۱۸۷ و ۳۴۱.
[۴] . یونس/ ۴۰.
[۵] . سبحانی، جعفر، منشور عقاید، ص۱۸۶.
[۶] . مطهری، مرتضی، زندگی جاوید، ص۶ و ۷؛ مطهری، مرتضی، معاد، ص۱۶ و ۱۷؛ جوادی آملی، عبدالله، یاد معاد، ص۹۹؛ جوادی، عبدالله، معاد در قرآن، ج۴، ص۲۲ و ۲۳؛ مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۳۳۹ و ۳۴۰.
[۷] . جوادی، عبدالله، یاد معاد، ص۲۳؛ مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۳۴۰.
[۸] . مطهری، مرتضی، زندگی جاوید، ص۵ و ۶ ؛ مطهری، مرتضی، معاد، ص۱۳ ؛ سبحانی، جعفر، منشور عقاید، ص۱۸۵؛ سبحانی، جعفر، الإلهیات، ص۱۵۸؛ جوادی، عبدالله، یاد معاد، ص۵۵؛ جوادی، عبدالله، معاد در قرآن، ج۴، ص۲۱.
[۹] . مطهری، مرتضی، معاد، ص۱۶ و ۱۷؛ جوادی، عبدالله، یاد معاد، ص۵۵؛ مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص۳۴۰- ۴۲۹.
[۱۰] . مصباح یزدی، محمدتقی،آموزش عقاید، ص۱۹ و ۲۰.
[۱۱] . همان، ص۲۷ و ۳۰.
[۱۲] . سبحانی، جعفر، الإلهیات، ص۱۷۶، جوادی، عبدالله، یاد معاد، ص۹۹.
[۱۳] . طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۵؛ تفسیر المیزان، ج ۱۲، ص۲۷۷؛ المیزان، ج۱۳، ص۴۸.
[۱۴] . جوادی، عبدالله، یاد معاد، ص۱۳۳؛ جوادی، عبدالله، معاد در قرآن، ج ۴، ص۲۲ و ۲۸.
[۱۵] . جوادی، عبدالله، یاد معاد، ص۷۱.
[۱۶] . همان، ص۱۱۵؛ جوادی، عبدالله، معاد در قرآن، ج ۴، ص۲۵.
[۱۷] . جوادی، عبدالله، یاد معاد، ص۲۸۱؛ جوادی، عبدالله، معاد در قرآن، ج ۴، ص۵۲.
[۱۸] . جوادی، عبدالله، یاد معاد، ص۲۶۴.