کد خبر : ۱۱۴۹۴
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۰

دوران تفاهم شيعه و سني در بغداد

شیعیان و اهل سنت اگرچه بر سر جانشيني پيامبر بزرگوار(ص) و برخی موضوعات دیگر، اختلاف دارند، اما اين اختلاف ها در اکثر اوقات از مرز گفتار و رد عقايد يكديگر تجاوز نمي كرده است.

عقیق: اهل تسنن و تشيع اگر چه بر سر جانشيني پيامبر(ص) و برخی موضوعات دیگر، اختلاف ها و تضادهاي ريشه اي داشته اند، اما اين اختلاف ها از مرز گفتار و رد عقايد يكديگر تجاوز نمي كرد. در قرن چهارم هجري بين سنيان جز تعداد كمي، كسي دشمن علي(ع) نبود. در مجموع از ايشان با احترام ياد مي كردند. مثلا بديع الزمان همداني با آن كه از شيعه بد گفته و ايراد خوارزمي را بر عمر رد كرده، اما در رثاي امام حسين(ع) و ستم هايي كه بني اميه بر فرزندان پيامبر(ص) روا داشتند نيز سخن ها دارد.

حكومت نيز هرگاه يك شيعي را به جرم مذهب تعقيب مي كرد، موضوع حضرت علي(ع) را مطرح نمي ساخت، بلكه به عنوان مجازات، دشنام به دو خليفه اول بود. حنبليان و شيعيان در بغداد و شهرهاي ديگر عراق در كنار هم مي زيستند. آنان گاه با هم به ستيز مي پرداختند و گاه از درآشتي در مي آمدند. حضور فعال شيخ مفيد، سيد مرتضي، قاضي ابويعلي حنبلي بغداداي و شيخ طوسي در بغداد، نشان عالي ترين تفاهم مذاهب اسلامي است.

بسياري از شيعيان در دوران تفاهم، به پيروي از امامان خود نام ابوبكر، عمر و عثمان بر فرزندان خويش مي نهادند و از راويان ائمه برخي نامشان يزيد و معاويه بوده است كه از ميان آنان،يزيد جعفي و معاويه بن عمار را مي توان نام برد.

برخي از پيشوايان و علماي اهل تسنن در مراسم شيعه شركت مي كردند. امام شافعي در رثاي امام حسين(ع) و شهداي كربلا مرثيه ها سروده است. خواجه امام ابو منصور حفده، كه از علماي شافعي است در عزاداري عاشورا شركت مي كرد ومعاويه را ياغي و سركش مي خواند. اصحاب ابوحنيفه نيز در رثاي امام حسين(ع) و شهداي كربلا مرثيه هاي بسيار سروده اند. خواجه علي غزنوي حنفي در بغداد، مقرّ دارالخلافه، در روز عاشورا سفيانيان را لعنت مي كرد. امام نجم بلمعالي نيشابوري حنفي مذهب، در عزاي امام حسين(ع) شركت مي جست. وي دستار از سر بازمي كرد نوحه مي خواند و خاك بر سر مي افشاند.

علاوه بر اينان بسياري ديگر ازسني مذهبان در چنين مراسمي شركت مي جستند. اما پس از دوران تفاهم و آغاز دوران تقابل، همين مراسم يكي از عوامل مهم اختلاف گرديد.

به هر حال علما و پيشوايان شيعي به دليل همين جهت گيري ها با خلفا اختلاف داشتند، اما اين اختلاف ها را نبايد به تمامي دوران تاريخ خلافت تعميم و گسترش داد، زيرا بيشترين دوران شدت رويارويي علما و خلفا، در اوان خلافت عباسيان و پيش ازآن كه خلافت آنان رو به ضعف و انحطاط نهد، رخ نموده بود ولي پيدايش مدعيان حكومت در چهره حكمرانان جديد و ظهور سلطنت، در بسياري از موارد، علما به تقويت موضع خلفا پرداختند و كوشيدند با به "قالب نظريه" درآوردن آن از چنگ اندازي كامل سلطنت بر خلافت جلوگيري كنند.

بنابراين دليل و اين كه برخي از علما همواره مواضعي منزه نداشتند در موارد بسياري، امكانات فقهي در خدمت خلفا يا ديگر قدرتمندان به كار گرفته شد و در مواقعي نيز علما در رقابت هاي فقهي يا جاذبه هاي خلافت و يا احساس نياز به پر كردن خلا فقاهت در سرزمين اسلامي، به خدمت خلفا درآمدند. معروف ترين و مهم ترين آنان، قاضي ابويوسف(م 182 ق)مولف كتاب الخراج و يكي از نظريه پردازان دولت در قرن دوم و سوم است.

خلفا از وجود همين عالمان سني در ستيزه جويي و فشار بر شيعيان استفاده مي كردند. منصور خليفه عباسي به امام ابوحنيفه اميد بسته بود. به همين دليل وي را مورد عنايت و ياري قرار مي داد و بر بسياري از فقها مقدم مي داشت. از اين جهت كه وي را شخصيتي علمي يافته بود مي خواست با كمك او در برابر نشر و گسترش مذهب امام جعفرصادق(ع) بايستد، ولي به آرزويش نرسيد، زيرا ابوحنيفه در برابر مردم تصريح كرد من عالم تر و داناتر از جعفربن محمد نديدم و وي داناترين فرد امت است.

چنين بود كه كوشش منصور و ديگر خليفگان در كم رنگ كردن معتقدات شيعي و هواداران تشيع بي نتيجه ماند و پيوسته مذهب جعفري در سراسر جهان اسلام گسترده شد و پيروانش در بسياري از شهرهاي مهم، افزايش يافت. پس از منصور، مهدي، هادي و رشيد نهايت سعي و تلاش خود را مبذول داشتند تا ديد مردم را نسبت به آل محمد(ص) تغيير دهند و بزرگي و عظمت مالك بن انس را در ميان مردم آشكار نمايند، به همين دليل نيز، هارون در حضور مالك بن انس با رعايت ادب مي نشست و از وي علم فرا مي گرفت و به فرزندان و اطرافيان خويش دستور مي داد كه احترام امام مالك را پاس مي دارند.


منبع:مهر

211008


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین