۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۰ : ۱۹
عقیق:همزمان با سالروز ولادت دخت نبی اکرم(ص) فاطمه زهرا (س) و روز زن و مادر، شهره پیرانی همسر شهید داریوش رضایینژاد به بیان خاطرهای از اولین و آخرین هدیه روز زن از سوی همسرش اشاره کرد که در ادامه میخوانیم:
با زینب و امین مرکز خرید گلستان میدان هروی رفتهایم. من و زینب جلوتر از شما حرکت میکنیم. جلوی مغازه سنگفروشی چشمم به سرویس یاقوت کبود خیره میشود. خیلی خاص است. کاملاً منطبق بر سلیقه من است. به زینب میگویم: برویم قیمت را بپرسم. از فروشنده میپرسم. قیمت معادل شش گرم طلا است.
به زینب میگویم دوستش دارم، ولی الان شرایط ما طوری نیست بخواهم از این خرجها بکنم. بر میگردم که از فروشگاه خارج شویم. تو را پشت سرمان میبینم. چیزی نمیگویی.
چند هفته میگذرد
روز زن است. آخرین روز زن. تو که اساساً تولد و مناسبتهای مربوط به من را فراموش میکنی. البته دلیل هم دارد من این روزها و مناسبتها برایم مهم نیست. کل روزهای زندگیم به من شخصیت دادهای. چه هدیهای بالاتر از این برای یک زن که برای همسرش اولویت باشد. از محل کار به خانه برگشتهایم.
اولین و آخرین هدیه روز زن که شهید هستهای به همسرش داد
من و آرمیتا را که پیاده میکنی میگویی جلسه ساختمان است، ما بالا میرویم. داریوش دیر میکنی. من دچار اضطراب میشوم. هر وقت دیر میکنی من نگرانم نکند اتفاقی برایت افتاده باشد. زنگ میزنم. میگویی طول کشیده جلسه دارد تمام میشود داری میآیی.
بالاخره آمدی. دستانت را پشتت قایم کردهای. من حتی تعجب هم نمیکنم. دستانت را جلو میآوری. جعبه کادوی آبینفتی کوچکی را که با روبان آبی آسمانی بسته شده سمت من میگیری. میگویی روزت مبارک. شوک میشوم انتظار نداشتم. میگویی برای اولین بار روز زن یادم نرفت شهره. روزت مبارک. میبوسمت.
میگویم چکار کردی داریوش؟ میگویی تو که طلا دوست نداری گفتم اگر هم بگیرم فردا که بخواهیم خانه را عوض کنیم میگویی بفروش. چیزی گرفتهام که تا همیشه برایت بماند. چیزی که مطمئنم دوستش داری. بازش میکنم. سرویس یاقوت کبودی است که دیده بودمش با زینب چند هفته قبل... خیلی دوستش دارم هنوز هم به اندازه همان روز با دیدنش ذوق میکنم. این اولین و آخرین هدیه روز زن از طرف تو را...
داریوش انگار تازه سال آخر غافلگیر کردن را یاد گرفته بودی. آن از تولدم این از روز زن.
هنوز بعد از ۱۰ سال از رفتنت زنده ام با هر آنچه که به من دادی. به هر آنچه یک زن برای زنده بودن به آن نیاز دارد. به احساس افتخارم به زن و مادر بودنم که من خوشبخت بودم هم خانوادهام هم همسرم آن را در نهایتش به من دادند.
درباره شهید
شهید داریوش رضایینژاد، سومین شهید هستهای کشورمان در سال ۱۳۵۶ در شهرستان آبدانان از توابع استان ایلام در خانواده مذهبی به دنیا آمد. او در یک حادثه تروریستی در اول مردادماه سال ۱۳۹۰ در تهران در مقابل دیدگان همسرش (شهره پیرانی) و فرزند خردسالش (آرمیتا) توسط تروریستهای رژیم صهیونیستی به ضرب گلوله به شهادت رسید. مزار این شهید در گلزار شهدای شهرستان آبدانان استان ایلام قرار دارد.
منبع:فارس