۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۴ : ۱۹
عقیق: حضرت خدیجه همسر گرامی رسول اکرم صلی الله علیه و آله ۶۸ سال پیش از هجرت نبوی صلی الله علیه و آله در شهر مکه به دنیا آمد. پدر وی خویلد بن اسد و مادرش فاطمه دختر زائدة بن اصم می باشد. او در چهل سالگی با حضرت محمد صلی الله علیه و آله که ۲۵ سال از عمر شریفش را سپری کرده بود ازدواج نمود.
بنابرقول مشهور ثمره ازدواج خدیجه شش فرزند به نام های قاسم، عبداللَّه، رقیه، زینب، ام کلثوم و فاطمه علیها السلام بود. قبل از اسلام وی به خاطر دارا بودن صفات پسندیده و فضائل اخلاقی و پاکدامنی «طاهره» لقب گرفت. ثروت خدیجه در میان اهل مکه بی نظیر بود و اهالی مکه با اموال وی به صورت مضاربه ای تجارت می کردند. خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه را در اختیار حضرت رسول صلی الله علیه و آله نهاد و بدین ترتیب از جنبه اقتصادی دین اسلام را تقویت نمود و در گسترش آن نهایت تلاش خود را به جای آورد.
مقام او در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حدی بود که در مدت ۲۵ سال زندگی مشترک با این بانوی باعظمت، آن حضرت به خاطر تکریم وی با هیچ زنی ازدواج نکرد و بهترین دوران جوانی خویش را به وی بخشید و حتّی بعد از رحلت وی رسول گرامی اسلام همیشه به یاد محبت ها و تلاش های او بود. طبق برخی اقوال خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، با دو نفر دیگر به نام های «ابوهالة بن زراره تمیمی و عتیق بن عائذ مخزومی» نیز ازدواج کرده بود.
مطالعه تاریخ زندگی حضرت خدیجه نشان می دهد که او، هم در دوران جاهلیت و هم بعد از بعثت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله دارای فضائل و کمالات معنوی بوده است. او که در جامعه خود به عنوان یک الگوی زن برتر مطرح بوده، تاثیر به سزایی در گسترش صفات نیک انسانی داشته است.
سخاوت، کرامت، ایثار و فداکاری، عفت و پاکدامنی، دور اندیشی و درایت و توجّه به مستمندان، عطوفت و مهربانی و صبر و استقامت از جمله خصلت های پسندیده اوست. به همین جهت آن بانوی یگانه در میان زنان رسول خدا صلی الله علیه و آله شرایط کفویت را احراز نمود و یک همتای واقعی برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود.
عدم ازدواج مجدد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمان حیات خدیجه کبری علیها السلام نشانگر جاذبه های معنوی و فضائل اخلاقی بی شماری در وجود آن حضرت است که بدون تردید برخورداری از آن صفات نقش مهم و اساسی در زندگی رسول خدا داشته است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این بانوی تربیت یافته را از برترین زنان بهشتی شمرده و می فرماید:
«افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمّد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم امرأة فرعون؛»[۱]
بهترنی زنان اهل بهشت عبارتند از: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم زن فرعون
گذشته از فضائل اخلاقی، او از کمالات علمی و فرهنگی نیز برخوردار بود. تاریخ گواهی می دهد که خدیجه در مورد دانش عصر خود اطلاعات فراوانی داشت و از کتاب های آسمانی آگاه و از نظر عقل و درایت و زیرکی بر تمام زنان حتی بسیاری از مردان معاصر برتری داشت. بنابراین او دارای تمام کمالات و امتیازهایی بود که یک زن می تواند داشته باشد.
اهمیت فضائل اخلاقی و کمالات انسانی در وجود این بانوی با فضیلت آنگاه به اوج خود می رسد که نگاهی به وضع زن در ایام جاهلیت و قبل از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیندازیم. زن در آن روز نه تنها از حقوق خود محروم بود و با رقت آورترین وضع زندگی می کرد، بلکه به عنوان مایه ننگ و عار و موجودی شوم، زنده به گور می شد.
خدیجه در چنین عصری اثبات نمود که یک زن نه تنها حق حیات دارد و باید حقوق مسلم خود را استیفا نماید، بلکه می تواند با اعمال شایسته و تلاش و کوشش، شایستگی و سروری بر زنان بهشتی را هم کسب کند و حتی به مرحله ای برسد که خداوند متعال به او سلام برساند همچنان که امام باقر علیه السلام از پیامبر اکرم نقل می کند که: شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت از سفر معراج به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا خواسته ای از من داری؟ گفت: خواهش من این است که از طرف خداوند و من، به خدیجه سلام برسانی.[۲]
ابوطالب عموی رسول اکرم صلی الله علیه و آله روزی به حضرت محمد صلی الله علیه و آله گفت: من دوست دارم که تو را داماد کنم، امّا از نظر مالی امکانات چندانی ندارم.
به نظرم می رسد که تو به همراه کاروان خدیجه که هر ساله با کارگزارانش به تجارت می فرستد، همراه شوی. شاید وضع مالی ما بهتر شود.
حضرت محمّد صلی الله علیه و آله پیشنهاد عمویش را پذیرفت و ابوطالب نیز آن را با خدیجه در میان گذاشت. او از شنیدن همراهی حضرت محمد صلی الله علیه و آله با کاروان تجارتی اش بسیار خوشحال شده و به غلامش میسره که مدیریت کاروان را به عهده داشت، توصیه کرد: تو و تمام اموال تجارتی و عوامل آن در این سفر طبق دستورات حضرت محمد صلی الله علیه و آله عمل کنید. هنگام برگشت میسره چنین گزارش داد:
ما از هیچ درخت و موجود دیگری رد نمی شدیم، مگر اینکه به رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله شهادت می دادند. در راه بحیراء راهب پیش آمده، وقتی ابر بالای سر آن حضرت را دید که با حرکتش او هم حرکت کرده و از تابش آفتاب به وجود مبارکش جلوگیری می کند، از ما پذیرایی شایانی کرد و خلاصه در این سفر به برکت وجود گرامی محمد صلی الله علیه و آله سود سرشاری نصیب کاروان تجارتی ما شد.»
خدیجه وقتی کمالات معنوی و فضائل حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله را شنید، مشتاقانه به استقبالش آمد و به او پیشنهاد ازدواج داد، او گفت: به عمویش ابوطالب پیغام دهد که به خواستگاری بیایند. هنگامی که مراسم اولیه تمام شد و ابوطالب خطبه عقد را خواند خدیجه با کمال تواضع به پیامبر گفت:
فَبَیتی بَیتُک وَانَا جاریتُک؛ ای رسول خدا! این خانه خانه توست و من هم خدمتگزار تو هستم.[۳]
بدون تردید، مادر به عنوان مؤثّرترین عامل محیطی در پرورش و رشد شخصیت کودک نقش به سزایی دارد. حضرت خدیجه علاوه بر اینکه به نص قرآن، مادر روحانی همه مؤمنین است، به عنوان مادری شایسته و با ایمان در دامن خویش فرزندان نیک و صالحی برای رسول اللَّه صلی الله علیه و آله تربیت نمود. وی ۶ فرزند برای پیامبر به نام های قاسم و عبداللَّه (که به طیب و طاهر شهرت یافتند) و رقیه، زینب، ام کلثوم و حضرت فاطمه علیها السلام را به دنیا آورد و در دامن پر مهر خویش پرورش داد که در میان آنها حضرت فاطمه علیها السلام از رتبه و جلالت خاصی برخوردار است.
خدیجه دختری را تربیت نمود که رهبران جهان اسلام بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام از نسل او پدید آمد و ادامه یافت.
این دختر با مادرش آنچنان ارتباط تنگاتنگ داشت که هنگام رحلت حضرت خدیجه فاطمه علیها السلام که در حدود پنج سال داشت به شدّت بی تابی می کرد و به دور پدر بزرگوارش می چرخید و می گفت: پدر جان! مادرم کجاست؟ حضرت جبرئیل نازل شد و فرمود: یا رسول اللَّه! خداوند می فرماید سلام ما را به فاطمه برسان و به او اطلاع بده که مادرش خدیجه در خانه های بهشتی با آسیه و مریم زندگی می کند.[۴]
حضرت خدیجه نه تنها در دامان پر مهر و عطوفت خویش فرزندان پیامبر را پرورش داد، بلکه فرزندان شایسته ای را نیز قبل از ازدواج با پیامبر تربیت نموده بود که از جمله آنها هند بن ابی هاله می باشد که در مدّت سه شبانه روزی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در هنگام هجرت در غار ثور مخفی شده بود، به همراه علی علیه السلام دور از چشم مشرکان مکه محرمانه به پیامبر صلی الله علیه و آله آذوقه می برد و بر می گشت. وی مردی بزرگوار، شریف، فصیح و محدث است. او از شوهر دیگر خدیجه به نام ابی هاله بن زراره تمیمی متولّد شده است.[۵] هند پسر خدیجه همان کسی است که امام حسن علیه السلام به عنوان دایی خود از وی نام می برد. وی اوصاف و شمایل رسول خدا صلی الله علیه و آله را برای امام مجتبی علیه السلام توصیف می کرد و بسیار مورد علاقه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله بود. او بت های مشرکان را می شکست [۶] و در جنگ جمل در رکاب حضرت علی علیه السلام به شهادت رسید.[۷]
در ایام بیماری خدیجه که منجر به مرگ وی شد، روزی اسماء بنت عمیس به عیادتش آمد. او خدیجه را گریان و ناراحت مشاهده کرد. اسماء به خدیجه دلداری داده و گفت: شما بهترین زنان عالم محسوب می شوی، تو تمام اموالت را در راه خداوند بخشیدی، تو همسر رسول گرامی اسلام هستی و بارها تو را به بهشت بشارت داده است. با این همه چرا گریان و نگران هستی؟
خدیجه فرمود: اسماء! من در فکر این هستم که دختر هنگام زفاف نیاز به مادر دارد تا آلام و نگرانی هایش را برطرف کرده و اسرارش را به مادرش بگوید و خواسته هایش را به عنوان محرم اسرار مطرح نماید.
فاطمه زهرا علیها السلام کوچک است، می ترسم کسی نباشد که متکفل کارهای وی در هنگام عروسی شود و برایش مادری نماید.
اسماء بنت عمیس گفت: ای بانوی من! نگران نباش من با تو عهد می کنم که اگر تا آن موقع زنده ماندم به جای تو برای فاطمه مادری کنم و نیازهای روحی و عاطفی وی را برطرف نمایم.
بعد از وفات خدیجه علیها السلام هنگامی که شب زفاف حضرت فاطمه علیها السلام فرا رسید، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همه زن ها از اتاق عروس خارج شوند و کسی در آنجا باقی نماند، همه رفتند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله متوجّه شد که هنوز اسماء بنت عمیس در اتاق باقی مانده است، فرمود: آیا نگفتم همه زنان بیرون روند؟
اسماءگفت: چرا یا رسول اللَّه! من شنیدم، امّا قصد مخالفت با فرمایش شما را نداشتم؛ ولی عهد من با خدیجه مرا به آن داشت که در اینجا بمانم.
چون با خدیجه پیمان بسته ام که در چنین شبی برای فاطمه مادری نمایم.[۸]
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخن به گریه در آمد و فرمود: تو را به خدا سوگند، برای اینکار ایستاده ای؟
عرض کرد: آری، پیامبر دست به دعا برداشته و برای اسماء بنت عمیس دعا نمود.[۹] همچنین حضرت خدیجه در مورد آینده دختر خردسال خویش خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دغدغه ایی را به این ترتیب بیان نمود:
یا رسول اللَّه! این دختر من- با اشاره به حضرت فاطمه علیها السلام- بعد از من غریب و تنها خواهد شد. مبادا کسی از زنان قریش او را آزار برساند، مبادا کسی به صورتش سیلی بزند، مبادا کسی صدای خود را بر روی او بلند کند، مبادا با او رفتاری تند و خشن داشته باشد.[۱۰]
حضرت خدیجه در فرصت های مناسب بر همسر گرامی خویش ابراز علاقه نموده و آن را اظهار می نمود.
او در قالب اشعاری زیبا درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مکنونات قلبی خویش را چنین ابراز می دارد:
فَلَو انَّنی امْسَیتُ فی کلِّ نِعْمَةٍ
وَدامَتْ لِی الدُّنْیا وَمِلْک الْاکاسِرَةَ
فَما سُوَّیت عِندی جِناحَ بَعُوضَةٍ
اذا لَمْ یکنْ عَینی لِعَینِک ناظِرَة[۱۱]
اگر تمام نعمت های دنیا و سلطنت های پادشاهان را داشته باشم و ملک آنها همیشه از آن من باشد، به نظر من به اندازه بال پشه ای ارزش ندارد؛ اگر روزی چشم من به چشم تو نیفتد.
حضرت خدیجه علیها السلام با آنکه خدمات زیادی در خانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله انجام داده و صدمات فراوانی را متحمل شده بود، به طبعاً می توانست انتظارات و توقعاتی را نیز از آن حضرت داشته باشد. امّا او هیچ گاه خواسته های شخصی خویش را به صورت مستقیم بیان نمی کرد، بلکه سعی می کرد که به عنوان یک پیشنهاد و یا خواهش غیر مهم و در کمال ادب و احترام مطرح نماید.
حضرت خدیجه در آستانه وفات خویش هنگامی که وصیت های خود را بیان می کرد، آنها را در قالب یک گفتگوی صمیمانه و محبت آمیز مطرح نمود. وی خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفت: یا رسول اللَّه! چند وصیت دارم.
البته من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن.
پیامبر فرمود: هرگز از تو تقصیری مشاهده نکردم. تو نهایت تلاش خود را به کار گرفتی و در خانه من زحمات و مشکلات زیادی را متحمل شدی و تمام دارایی خود را در راه خدا مصرف کردی.
حضرت خدیجه گفت: یا رسول اللَّه! می خواهم خواسته ای را توسط دخترم فاطمه به شما برسانم و شرم دارم آن را مستقیم بازگو نمایم.
پیامبر از منزل خدیجه بیرون رفت. آنگاه خدیجه دخترش فاطمه را صدا کرد و به او گفت: عزیزم! به پدر بزرگوارت بگو که مادر می گوید من از قبر هراسناکم دوست دارم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی کفن کرده و در قبر بگذاری.
فاطمه به نزد پدر آمده و پیام مادرش را رسانید. پیامبر آن لباس را برای خدیجه فرستاد. هنگامی که فاطمه علیها السلام آن را آورد، نشاط زاید الوصفی وجود خدیجه را فرا گرفت. آنگاه حضرت خدیجه با دلی آرام چشم از جهان فرو بست.
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله مشغول تجهیز، غسل و حنوط وی شد. هنگامی که خواست خدیجه را کفن نماید، حضرت جبرئیل امین نازل شد و گفت: یا رسول اللَّه! خداوند سلام می رساند و می فرماید: کفن خدیجه به عهده ماست و آن یک کفن بهشتی خواهد بود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اول با پیراهن خود و از روی آن با کفن بهشتی خدیجه را کفن نمود.
حضرت خدیجه همسری صبور و مهربان برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود.
رسول خدا با هر ناراحتی که از سوی مشرکان رو به رو می شد و هر سخن نامطلوب و توهین آمیزی که می شنید و هرگونه دشواری و مشکلی که از سوی دشمنان برایش ایجاد می شد، همه به وسیله خدیجه علیها السلام جبران می شد. او شخص پیامبر و مشکلات آن حضرت را آگاهانه درک می نمود و بدین جهت در پایداری و پیشرفت اهداف آن حضرت تلاش می نمود و سخنانش را تصدیق می کرد و او را از تمام غم ها و غصه ها می رهانید و شدّت آلام و فشارهای روحی آن حضرت را کاهش می داد. ایستادگی خدیجه در شرایط ناگوار بعد از بعثت و عشق و علاقه اش به رسول خدا صلی الله علیه و آله و درک عالمانه اش نسبت به ویژگی های روحی ایشان سبب می شد تا پیامبر صلی الله علیه و آله همه زخم زبان ها و تمسخرها و تحقیرها را به جان خریده و برایش سهل و آسان شود.
علّامه سید شرف الدین در این مورد می نویسد:
او مدّت ۲۵ سال با پیامبر زندگی کرد، بدون آنکه زن دیگری در زندگی او شریک شود و اگر در حیات باقی می ماند، پیامبر باز هم شریک دیگری انتخاب نمی کرد. او در تمام طول زندگی زناشویی شریک درد و رنج پیامبر صلی الله علیه و آله بود؛ زیرا با مال خود به او نیرو می بخشید و با تمام گفتار و کردار از او دفاع می نمود و به او آنچه را که از عذاب و درد کافران در راه رسالت و ادای آن نصیبش می کردند تسلی می داد.
او به همراه علی علیه السلام هنگام نزول نخستین وحی آسمانی به پیامبر صلی الله علیه و آله در غار حرا بود.[۱۲] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد همسر گرامی خویش می فرماید:
خدیجه زنی بود که چون همه از من روی می گردانیدند، او به من روی می کرد و چون همه از من می گریختند، به من محبت و مهربانی می کرد و چون همه دعوت مرا تکذیب می کردند، به من ایمان می آورد و مرا تصدیق می کرد. در مشکلات زندگی مرا یاری می داد و با مال خود کمک می کرد و غم از دلم می زدود.[۱۳] خدیجه آنچنان در روح و جان همسر بزرگوارش تأثیر گذاشته بود که مدّت ها بعد از رحلت حضرت خدیجه هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله گوسفندی را ذبح می کرد می فرمود سهمی هم به دوستان خدیجه بفرستید؛ زیرا من دوستان خدیجه را هم دوست می دارم.
علی محمد علی دخیل می گوید:
در همان زمانی که پیغمبر گرامی از دشواری ها رنج می برد، در منزل، همسر گرامی اش خاطر او را شاد می کرد و از بار اندوه وغم های او می کاست و موجب می شد که غم ها و اندوه های خویش را به فراموشی بسپارد. تبسم خدیجه، کوله بار اندوه و دردها را از وجود حضرت محمد صلی الله علیه و آله سبک می کرد و دردها و رنج های خودرا از یاد می برد.[۱۴] حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان الگوی دختران و زنان مسلمان در مورد انتخاب حضرت محمد صلی الله علیه و آله به عنوان همسر آینده خویش، ملاک ها و اصولی را مطرح می کند که از گفتگوی وی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معلوم می شود.
خدیجه هنگام پیشنهاد ازدواج با رسول خاتم صلی الله علیه و آله به وی گفت: به خاطر خویشاوندی ات با من، بزرگواری و امانتداری تو در میان مردم، اخلاق نیکو و راستگوییت مایلم با تو ازدواج کنم.[۱۵] ارزش این انتخاب خدیجه آنگاه نمایان می شود که بدانیم او در آن هنگام موقعیت عالی و ممتاز در جامعه خود داشت و تمام امکانات و زمینه ها برای ازدواج وی با هریک از جوانان نامدار و ثروتمند قریش فراهم بود.
خدیجه در آن روزی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به همسری برگزید، ا شراف و نخبگان قومش مشتاقانه خواستار ازدواج با او بودند و گذشته از این، به خاطر مدیریت موفّق اقتصادی، او از آوازه بین المللی برخوردار بود و کارگزاران فعالی در نقاط مختلف از جمله در شام و مصر و حبشه داشت و هشتاد هزار شتر برای حمل کالاهای تجارتی اش به کار گرفته شده بود.[۱۶]
این همسر باوفای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بعد از ۲۵ سال زندگی در کنار آن حضرت در دهمین سال بعثت در ۶۵ سالگی و در دهم ماه رمضان چشم از جهان فرو بست و قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان را داغدار نمود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیکر پاک او را در حجون با دست های خویش به قبر گذاشت و از شدت حزن و اندوه سال وفات او را که با فاصله اندکی از رحلت ابوطالب علیه السلام رخ داده بود، عام الحزن (سال اندوه) نامید.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام به پاس خدمات آن دو بزرگوار به جهان اسلام اشعاری جانسوز سروده و در بخشی از آن حزن و ماتم قلبی خویش را بیان داشته است که ترجمه برخی ابیاتش چنین است:
ای چشمان من! احسنت بر شما، اشک بریزید در فراق آن دو بزرگواری که نظیر ندارند بر سرور سرزمین بطحاء و بر بانوی بانوان که نخستین نماز گزار بود. آن بانوی پاکدامن که خداوند با اعطای خصلت های پاکیزه او را برتری داد. مصیبت این دو عزیر فضا را بر من تیره و تاریک ساخته و از این پس شب ها را در اندوه این دو سر می کنم. آن دو بزرگوار آیین محمد صلی الله علیه و آله را در مقابل مخالفان و زورگویان یاری کرده و به عهد خود وفا نمودند.[۱۷]
پی نوشت ها:
[۱] مناقب امیرالمؤمنین، ج ۲، ص ۱۸۶.
[۲] بحارالأنوار، ج ۱۸، ص ۳۸۵.
[۳] الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۱۳۹ و ۱۴۰.
[۴] همان، ص ۱۷۵.
[۵] امالی طوسی، ص ۴۶۳.
[۶] اکمال الدین، ج ۱، ص ۱۱۹.
[۷] مکارم الاخلاق، ص ۱۱. برخی از متفکّران اسلامی معتقدند که حضرت خدیجه قبل از حضرت رسول صلی الله علیه و آله ازدواج نکرده بود و فرزندانی همچون هند خواهر زادگان وی بودند که حضرت خدیجه آنان را در دامان خود پرورش داد.
[۸] اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۳۸.
[۹] شجره طوبی، ج ۲، ص ۳۳۴.
[۱۰] همان.
[۱۱] مستدرک سفینة البحار، ج ۵، ص ۴۴.
[۱۲] خدیجه، ص ۳۱.
[۱۳] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۳۱.
[۱۴] خدیجه، ص ۱۵.
[۱۵] کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۳۲.
[۱۶] بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۲.
[۱۷] بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۱۴۳؛ دیوان امام علی علیه السلام، ص ۳۵۹؛ مستدرک سفینة البحار، ج ۳، ص ۷۳.
ویژگی های پیامبر اعظم (ص)، الخصائص النبویة، ص: ۳۴۴ , پاک نیا تبریزی، عبدالکریم
منبع:حوزه